حسن مجتبی رضی الله عنه

فهرست کتاب

۴ـ وضعیت زندگانی علی و فاطمه ب

۴ـ وضعیت زندگانی علی و فاطمه ب

زندگانی مشترک علی و فاطمه بکه از محبوترین افراد در نزد رسول‌خدا صبودند، در کمال زهد و پارسایی و سختی و شکیبایی سپری می‌شد. علی سمی‌گوید: چند روز در حالی بر ما گذشت که نه ما چیزی داشتیم و نه رسول‌خد‌ صچیزی داشت. در همین اثنا دیناری دیدم که روی زمین افتاده بود. با خود کلنجار می‌رفتم و متردد بودم که آن را بردارم یا نه. سرانجام از بابت مشقت و سختی معیشت و گذران زندگی، آن را برداشتم و با آن مقداری آرد خریدم. آن مقدار آرد را که خریده بودم، به فاطمه دادم و به او گفتم: این آردها را خمیر کن و نان بپز. فاطمه شروع به خمیر کردن آردها نمود. هنگامی که فاطمه، آردها را خمیر می‌کرد، موهای جلوی سرش به کناره‌های ظرف خمیر می‌خورد و این، از سختی زندگانی ما بود. به هر حال فاطمه، نان پخت. نزد رسول اکرم صرفتم و موضوع را برایش بازگو کردم. آن حضرت صفرمود: «از آن نان بخورید؛ زیرا رزقی است که خداوند به شما ارزانی داشته است» [۱۴۴].

شعبی می‌گوید: علی سفرموده است: زمانی که با فاطمه دختر رسول‌الله صازدواج کردم، هیچ زیراندازی نداشتیم جز یک پوست گوسفند که فاطمه شب‌ها، بر روی آن می‌خوابید و روز نیز، علوفه‌ی شترمان را در آن حمل می‌کردیم و هیچ خدمتگزاری هم نداشتیم [۱۴۵].

مجاهد می‌گوید: علی سفرمود: یک بار، به شدت گرسنه شدم؛ به قصد یافتن کار به مزارع و کشتزارهای اطراف مدینه رفتم. زنی دیدم که مقداری خاک جمع کرده بود. حدس زدم که برای گل کردن آنها به آب نیاز دارد. نزدش رفتم و با او قرار گذاشتم که به ازای هر دلو آبی که برایش بیاورم، یک خرما به من بدهد. شانزده دلو آب برایش آوردم تا اینکه دستانم تاول زد. در قبال کاری که کرده بودم، شانزده دانه خرما گرفتم و سپس نزد رسول‌خدا صرفتم و ماجرا را برایش بازگو نمودم. آن حضرت صبه همراه من از آن خرماها تناول فرمود [۱۴۶].

این روایت، بیانگر وضعیت سخت و شدیدی است که پدر حسن سدر مدینه گذراند؛ ما، می‌توانیم از این روایت، به روش شرعی رویارویی با سختی‌ها پی ببریم. چراکه علی سبه دنبال کسب و کاری شرعی رفت تا از دسترنج خود، چیزی خریداری نماید و در انتظار این ننشست که نیکوکاری پیدا شود و به او کمک کند. درس دیگری که می‌توان از این روایت آموخت، قدرت و نیروی تحمل در برابر سختی‌هاست؛ چنانچه علی سبا وجودی که ازگرسنگی رنج می‌برد و توان و نیرویش کاهش یافته بود، به آن کار سخت و طاقت‌فرسا تن داد. درس دیگری هم در این روایت وجود دارد که همان وفاداری به دوستان و ازخودگذشتگی به خاطر آنان است. همانطور که علی سپس از کار طاقت‌فرسا، مزدش را نگه داشت و دلش نیامد که به تنهایی، خرماها را بخورد؛ بلکه نزد رسول اکرم صرفت تا خرماها را با هم تناول کنند [۱۴۷].

یکی از مهم‌ترین آموزه‌های این ماجرا، این است که فقر یا ثروت انسان، نشان‌دهنده‌ی محبت یا عدم محبت خدا با بنده‌اش نیست؛ بلکه معیار و ملاک اصلی در این زمینه، خداترسی و تقواپیشگی است که باید ملاک ارزیابی مردم باشد.

[۱۴۴] کنز العمال (۷/۳۲۸)؛ المرتضی از ندوی، ص۴۱. [۱۴۵] کنز العمال (۷/۱۳۳)؛ المرتضی از ندوی، ص۴۱. [۱۴۶] صفة‌الصفوة (۱/۳۲۰)؛ الموسوعة ‌الحدیثیة، مسند احمد (۱۱۳۵)؛ سندش منقطع و ضعیف است. [۱۴۷] التاریخ الإسلامی ازحمیدی (۱۹/۴۹،۵۰).