حسن مجتبی رضی الله عنه

فهرست کتاب

واکنش سپاه حسنسدر قبال صلح

واکنش سپاه حسنسدر قبال صلح

در رابطه با واکنش سپاه پیشاهنگ حسن سکه به سوی «مسکن» در حال حرکت بود، به نقل روایتی می‌پردازیم که حاکم در المستدرک از ابوغریف آورده است؛ ابو‌غریف [۱۳۴۲]گوید: ما در لشکر دوازده‌ هزار نفری و پیشاهنگی بودیم که برای نبرد با اهل شام آماده شده بود. ابوالعمرطه [۱۳۴۳]فرماندهی این لشکر را بر عهده داشت. وقتی به ما خبر رسید که حسن بن علی سبا معاویه سصلح نموده است، انگار پشتمان، از شدت ناراحتی شکست (و دیگر نای حرکت نداشتیم). هنگامی که حسن بن علی سبه کوفه آمد، شخصی از ما به نام ابوعامر سفیان بن لیل، [۱۳۴۴]نزدش رفت و خطاب به او گفت: سلام بر تو ای خوارکننده‌ی مؤمنان! حسن بن علی سفرمود: «ای ابوعامر! این سخن را مگو؛ من، مؤمنان را خوار نکرده‌ام؛ بلکه نمی‌پسندیدم که به خاطر ریاست‌ و امارت، میان مؤمنان، قتل و قتالی روی دهد» [۱۳۴۵].

آن‌گونه که از شواهد برمی‌آید، احتمالاً ابوالعمرطه، فرماندهی جزئی از سپاه پیشاهنگ را بر عهده داشته که راوی مذکور، ابوغریف نیز زیرمجموعه‌ی آن یگان بوده است وگرنه روایات صحیح تاریخی، بیانگر آنست که فرمانده‌ی کل این سپاه، قیس بن سعد سبوده است. همچنین روایات صحیح دال بر آن است که عبیدالله بن عباس سدر این سپاه حضور نداشته و اساساً در مورد حضور وی در عراق در این برهه‌ی زمانی، شک و تردید وجود دارد [۱۳۴۶]. بر همین اساس روایات موضوع و بی‌اساسی که حکایت از آن دارد که عبیدالله بن عباس سدر قبال گرفتن رشوه‌ از معاویه س، به حسن بن علی سخیانت کرده است، غیر قابل قبول می‌باشد.

لازم به ذکر است قیس بن سعد سکه فرماندهی کل این لشکر را بر عهده داشت، ابتدا صلح را نپذیرفت و با جمعی از سربازان خویش که از وی پیروی کردند، از لشکر حسن سجدا شد، اما دیری نپایید که خداوند به او شرح صدر داد و ضمن پیروی از حسن بن علی س، با معاویه سصلح نمود.

اینک روایات ذیل را در مورد واکنش قیس سبه هنگام شنیدن خبر صلح، مورد بررسی قرار می‌دهیم:

ابن حجر به نقل از حبیب بن ابوثابت [۱۳۴۷]نقل می‌کند که: …وقتی حسن بن علی ساقدام به بیعت با معاویه نمود، طی نامه‌ای قیس بن سعد سرا از این اقدام خویش آگاه کرد. قیس سبا شنیدن این خبر، به یاران و سربازان تحت فرمانش فرمود: «ای مردم! شما در موقعیتی قرار گرفته‌اید که ناچار، یا باید دچار فتنه شوید یا هم بدون امام (و رهبر دینی) به قتل و قتال بپردازید». مردم پرسیدند: منظورت از این سخنان چیست؟ گفت: «حسن بن علی سبا معاویه سبیعت کرده است. از اینرو مردم، بازگشتند و (به پیروی از حسن س) با معاویه سبیعت نمودند [۱۳۴۸].

