حسن مجتبی رضی الله عنه

فهرست کتاب

۱۰- وفات فاطمه‌ی زهرا

۱۰- وفات فاطمه‌ی زهرا

یکی از دلایلی که نشان می‌دهد روابط ابوبکر صدیق سبا فاطمه‌ی زهرا لبسیار محکم و استوار بوده، این است که همسر ابوبکر سیعنی اسماء بنت عمیس لدر دوران بیماری فاطمه‌ی زهرا از ایشان پرستاری می‌کرد و تا واپسین لحظات حیات دخت نبی مکرم اسلام صدر کنار او بود و در غسل و خاکسپاری وی مشارکت داشت. علاوه بر اسماء، شخص علی مرتضی سنیز از فاطمه‌ی زهرا لپرستاری می‌کرد و همسر ابوبکر صدیق سنیز در امر پرستاری از فاطمه لبا او همکاری می‌نمود. فاطمه لدر مورد چگونگی کفن و دفن و خاکسپاری خود، سفارش‌هایی به اسماء نمود که اسماء نیز آنها را اجرا کرد. فاطمه لبه اسماء لفرمود: «من، این را خیلی بد می‌دانم که هنگام خاکسپاری زنان، فقط پارچه‌ای روی آنها می‌اندازند و بدین ترتیب خوب پوشیده نمی‌شوند و اندام آنها قابل تشخیص می‌باشد». اسماء گفت: «ای دختر رسول‌خدا! آیا می‌خواهی چیزی به تو نشان دهم که در حبشه دیدم؟» آنگاه اسماء لدرخواست کرد تا تعدادی شاخه‌ی تر خرما بیاورند و سپس آنها را خم داد و روی آنها پارچه انداخت. فاطمه لفرمود: «این، چقدر خوب و زیباست؛ بدین ترتیب زن و مرد از هم تشخیص داده می‌شوند (و برای میت زن، پوشش کافی ایجاد می‌گردد)» [۱۸۴].

ابن‌عبدالبر می‌گوید: «فاطمه لنخستین زنی است که در اسلام، جنازه‌اش را بدین ترتیب پوشاندند و پس از او، جنازه‌ی زینب بنت جحش لرا نیز به همین صورت پوشاندند».

ابوبکر سهمواره از علی ساحوال فاطمه لرا می‌پرسید و بر خلاف پندار برخی، جویای حال وی بود. در دوران بیماری فاطمه ل، علی سدر مسجد مشغول نماز بود. پس از آنکه نمازش، به پایان رسید، ابوبکر و عمر بنزدش رفتند و گفتند: «حال دختر رسول‌خدا صچطور است؟» علاوه بر این ابوبکر صدیق ساز همسرش اسماء لنیز حال فاطمه‌ی زهراء را می‌پرسید؛ پیشتر گفتیم که اسماء، پرستار فاطمه بود و در دوران بیماریش، با تمام وجود از او پرستاری می‌نمود. روزی که فاطمه‌ی زهراء لاز دنیا رفت، تمام مردان و زنان مدینه گریستند و همچون روز وفات رسول‌خدا صغم و اندوه، فضای شهر را پر کرد. ابوبکر و عمر ببرای عرض تسلیت نزد علی سرفتند و از او خواستند که آنها را برای نماز جنازه جلو نکند [۱۸۵]. گویا آن دو بزرگوار، تاب چنان مصیبتی را نداشتند و در توان خود نمی‌دیدند که نماز جنازه‌ی دختر رسول اکرم صرا امامت دهند.

فاطمه‌ی زهرا لشش ماه پس از رحلت رسول اکرم صدر شب سه‌شنبه سوم رمضان سال ۱۱ هجری وفات نمود؛ از علی بن حسین بچنین روایت شده که: «فاطمه لبین نماز مغرب و عشاء وفات نمود؛ ابوبکر، عمر، عثمان، زبیر و عبدالرحمن بن عوف سدر آن‌جا حضور داشتند. هنگامی که جنازه‌اش را برای نماز گذاشتند، علی ساز ابوبکر سخواست تا برای نماز جنازه جلو شود. ابوبکر سفرمود: «ابوالحسن! تو خود حضور داری» علی سگفت: «آری؛ ولی به خدا سوگند که کسی جز تو بر فاطمه لنماز نمی‌گزارد» ابوبکر سنماز جنازه‌ی فاطمه لرا امامت داد و فاطمه لشبانگاه به خاک سپرده شد. در روایتی آمده است: ابوبکر سبر جنازه‌ی فاطمه لنماز گزارد و چهار تکبیر گفت [۱۸۶]. البته روایت ارجح همان است که امام مسلم /روایت کرده که علی بن ابی‌طالب سبر جنازه‌ی فاطمه لنماز گزارده است [۱۸۷].

[رابطه‌ی ابوبکر صدیق سبا اهل بیت و خاندان رسول‌خدا ص، چنان رابطه‌ی دوستانه و احترام‌آمیزی بوده که هم زیبنده‌ی ابوبکر سمی‌باشد و هم شایسته‌ی اهل بیت. رابطه‌ی دوستانه‌ی علی و ابوبکر بدوطرفه بوده و برپایه‌ی همین دوستی، علی سیکی از فرزندانش را ابوبکر نامیده است [۱۸۸]. علاوه بر این علی مرتضی سپس از وفات ابوبکر صدیق س، سرپرستی محمد بن ابی‌بکر را بر عهده گرفت و او را همانند فرزندش سرپرستی کرد….] [۱۸۹]. اینکه برخی گفته‌‌اند: فاطمه‌ لبه علی سوصیت نمود که هیچ یک از کسانی که به او ستم کرده و حقش را خورده‌اند، در خاکسپاریش حضور نداشته باشد، روایت دروغ و بی‌اساسی است.

[۱۸۴] الإستیعاب (۴/۳۷۸). [۱۸۵] الشیعة وأهل البیت، ص۷۷؛ کتاب سلیم بن قیس، ص۲۵۵. [۱۸۶] المرتضی، نوشته‌ی ندوی، ص۹۴؛ الطبقات الکبری (۷/۲۹). [۱۸۷] مسلم، شماره‌ی۱۷۵۹ [۱۸۸] المرتضی از ندوی، ص۹۸ [۱۸۹] نگاه کنید به: المرتضی از ندوی، ص۹۸.