* مدح و ثناى ابوبكر صديقسو خلافت او
حضرت على÷فرمود: «پس ابوبكر زمام امور را به عهده گرفت؛ در جای خود، آسانگیری و به جای خود، شدت عمل نشان داد و امور را به خوبی پیش برد و درستی و راستی پیشه كرد و میانهرو بود. با او از راه خیرخواهی مصاحبت و همراهی كردم و در آنچه خدا را فرمان میبُرد، با كوشش تمام از وی اطاعت نمودم؛ و من مانند کسی که به یقین رسیده طمع ندارم – چنانچه برای او [ابوبکر] اتفاقی بیفتد، در حالی که من زندهام- که کار خلافت، که من دربارهاش با وی اختلاف نظر داشتم، به من بازگردد؛ و مانند کسی که به او امیدوار نیست، از او مأیوس نشدم؛ و اگر نبود به خاطر دوستیای که میان او و عمر وجود داشت، یقین داشتم که ابوبکر خلافت را از من [به شخص دیگری] رد نکرده و نمیسپارد؛ پس وقتی که در بستر مرگ افتاد، در پی عمر فرستاد و مسئولیت را بدو سپرد؛ در نتیجه، ما [موضوع خلافت عمر] را شنیدیم و اطاعت کردیم و نصیحت نمودیم»[۶۴].
[۶۴]- ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۶/۹۵ به بعد.