گزیده ای از سخنان علی رضی الله عنه

فهرست کتاب

* سخنانی دیگر که عصمت را نفی می‌کند

* سخنانی دیگر که عصمت را نفی می‌کند

حضرت على÷فرمود: «استدلال كن، چرا كه امور شبيه يكديگرند. از كسانى مباش كه پند و اندرز به آنها سود نمى‏بخشد مگر آن زمان كه سخت ‏در توبيخ و تنبیه او مبالغه كنى، چرا كه عاقلان با اندرز و آداب پند مى‏پذيرند، اما چهارپايان با کتک زدن؛ همّ و غمها را با سپرِ صبر و نیک‌باوری [به خدا] از خود دور ساز. كسى كه ميانه‏روى را ترك كند از راه حق منحرف شده. يار و همنشين ‏در حكم خويشاوند است. دوست آن است كه در نبود انسان حق دوستى رارعايت كند. هوا و هوس شريك كورى است. چه بسا بیگانگانی كه از خويشاوندان نزديكترند و خويشاوندانى كه از هر كس دورتر مى‏باشند. غريب كسى است كه دوست نداشته باشد. كسى كه از حق تجاوز كند در تنگنا قرار ميگيرد. آن كس كه به ارزش خود اكتفا كند [و اندازه نگه دارد] برايش پایدارتر و پاینده‌تر خواهد بود. مطمئن‏ترين دستاویزی كه ميتوانى به آن چنگ بزنى وسيله‏اى است كه بين ‏تو و خدايت ايجاد رابطه كند. كسى كه به كار تو اهميت نميدهد، در حقيقت، دشمن توست. گاه ميشود كه نااميدى، نوعى وصول به مقصد [و نعمت] است؛ و اين امر هنگامی ‏است كه طمع موجب هلاكت ‏شود[۵۱]. چنان نيست كه هر عيب پنهانى آشكار شود و همه فرصتها به نتيجه رسد. گاه ميشود كه بينا به خطا ميرود و نابينا به‌ مقصد ميرسد. شر و بدى را به تأخير افكن، زيرا هر وقت ‏بخواهى ميتوانى انجام دهى. بريدن از جاهل معادل پيوند با عاقل و هوشيار است. كسى كه از مكر زمان ايمن بماند زمان به او خيانت‏ خواهد كرد و كسى كه آن را بزرگ بشمارد، او را خوار خواهد ساخت. چنين نيست كه ‏هر تيراندازى به هدف بزند. آن گاه كه حكومت تغيير كند و دگرگون شود، زمانه دگرگون خواهد شد. پيش از حركت ‏به سوى سفر درباره همسفرت ‏جستجو و تحقيق كن و پيش از گرفتن منزل، درباره همسايه‏ات»[۵۲].

امام÷در حدیثی طولانی فرمود: «... سپس رسول خداصبرخاست که برود. پس فاطمه-علیها السلام- به او گفت: «پدر جان، توانِ کارهای خانه را ندارم. برای من خدمتکاری بگیر که برایم کار کند و در کارهای خانه به من کمک کند». پس پیامبرصبه او گفت: «ای فاطمه، آیا چیزی بهتر از مستخدم نمی‌خواهی؟» علی به فاطمه گفت: «بگو بله». او گفت: «پدر جان، بهتر از خادم؟» پیامبر فرمود: «هر روز خدا را ۳۳ بار تسبیح بگو و ۳۳ بار حمد بگو و ۳۴ بار تکبیر بگو. پس این ذکر، به زبان صد بار است و در محاسبه کارهای خیر، هزار بار»[۵۳].

این حدیث، که نشان می‌دهد که آنان کاری را که بهتر بود، انجام ندادند، و اینکه علی÷به او گفت که چه پاسخ دهد، در تضاد با عقیدۀ عصمت است.

همچنین در داستانی طولانی از ابوذر÷چنین نقل شده است:

«من و جعفر ‌بن ابی‌طالب از مهاجران سرزمینِ حبشه بودیم. به جعفر کنیزی هدیه دادند که ارزشش چهار هزار درهم بود. وقتی به مدینه رسیدیم، جعفر آن کنیز را به علی÷هدیه کرد، تا خدمتکار او باشد. علی÷هم او را به منزل فاطمه-علیها السلام- برد. روزی فاطمه-علیها السلام- به خانه رفت و علی÷را در اتاق آن کنیز دید و پرسید: «ای اباالحسن، آیا [با او] کاری کرده‌ای؟» وی جواب داد: «نه، به خدا قسم، ای دختر محمدص، کاری نکرده‌ام. حال می‌خواهی چه کنی؟» او جواب داد: «اجازه بده تا به خانه پدرم رسول خداصبروم». علی÷گفت: «اجازه می‌دهم». پس روسری و روبنده خود را بست و به سوی خانه پیامبر رفت. جبرئیل÷پایین آمد و گفت: «ای محمد، خداوند به تو سلام رسانده و می‌گوید که فاطمه به سوی تو می‌آید تا از علی شکایت کند. پس شکایت او را دربارۀ علی قبول نکن». وقتی فاطمه وارد شد، پیامبرصپرسید: «آمده‌ای که از علی شکایت کنی؟» او پاسخ داد: «به خدای کعبه قسم که آری» پیامبرصبه وی فرمود: «پیش او بازگرد و بگو که به خاطر رضایتِ تو رویِ مرا زمین زدند»»[۵۴].

این داستان نشان می‌دهد که فاطمه-علیها السلام- عصمت نداشت و پیامبر اکرمصعلم غیب نمی‌دانست، زیرا جبرئیل به پیامبرصخبر داد که فاطمه چه می‌خواهد، و اینکه علی÷فاطمه را خشمگین کرد، در حالی که او کسی است که خداوند از غضب او غضبناک می‌شود.

[۵۱]- منظور آن است که چه بسا رسیدن به آرزو و دستیابی به خواستۀ خویش در دنیا، باعث هلاک فرد می‌گردد؛ اگر چنین است، محروم شدن بهتر از به دست آوردن است. (ویراستار) [۵۲]- همان. [۵۳]- أربلی، کشف الغمة، ۱/۳۷۳ و مجلسی، بحارالانوار، ۴۳/۱۳۴. [۵۴]- صدوق، علل الشرائع، ۱/۶۳؛ مجلسی، بحارالانوار ۳۹/۲۰۷ و حق الیقین، ۲۰۳ و ۲۰۴.