* زشت شمردن کارِ پیروانش در مورد سرزنش والیان حکومتی
حضرت على÷فرمود: «خداوند را بر آنچه فرمان داده و هر كار كه مقدر فرموده مىستايم و پروردگار را ستايش مىكنم بر گرفتارى خود به گروهى كه هر گاه فرمان دادهام اطاعت نكرديد و هر زمان كه دعوتتان نمودم اجابت ننموديد؛ هر گاه مهلتتان دهم در بيهودگى فرومىرويد و هنگامى كه با جنگ و نبرد روبرو شويد ضعف و ناتوانى نشان مىدهيد. اگر مردم اطراف پيشوایى گرد آيند طعنه مىزنيد و اگر شما را به سوى مشكلى بكشانند عقبنشينىمىكنيد. دشمن شما بىپدر باد! براى يارى كردن خويش و جهاد در راه حق خود منتظر چه هستيد؟ مرگ يا ذلت؟ سوگند به خدا اگر مرگ من فرا رسد-كه حتماً خواهد رسيد- بين من و شما جدایى خواهد افتاد، در حالى كه من از مصاحبت با شما ناراحتم و وجدتان برايم قدرتآفرين نبود. خدا خيرتان دهد! آيا در ميان شما دين نيست كه جمعتان کند؟ آيا غيرتى نيست كه شما را به سوى دشمن بسيج كند؟ آيا اين شگفتآور نيست كه معاويه اين جفاپيشگانِ اوباش را دعوت كند و آنها بدون انتظار بخشش و كمكى پیرویاش كنند؟ اما من- با اينكه شما بازماندگان اسلام و بقاياى مردميد- به كمك و عطايا دعوتتان مىكنم، ولى از گِردم پراكنده مىشويد و راه تفرقه را پيش مىگيريد. [چنان بىتفاوت هستيد كه] نه ازدستورها و كارهايم راضى مىشويد و نه شما را به غضب مىاندازد كه بر ضد آن اجتماع كنيد. محبوبترين چيزى كه دوست دارم ملاقاتش كنم، مرگ است. كتاب خدا را به شما تعليم دادم، راه و رسم استدلال را به شما آموختم، آنچه نمىشناختيد به شما شناساندم و آنچه لقلقه زبانتان بود و از حقيقت آن آگاه نبوديد با بيان و توضيح خويش، مفهوم کردم و به ذائقه فكرتان گوارا ساختم، اما نابينا نميتواند ببيند و شخص خوابيده، بيدار نيست»[۱۱۰].
حضرت على÷فرمود: «اى مردمى كه بدنهایتان جمع و افكار و خواستههاى شما پراكنده است، سخنان داغ شما سنگهاى سخت را در هم مىشكند، ولى اعمال سست شما دشمنانتان را به طمع مىاندازد؛ در مجالس و محافل مىگوييد چنين و چنان خواهيم كرد، اما هنگام جنگ فرياد مىزنيد: اى جنگ، از ما دور شو. آنكس كه شما را بخواند، فرياد او به جایى نمىرسد و كسى كه شما را رها كند قلب او از آزار شما در امان نخواهد بود؛ به عذرهاى گمراهكنندهاى متوسل مىشويد، همچون بدهكارى كه [با عذرهاى نابجا] از ادای دِين خود سر بازمىزند. افراد ضعيف و ناتوان هرگز نمىتوانند ظلم را از خود دور كنند، و حق جز با تلاش و كوشش به دست نمىآيد. شما كه از خانه خود دفاع نمىكنيد چگونه مىتوانيد از خانه ديگران دفاع كنيد؟ و با كدام پيشوا و امام پس از من، به مبارزه خواهيد رفت؟ بهخدا سوگند، فريبخوردۀ واقعى آن كس است كه به گفتار شما مغرور شود و اگر پيروزى به وسيله شما بدست آيد پيروزى بى اثرى است همانند كسى كه در قرعه، برگ نابرندهاى نصيب او شود؛ و كسى كه بخواهد به وسيلۀ شما تيراندازى كند همچون كسى است كه با تيرهاى بىپيكان تير انداخته است. سوگند به خدا، به آنجا رسيدهام كه گفتارتان را تصديق نمىكنم و به يارى شما اميد ندارم و دشمنان را به وسيله شما تهديد نمىكنم. چه دردى داريد؟ دواى شما چيست؟ طب شما كدام است؟ آنها هم مردانى همچون شما هستند. [چرا آنها اين همه پايدارند و شما اين قدرسست؟] آيا سزاوار است بگویيد و عمل نكنيد؟ و فراموشكارى بدون تقوی داشته باشيد [يعنى رها كردن چيزى نه به خاطر زهد] و اميد در غيرِ حق بورزيد؟»[۱۱۱].
[۱۱۰]- خطبه ۱۸۰. [۱۱۱]- خطبه ۲۹.