یادداشت مترجم
الحمد لله رب العالـمین والصلاة والسلام على رسول الله محمد وعلى آله وصحبه أجمعین ومن تبعهم بإحسان إلی یوم الدین.
دین اسلام، بزرگترین هدیهی خداوند، به انسانهاست؛ تردیدی نیست که مسلمانان، این ارمغان الهی را از طریق اصحاب رسولخدا ص، دریافت نمودهاند و از اینرو اگر سیمای زشتی از یاران پیامبر اکرم ص، ارائه شود، به طور قطع، حقانیت اسلام زیر سؤال میرود. این، همان نکتهای است که دشمنان اسلام، به آن پی بردند و یکی از مهمترین فعالیتها و شیوههای تبلیغاتی خود بر ضد اسلام را در تحریف سیمای نگهبانان این آیین راستین، متمرکز نمودند. دوری مسلمانان از سرمایهی عظیم و گرانبهای تاریخ درخشان اسلام از یکسو، و دسیسههای دشمنان بدخواه و خودباختگی مسلمانان ناآگاه در برابر تهاجم تبلیغاتی دشمن در زمینهی تحریف تاریخ اسلام از سوی دیگر، یکی از مهمترین عوامل انحطاط مسلمانان بهشمار میرود. دشمنان اسلام که از قتل و کشتار اهل ایمان، نتیجهی دلخواه خویش را نگرفتند، جبههای دیگر در برابر اسلام و مسلمانان گشودند تا فکر و فرهنگ و عقیدهی مسلمانان را مطابق خواستهها و اهداف شوم خویش، شکل دهند. آنان، در این راستا، هزینههای زیادی نمودند و برنامههای فراوانی چیدند. البته به خواست خدای متعال، نتیجهای جز حسرت و افسوس، عایدشان نخواهد شد؛ اگر:
۱- مسلمانان، به عقیدهی ناب اسلامی، باز گردند و گردونهی زندگی خویش را بر اساس آموزههای آیین راستین اسلام، بچرخانند.
۲- علما و اندیشمندان مسلمان، به جای آنکه دین و فعالیتهای دینی را حرفه و منبع درآمد خویش قرار دهند، از تمام ظرفیتها و امکانات موجود، در راستای احیای تفکر دینی، توام با حرکت و خیزش و دعوت و جهاد، استفاده کنند و در برابر جریانهای جاهلی قرن حاضر، جبههی نیرومند اندیشهی اسلامی را فعال نمایند و با سلاح علم و ایمان، نقشی دوباره در ساختن تاریخی درخشان، ایفا کنند.
۳- علما و اندیشمندان، روشهای تهاجم فرهنگی، سیاسی و اخلاقی دشمنان اسلام را شناسایی نمایند و با توجه به نیازهای کنونی امت اسلام، بدور از هرگونه خودسری و تعصب بر دیدگاههای فقهی برآمده از تقلید، به نشر عقیدهی ناب اسلامی بر اساس فهم سلف این امت، بپردازند و مصالح اسلام را بر منافع مذهب، ترجیح دهند.
۴- نویسندگان، صاحبان قلم، دانشمندان علوم اسلامی و همهی کسانی که خود را در بیداری اسلامی و پیوند مسلمانان با رویکرد پیشینیان نیکسیرت این امت، سهیم میدانند، بکوشند تا اصل ولاء و براء، احیا گردد و یکایک مسلمانان، دریابند که غنای دینی آنان، این اجازه را به آنها نمیدهد که به نام نوگرایی، دست دوستی به سوی دشمنان اسلام دراز کنند و دانسته یا ندانسته، روش زندگانی آنان را معیار و سنجهی زندگی خویش قرار دهند.
بنده، قصد آن ندارم که با چیدمان کلمات و واژهها، به شرح وظایف مسلمانان و علمای آنان بپردازم؛ بلکه خود را کوچکتر از این میبینم. زیرا هم درد امت مشخص است و هم درمانش. اینک که ترجمهی کتاب گرانسنگ دکتر صلابی در موضوع سیرت حسن مجتبی سرا تقدیم خوانندگان فارسیزبان میکنم، نه بهرسم مترجمان، بلکه با انگیزهای درونی و بهصورتی ناخواسته، تصمیم گرفتم تا با نگارش چند سطر، به خود و خوانندگان این کتاب یادآوری نمایم که ما، مسلمانیم و مسؤولیتی بزرگ در قبال اسلام داریم؛ چنانچه شناخت اسلام و شناساندن غنا و توانمندی اندیشهی اسلامی، هدف اصلی سیرتنگاری است.
چه خوبست اینک که خون فرزندان اسلام و قلم علمای امت، از آیندهی درخشان اسلام و مسلمانان، خبر میدهد و نغمهی فتح و پیروزی زودهنگام مسلمانان، در گوش وجدانهای بیدار، طنینانداز شده، سرودهی زیر را زمزمه کنیم که:
«گذشت دورهی خفتن… و روزگار تغافل
کنون نشانهی صبح است این سپیدهی آفاق
و وقت، وقت شتاب است و روز، روز تکاپو
و قرن، قرن تلاش است و نسل، نسل تحرک
تو، ای برادر و خواهر!
مباد… آنکه بخوابی
مباد… آنکه بمانی»
محمد ابراهیم کیانی
بیرجند - ۲۴/۵/۱۳۸۶