از روایت تاریخی مذکور، چنین برداشت می‌شود که بخش اعظم لشکر پیشاهنگ، به محض اینکه شنیدند حسن بن علی سبا معاویه سصلح نموده، صلح را بپذیرفتند؛ البته از این روایت نمی‌توان نتیجه گرفت که قیس بن سعد سنیز بلافاصله به این صلح، تن داده است. ابن کثیر /نیز به این موضوع اشاره کرده و گفته است: زمانی که حسن بن علی سپیکی را نزد قیس سفرستاد تا او را به اطاعت و پیروی از خویش فرا بخواند و او را به پذیرش صلح، قانع کند، قیس بن سعد ساز قبول پیمان صلح، امتناع کرد و با تعدادی از سپاهیانش که با او هم‌عقیده بودند، از لشکر جدا شد، اما دیری نپایید که از تصمیم خویش صرف‌نظر کرد و با معاویه بیعت نمود [۱۳۴۹].

ابن ابی شیبه نیز پیرامون قیس سو کسانی که با او از لشکر جدا شدند، می‌گوید: از هشام بن عروه شنیدم که به نقل از پدرش گفت: قیس بن سعد بن عباده ساز یاران حسن بن علی سو جلودار لشکرش بود و ارتشی پنج هزار نفری را فرماندهی می‌کرد. گفتنی است: همه‌ی سربازان این لشکر، پس از شهادت علی بن ابی‌طالب سسرهای خویش را تراشیده و عهد بسته بودند که تا پای جان ایستادگی کنند. زمانی که حسن بن علی سبا معاویه سصلح نمود، قیس ساز پذیرش صلح ابا ورزید و به سربازان و یاران خویش گفت: نظر شما در این مورد چیست؟ اگر بخواهید به همراه شما تا آخرین لحظه که ماهرترین رزمنده از پای درآید، ایستادگی می‌کنم و می‌جنگم و یا از جنگ دست برداشته، برای شما تقاضای امان می‌نمایم. همه، از او خواستند زمینه‌ی امنیت و امان آنها را فراهم کند. در این میان قیس بن سعد سهیچ چیزی را به خود اختصاص نداد و خود را نیز سربازی به حساب‌ آورد که در تمامی حقوق و مزایا با افراد خود برابر باشد. وقتی سپاه مزبور عازم مدینه گردید، قیس بن سعد سدر طول راه، تعدادی شتر برای سربازان ذبح ‌نمود [۱۳۵۰].

در روایت مذکور، حوادث و وقایع، به صورت نامرتب و با تقدیم و تأخیر بیان گردیده و در این میان، سپاهیان و افراد تحت فرماندهی قیس سنیز پنج هزار نفر ذکر شده‌اند؛ شایان ذکر است این رقم، با عددی که قبلاً متذکر شدیم، تناقضی ندارد. زیرا دوازده هزار نفر، شمار تمام سپاهیان حسن بن علی سبود و سپاهیانی که به عنوان جلودار، تحت فرمان قیس بن سعد سقرار داشتند، پنج هزار نفر بودند [۱۳۵۱].

[۱۳۴۲] عبیدالله بن خلیفه الهمدانی المرادی، صدوق است و گفته شده، شیعه بوده است. (التقریب، ص۳۷۰). [۱۳۴۳] نامش عمیر بن یزید کندی بوده که در جریان حجربن عدی در سال ۵۱ هجری شرکت داشته است. (تاریخ طبری،۵/۲۵۹). [۱۳۴۴] جزو کسانی بود که همراه مختار ثقفی به خونخواهی حسین بن علی سبرخاستند. [۱۳۴۵] المستدرک (۳/۱۷۵). [۱۳۴۶] مرویات خلافة معاویة فی تاریخ الطبری، ص۱۱۴. [۱۳۴۷] حبیب بن ابی‌ثابت بن دینار اسدی، التقریب، ص۱۵۰. [۱۳۴۸] المطالب العلیة (۴/۳۱۷ ـ ۳۱۹). سند این روایت صحیح است. [۱۳۴۹] البدایة والنهایة (۸/۱۶). [۱۳۵۰] همان (۸/۱۶). [۱۳۵۱] مصنف ابن ابی شیبه (۷/۴۷۲).