مقدمه ناشر
بسم الله الرحمن الرحيم
ستايش براى خداست، او را حمد وستايش مىكنيم، كمك و بخشش او را میطلبیم، و از شرّ نفس و کارهای ناشایست خود، به خدا پناه مىبريم. كسى را كه خدا هدايت كرد، گمراه نمىشود و كسى را كه خدا گمراه كرد، هدايت نمىشود. شهادت میدهيم كه هيچ خدايى جز الله وجود ندارد، تنهاست و بدون شريك. شهادت میدهيم كه محمدصبنده و فرستاده اوست. بركات خداوند تا روز قيامت بر او و خاندان و پيروان نيكنامش باد، و سلام بر او، سلامى فراوان.
اما بعد، همانا صادقترين گفتار، كلام خداست، و بهترين راهنما، حضرت رسولصاست، و بدترين كارها، بدعت در کار اوست. هر نوآورى، بدعت است و هر بدعت، گمراهى، و هر كه بدعت آورَد، در دوزخ است. حضرت رسولصفرمود: «با كلمات جامع [مختصر از نظر لفظ، و پر بار از نظر معنا] به پیامبری مبعوث شدم»[۱]. و در روایت دیگر: «به من کلمات جامع [مختصر از نظر لفظ، و پر بار از نظر معنا] عنايت شده است»[۲].
امام ابوداود در اين مورد گفت: «احاديث مسند را ملاحظه کردم، چهار هزار حديث است؛ پس به این نتيجه رسيدم كه خلاصۀ امر، تنها چهار حديث است»[۳].
دانشمندان سعى كردند كه اين حديثها را جمعآوری و دسته بندى كنند، تا آنكه امام نووى/چهلودو حديث گرد آورد که دین اسلام بر اساس آنها بنا شده است.
رسول اکرم همچنین فرمود: «على از من است و من از او هستم»[۴].
شيخ ما، خالد زهرانى- که خدا حفظش كند- سخنانی را جمعآوری نموده است که در تأیید سخن بالاست؛ چنانكه امير المؤمنين علی÷را در رأس اهلبيت پیامبر قرار میدهد، و ادامهدهندۀ سخن حضرت رسولصدر بلاغت. در حدیثِ مذكور این نکته را در شأنِ حضرت على÷تأیید میكند و از سوی دیگر، شیوهای را که امام نووى در كتابش (چهل حدیث) بیان کرده است، در پی گرفته و نکات و مسائلی نیز بدان شیوه افزوده و در کتاب حاضر ارائه نموده است.
این اثر، كه «جمعیت آل و اصحاب» افتخار نشر آن را دارد، کتابی روشنگر است که میکوشد تا مفاهیم [و پیامهای] پنهان نهجالبلاغه را در اختیار خوانندگان بزرگوار بگذارد. «نهجالبلاغه» مهمترین کتاب شیعۀ امامیه و اثری است كه مفسر و شارحِ غیر شیعى آن، «محمد عبده»، دربارۀ آن گفته است:
«برخی از صفحات آن را ورق زدم. چنین تصور کردم كه در هر جایگاهى نبردی برپاست، و حملهای مهیاست؛ در بلاغت، كشوریست، و در فصاحت، هیبتى؛ راستی که سپاهِ خطابه و لشکر سخنوری و صفوفِ آراسته و دستههای منظم به پیش میرانَد؛ با زبانِ شمشیر درخشانِ کاری و با نیزههایِ دلشکاف، گرمِ زد و خوردند؛ با براهینِ نافذ، چون دندانِ شیرِ خونخواره قلب اوهام را چنان میمکد که اثری از حیات برای اوهام نمیمانَد؛ سرکشی و بازیگریِ وسوسهها را از میان برمیدارد؛ شمشیر و نیزۀ خود را به آوردگاهِ خاطرههایِ بدنهانی میرسانَد و به کشتارِ آنان میپردازد. در این میان چیزی نگذشت که دیدم ناگهان حق پیروز گشته و باطل در هم شکسته، تا گرد و غبارِ شکها فرو نشسته، و به راستی که مدبّرِ آن دولت و قهرمان آن حمله، همان پرچمدارِ پیروزش علیبنابیطالب÷است»[۵].
«یازجى» در این مورد به پسرش سفارش مىكند:
«اگر خواستى در علم، ادب و فنِ نگارش، از همسالان خودت برتر باشى، باید قرآن و نهجالبلاغه را حفظ كنى»[۶].
[وقتی علمای غیرشیعی در ارزش و اهمیت كتاب نهج البلاغه چنین سخن میگویند] پس علمای شیعه دربارۀ وی چه میگویند؟ با وجود این، هنوز اعتراضهایی [از جانب بعضی علما] بر این کتاب وارد میشود.
شیخ زهرانى نیز بیشتر از شیوۀ امام بخارى پیروی کرده است. بخاری/دانستههای فقهیاش را برای ساماندهی و دستهبندىِ صحیح احادیث به کار گرفت و برای فصلهای كتابش چنان عناوینی برگزید که از هرگونه شرح و توضیح بینیاز است.
از خداى متعال میخواهیم كه با آنچه در این كتاب از حكمت و معرفت آمده است، دل و چشمهاى ما را روشن گرداند و این كتاب را راهنمایى براى ما قرار دهد در شناختِ حقیقت عبادات و اظهار اینكه اعتقاد امیر المؤمنین÷همان چیزى است كه در سنت آمده و در آیاتى كه در قرآن كریم نازل شده است؛ و سپاس خداوند كه به نعمت او صالحات كمال مییابد.
و آخرین سخن ما این است كه: حمد، مخصوصِ پروردگار جهانیان است.
گروه تحقیق و پژوهش
انجمن آل و اصحاب
[۱]- صحيح بخاری، حدیث (۷۲۷۳)، صحیح مسلم، حدیث (۵۲۳). [۲]- صحيح مسلم، حدیث (۵۲۳). [۳]- ابن رجب حنبلی، جامع العلوم والحكم، ص ۹. [۴]- مسند احمد، حدیث (۱۷۵۴۵)، جامع ترمذی، حدیث (۳۷۱۹) و سنن ابن ماجه، حدیث (۱۱۹). [۵]- مقدمه شرح نهج البلاغه امام محمد عبده. [۶]- نظرات في القرآن، ص۱۵۴.