موضع معاویه سدر مورد قاتلان عثمان س
شاید برای برخی این سؤال مطرح شودکه معاویه سپس از به دست گرفتن زمام امور، چه اقداماتی در برابر قاتلان عثمان سانجام داد؟ ابنقتیبه در کتاب عیون الاخبار به این پرسش پاسخ داده است؛ وی، میگوید: «پس از عام الجماعة، معاویه بن ابیسفیان سبه خانهی عثمان بن عفان سرفت. عایشه دختر عثمان ببا دیدن معاویه سشروع به گریستن نمود و از پدر بزرگوارش، یاد کرد. معاویه سفرمود: ای دختر برادرم! مردم با ما بیعت کرده و پیمان اطاعت بستهاند و ما نیز به آنان قول امنیت دادهایم؛ آنها در حالی که نسبت به ما کینه داشتند، ظاهراً به ما پیوستند و ما نیز در حالی که به شدت از ایشان خشمگین بودیم، با آنان، مدارا کردیم. ای دختر برادرم! اکنون هرکس را شمشیری است و با آن از یاران و اطرافیان خویش حمایت میکند؛ اگر ما پیمانشکنی کنیم، آنها نیز پیمانشکنی خواهند کرد. نمیدانیم این کار، به نفع ما تمام خواهد شد یا به ضرر ما. بنابراین اگر تو، دخترعموی امیرالمؤمنین (و از خواصش) باشی، بهتر از آن است که از عامهی مردم باشی» [۱۵۴۴].
از سخن ابنقتیبه، چنین برداشت میشود که پس از انعقاد پیمانها و عهدنامههایی میان معاویه و حسن ب، میان این دو جبهه صلح، برقرار گردید و جنگ پایان یافت و دیگر، مردم، علیه یکدیگر تحریک نمیشدند. بعلاوه در دوران پنج سالهای که آبستن حوادثی چون جیگ جمل، صفین، نهروان و رخدادهای مصر و امثال آن گردید، کسانی که به قتل عثمان سمتهم بودند، از میان رفتند؛ البته هنوز جنایت قتل عثمان ساز اذهان بنیامیه نرفته بود و بیشتر خلفای اموی، فاجعهی شهادت عثمان سرا به یاد داشتند و به آن، فکر میکردند. از اینرو بنیامیه، همچنان در صدد خونخواهی عثمان سبودند و این، حقیقتی غیرقابل انکار است [۱۵۴۵]. به هیچ عنوان امکان ندارد که آن دسته از صحابه شکه با معاویه سبیعت کردند، شاهد ناسزاگفتن بنیامیه به علی سباشند و هیچ اعتراضی نکنند و به وظیفهی خویش در زمینهی امر به معروف و نهی از منکر عمل ننمایند. تعدادی از صحابه شخلافت معاویه سرا پذیرفتند،؛ از جمله: سعد، اسامه، جابر، ابنعمر، زیدبنثابت، مسلمهبنمخلد، ابوسعیدخدری، رافعبن خدیج، ابوامامه، انسبنمالک و عدهای دیگر که همهی آنها، مشعلهای فروزان هدایت و دریاهایی از علم و دانش بودند و هنگام نزول قرآن، در محضر رسول خدا صحضور داشته و مفاهیم قرآنی را بهطور مستقیم از شخص پیامبر اکرم صآموخته بودند. تابعین نیز خلافت معاویه سرا پذیرفتند و همواره با جماعت مسلمانان، همگام بودند و دست از همراهی با امت محمد مصطفی صنکشیدند؛ از جمله: عبدالرحمن بن اسود بنعبدیغوث، سعید بن مسیب و عروه بن زبیر و عبدالله بن محیریز و .. [۱۵۴۶].
[۱۵۴۴] همان ص۷۰. [۱۵۴۵] دراسة فی تاریخ الخلفاء الامویین ص۷۰. [۱۵۴۶] البدایة والنهایة (۸/۳۳) به نقل از «اثر العلماء فی الحیاة السیاسیة فی الدولة الاموی»، اثر عبدالله خرعان ص ۸۳.