۶- محبت و غیرت رسولخدا صنسبت به فاطمه ل
ثوبان سمیگوید: هرگاه رسولخدا صرهسپار سفر میشد، آخرین کاری که در مدینه میکرد، این بود که نزد فاطمه لمیرفت و اولین کسی که رسولخدا صپس از بازگشت از سفر، نزدش میرفت، فاطمه لبود [۱۵۰].
ابوثعلبهی خشنی میگوید: هرگاه رسولخدا صاز جنگ یا سفری بازمیگشت، ابتدا به مسجد میرفت و دو رکعت نماز میگزارد و سپس نزد فاطمه لو آنگاه نزد همسرانش میرفت [۱۵۱].
عایشه لمیگوید: «هیچ کسی را ندیدم که از لحاظ وقار و متانت در نشستن و برخاستن، همچون فاطمه به رسولخدا صشبیه باشد». هرگاه فاطمه، نزد رسولخدا میرفت، آن حضرت صبرایش بلند میشد، او را میبوسید و او را کنار خود، مینشانید. همچنین هرگاه رسول اکرم صنزد فاطمه لمیرفت، فاطمه برای پدر بزرگوارش برمیخاست، آن حضرت را میبوسید و ایشان را کنار خود مینشاند [۱۵۲]. در روایت دیگری آمده است که دست آن حضرت صرا میبوسید [۱۵۳].
همین که عایشه ل، این حدیث را روایت میکند، بیانگر میزان محبت وی، به فاطمهی زهرا لمیباشد؛ چنانچه او را در نشستن و برخاستن و در وقار و متانت، شبیهترین شخص به رسول اکرم صمعرفی نمود.
اسامه بن زید سمیگوید: رسولخدا صفرمود: «أحبّ أهل بیتی إلیّ فاطمة» [۱۵۴]. یعنی: «محبوبترین فرد خانوادهام برای من، فاطمه است». باری علی ستصمیم گرفت که بر سر فاطمه لبا دختر ابوجهل ازدواج نماید. رسول اکرم صبرای مردم سخنرانی کرد و ضمن سخنرانیاش، فرمود: «فاطمة بضعة منّی فمن أغضبها أغضبنی» [۱۵۵]. یعنی: «فاطمه، پارهی تن من است؛ هر کس، او را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است».
مسور بن مخرمه سمیگوید: از رسولخدا صشنیدم که بر فراز منبر میفرمود: «إن هاشم ابن الـمغیرة استأذنونی أن ینكحوا ابنتهم علی بن أبی طالب، فلا آذن، ثم لا آذن، ثم لا آذن، إلا أن یرید ابن أبی طالب أن یطلق ابنتی وینكح ابنتهم، فإنما هی بضعة منی، یریبنی ما أرابها، ویؤذینی ما آذاها» [۱۵۶]. یعنی: «خانوادهی هاشم بن مغیره، از من اجازه خواستهاند تا دخترشان را به ازدواج علی بن ابیطالب سدرآورند؛ من، اجازه نمیدهم؛ من، اجازه نمیدهم؛ من، اجازه نمیدهم مگر آنکه پسر ابوطالب بخواهد دختر مرا طلاق دهد و با دختر آنها ازدواج نماید. همانا فاطمه، پارهی تن من است؛ هرآنچه، او را آشفته و بیقرار کند، مایهی آشفتگی و بیقراری من است و هرآنچه، او را بیازارد، مرا آزار میدهد».
ترمذی /به نقل از عبدالله بن زبیر سآورده است: علی سنامی از دختر ابوجهل به میان آورد؛ این موضوع، به رسولخدا صرسید؛ فرمود: «إنّما فاطمة بضعة منی یؤذینی ما آذاها و یتعبنی ما أتعبها» [۱۵۷].
[۱۵۰] مسند احمد (۵/۲۷۵)؛ الدوحة النبویة، ص۵۶. [۱۵۱] الإستیعاب (۴/۳۷۶)؛ در سندش، ابوفروه رهاوی است که ضعیف میباشد. الدوحة النبویة، ص۵۶. [۱۵۲] مسلم، شمارهی (۲۴۵۰)؛ صحیح سنن ابیداود، شمارهی (۵۲۱۷). [۱۵۳] سنن ابیداود (۵۲۱۷)؛ آلبانی، آن را در صحیح سنن ابی داود، صحیح دانسته است. (۳/۹۷۹). [۱۵۴] مسند طیالسی (۲/۲۵). [۱۵۵] بخاری، حدیث شمارهی (۳۷۶۷). [۱۵۶] بخاری، شمارهی (۵۲۳۰). [۱۵۷] فضائل الصحابة (۲/۷۵۶)، شمارهی (۱۳۲۷) با سند صحیح.