حسن مجتبی رضی الله عنه

فهرست کتاب

۱ـ مهریه و جهیزیه‌ی فاطمه‌ی زهراء ل

۱ـ مهریه و جهیزیه‌ی فاطمه‌ی زهراء ل

علی بن ابی‌طالب سمی‌گوید: فاطمه لرا از رسول‌خدا صخواستگاری کردند. عمه‌ام به من گفت: آیا می‌دانی که فاطمه را از رسول‌خدا صخواستگاری کرده‌اند؟ گفتم: نه. گفت: چرا؛ واقعاً از او خواستگاری کرده‌اند. چرا نزد رسول‌خدا صنمی‌روی تا فاطمه را به ازدواج تو درآورد؟ گفتم: مگر من چیزی برای ازدواج دارم؟! گفت: اگر تو نزد رسول‌خدا صبروی، حتماً فاطمه را به تو خواهد داد. علی سمی‌گوید: به خدا قسم، او آن قدر مرا امیدوار کرد تا اینکه نزد رسول‌‌خدا صرفتم و روبرویش نشستم و دم نزدم. به خدا سوگند که از جلال و هیبت آن حضرت صنتوانستم سخن بگویم. رسول‌خدا صفرمود:‌ «شاید برای خواستگاری فاطمه آمده‌ای؟» گفتم: بله. فرمود: «آیا چیزی داری که او را به ازدواج خود درآوری؟» گفتم: نه،‌بخدا. فرمود:‌ «آن لباس رزمی را چه کردی؟‌» با خود گفتم: قسم به ذاتی که جان علی در دست اوست،‌آن زره، فقط چهارصد درهم ارزش دارد! رسول‌ اکرم صفرمود: «فاطمه را به ازدواج تو درآوردم؛ پس آن زره را برایش بفرست تا برای تو حلال گردد». آری! این، مهریه‌ی فاطمه بنت رسول‌الله صبود [۱۳۹]. جهیزیه‌ای که رسول‌خدا صبه فاطمه لداد، عبارت بود از: یک روانداز، یک بالش پوستین که از گیاه اذخر پر شده بود [۱۴۰]. در کتاب‌های اهل تشیع، روایتی بدین مضمون آمده است: عثمان بن عفان سدر این ازدواج خجسته به علی سکمک کرد. علی سمی‌گوید: لباس رزمی‌ام را برداشتم و به بازار رفتم و آن را به عثمان بن عفان سبه چهارصد درهم فروختم. وقتی چهارصد درهم را از عثمان سگرفتم و زره را به او دادم، عثمان گفت: ای علی! آیا اینک زره، از آنِ من و چهارصد درهم از آن تو نیست؟ گفتم؟ بله، همین‌طور است. عثمان سگفت: «این زره، هدیه‌ی من به تو باشد». بدین‌ترتیب زره و چهارصد دینار را گرفتم و نزد رسول‌خدا صرفتم و آنها را جلوی آن حضرت صگذاشتم و ماجرا را برای ایشان بازگو کردم. رسول‌ اکرم صبرای عثمان سدعای خیر کرد [۱۴۱].

[۱۳۹] دلائل النبوة از بیهقی (۳/۱۶۰) با سند حسن. [۱۴۰] صحیح السیرة النبویة، ص۶۶۷؛ مسند فاطمة الزهراء و ما ورد فی فضلها، به تحقیق: فؤاد احمد زمرلی، ص۱۸۹. [۱۴۱] کشف الغمة از اربلی (۱/۳۵۹)؛ الشیعة و أهل البیت، ص۱۳۷،۱۳۸.