* انجام عبادات امام علی بر اساس کتاب و سنت، بر خلاف آنچه که کسی که گمان میکند پیرو اوست انجام میدهد
حضرت على÷در تبیین اوقات نماز فرمود: «اما بعد،نماز ظهر را تا زمانى با مردم بگزاريد كه سايه آفتاب به قدر جاى خفتن بزى گردد؛ و نماز عصر را زمانى با ايشان بگزاريد كه آفتاب سفيد باشد و تابنده و از روز آن قدر مانده باشد كه در آن، دو فرسنگ راه توان پيمود؛ و نماز مغرب را تا زمانى با آنها بگزاريد كه روزهدار، روزه مىگشايد و حاجى روانه منا مىگردد؛ و نماز عشا را زمانى با ايشان بگزاريد كه شفق پنهان گردد تا ثلثى از شب بگذرد؛ و نماز صبح را زمانى با ايشان بگزاريد كه هر كس صورت ديگرى را تواند شناخت و نماز را در حد توانِ ناتوانترينشان به جاى آريد، كه موجب فتنهانگيزيشان نگرديد»[۱۱۲].
حضرت على÷فرمود: «در روز جمعه سفر مكن تا در نماز جمعه حاضر شوى، مگر اينكه سفرت در راه خدا باشد يا كارى باشد كه در انجام دادنش ناچار باشى. در همه كارها خدا را اطاعت كن، زيرا اطاعت حق، از هر كار ديگر برتر است. نفس را در عبادت بفريب و با او مدارا كن و بر او قهر منماى؛ و به هنگام فراغت و آسايشش او را درياب، مگر در آنچه بر تو واجب است كه از به جاى آوردن و مراعات آن در وقت مقرر چارهاى نيست»[۱۱۳].
حضرت على÷در حالی که از حضرت رسول خبر میداد فرمود: «پدر و مادرم فدايت اى پيامبر خدا، با مرگ تو چيزى قطع شد كه با مرگ ديگرى قطع نگشت؛ و آن نبوت و اخبار و آگاهى از آسمان بود. مصيبت تو اين امتياز را دارد كه از ناحيهاى تسلىدهنده است، يعنى پس از مصيبت تو ديگر مرگها اهميتى ندارد، و از سوى ديگر، اين يك مصيبت همگانى است كه عموم مردم به خاطر تو در سوگند. اگر نبود كه امر به صبر و شكيبایى فرمودهاى و از بیتابى نهى نمودهاى، آنقدر گريه مىكردم كه اشكهايم تمام شود و اين درد جانکاه هميشه براى من باقى بود و حزن و اندوهم دائمى؛ و تازه اينها در مصيبت تو كم بود، اما حيف نمىتوان مرگ را بازگرداند و آن را دفع نمود. پدر و مادرم به فدايتباد، ما را در پيشگاه پروردگارت ياد كن و ما را هرگز فراموش منما»[۱۱۴].
حضرت على÷فرمود: «صبر و شكيبایى به اندازه مصيبت نازل مىشود و كسى كه دستش را [به عنوان بيتابى و ناشكرى] به هنگام مصيبت بر زانو زند، اجر او ضايع مىشود [و پاداشى بر مصيبت نخواهد داشت]»[۱۱۵].
حضرت على÷فرمود: «هر کس بر دنیا اندوهگین شود، دربارۀ قضای الهی در اشتباه است، و هر کس از مصیبتی که بر او نازل شده است شکایت می کند، همانا او از خداوند شکایت میکند»[۱۱۶].
از وی روایت شده است وقتی که در بازگشت از صفین به کوفه رسید از محلۀ شبامیان گذر کرد؛ گریه زنان بر کشتگان صفین را شنید. حرب بن شُرَحبیل شبامی [رییس قبیله شبامیان] خدمت امام رسید؛ او هم مانند قومش بود. پس به او فرمود: «آیا آنگونه که می شنوم، زنانتان بر شما چیره شدهاند؟ چرا آنان را از گریه و زاری باز نمیدارید؟»[۱۱۷].
[۱۱۲]- نامه ۵۲. [۱۱۳]- نامه ۶۹. [۱۱۴]- خطبه ۲۳۵. [۱۱۵]- حکمت ۱۴۴. [۱۱۶]- حکمت ۲۲۸. [۱۱۷]- حکمت ۳۲۲.