موضع حسن سدر قبال این جنگها
حسن سدر مورد جنگهایی که میان صحابه شروی داد، دیدگاه اهل سنت را داشت؛ اهل سنت، بر این باورند که باید دربارهی مشاجرات صحابه شبا یکدیگر، سکوت کرد و تنها سخنانی بر زبان آورد که شایستهی آن بزرگواران میباشد. زیرا وارد شدن نابجا و غیر عالمانه به این مباحث، سبب ایجاد بدبینی به یکی از طرفهای درگیر میشود. اهل سنت، معتقدند که بر هر مسلمانی واجب است تمام صحابه را دوست داشته باشد و هیچگاه سوابق درخشان آنان در خدمت به اسلام را از یاد نبرد و همواره از آنان، بهنیکی یاد کند و بداند که اختلافات و مشاجرات صحابه شبا همدیگر، اجتهادی و مبتنی بر اختلاف در اجتهاد بوده است و از اینرو همهی آنها ـ چه در اجتهادشان، بر صواب بوده و چه بر خطا و اشتباه ـ سزاوار اجر و پاداش الهی هستند؛ چنانچه در حدیث آمده است: «إِذَا حَكَمَ الْحَاكِمُ فَاجْتَهَدَ ثُمَّ أَصَابَ فَلَهُ أَجْرَانِ، وَإِذَا حَكَمَ فَاجْتَهَدَ ثُمَّ أَخْطَأَ فَلَهُ أَجْرٌ» [۶۳۰]. یعنی: «اگر حاکم، اجتهاد کند و حکمی صادر نماید که درست باشد، دو پاداش به او میرسد. و اگر اجتهاد کند و حکمی صادر نماید، ولی در آن، دچار اشتباه شود، یک پاداش مییابد».
اینک به بیان پارهای از نصوص شرعی میپردازیم که نشان میدهد درگیری مسلمانان با یکدیگر، به معنای کافر شدن آنان نیست؛ خدای متعال، میفرماید:
﴿ وَإِن طَآئِفَتَانِ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٱقۡتَتَلُواْ فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَهُمَاۖ فَإِنۢ بَغَتۡ إِحۡدَىٰهُمَا عَلَى ٱلۡأُخۡرَىٰ فَقَٰتِلُواْ ٱلَّتِي تَبۡغِي حَتَّىٰ تَفِيٓءَ إِلَىٰٓ أَمۡرِ ٱللَّهِۚ فَإِن فَآءَتۡ فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَهُمَا بِٱلۡعَدۡلِ وَأَقۡسِطُوٓاْۖ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُقۡسِطِينَ٩ ﴾[الحجرات: ۹].
«هرگاه دو گروه از مؤمنان، با یکدیگر جنگیدند، درمیان آنان، صلح برقرار سازید؛ اگر یکی از آنان، در حق دیگری، ستم کند و تعدی ورزد، با آن دستهای که تعدی میورزد، بجنگید تا آنکه به سوی فرمان خدا بازگردد و حکم او را پذیرا شود. و چون بازگشت و پذیرای فرمان الهی گردید، درمیان ایشان با عدل و انصاف، صلح و سازش برقرار نمایید و عدالت ورزید؛ همانا حداوند، عادلان را دوست دارد».
ابوسعید خدری سمیگوید: رسول خدا صفرمود: «تَكُونُ فِی أُمَّتِی فِرْقَتَانِ فَتَخْرُجُ مِنْ بَیْنِهِمَا مَارِقَةٌ یَلِی قَتْلَهُمْ أَوْلاهُمْ بِالْحَقِّ» [۶۳۱]. یعنی: «امت من، دو دسته خواهند شد؛ در آن هنگام از میان آنان، گروهی خروج خواهد کرد که نزدیکترین آن دو دسته به حق، با این گروه خواهد جنگید».
در این حدیث، به دوران اختلاف علی و معاویه بو پدیدار شدن خوارج در آن زمان، اشاره شده است. چنانچه از الفاظ حدیث برمیآید هر دو دسته، یعنی هم دستهی علی سو هم دستهی معاویه سمسلمان بوده، با حق و حقیقت، پیوند دارند. این حدیث، یکی از نشانههای نبوت رسول اکرم صاست و ردی بر پندار روافض میباشد که اهل شام (معاویه سو یارانش) را تکفیر میکنند. همچنین از این حدیث، معلوم میشود که از میان دو دستهی مذکور، علی سو یارانش، به حق و حقیقت، نزدیکتر بودند. چنانچه اهل سنت، همین عقیده را دارند. حسن بن علی س، پدرش را برحق میدانست و البته بر این باور بود که معاویه سبا وجود آنکه در اجتهادش، دچار اشتباه شده، سزاوار یک اجر میباشد و پدرش، مستحق دو پاداش. زیرا در حدیث آمده است: «إِذَا حَكَمَ الْحَاكِمُ فَاجْتَهَدَ ثُمَّ أَصَابَ فَلَهُ أَجْرَانِ، وَإِذَا حَكَمَ فَاجْتَهَدَ ثُمَّ أَخْطَأَ فَلَهُ أَجْرٌ» [۶۳۲]. یعنی: «اگر حاکم، اجتهاد کند و حکمی صادر نماید که درست باشد، دو پاداش به او میرسد. و اگر اجتهاد کند و حکمی صادر نماید، ولی در آن، دچار اشتباه شود، یک پاداش مییابد».
ابوبکره سمیگوید: رسولخدا صدر حال سخنرانی بود که در این اثنا حسن سآمد؛ نبی اکرم صفرمود: «ابنی هذا سید ولعل الله أن یصلح به بین فئتین من الـمسلمین» یعنی: «این فرزندم، سید و آقاست؛ چهبسا خداوند، او را واسطهی صلح و سازش دو گروه از مسلمانان بگرداند» [۶۳۳].
در این حدیث، رسولخدا صبه مسلمان بودن اهل عراق (هواداران علی و حسن) و اهل شام (یاران معاویه)، گواهی داده و این، رد آشکاری بر پندار خوارج است که علی و معاویه و یارانشان را تکفیر میکنند. از اینرو سفیان بن عیینه میگوید: اینکه فرمود: دو گروه از مسلمانان، ما را به شگفت وامیدارد. بیهقی میگوید: این حدیث، از آن جهت که رسولخدا صهمهی آنان را مسلمان نامید، شگفتآور و درخورِ توجه میباشد و این، خبری از سوی رسولخدا صبود که با کنارهگیری حسن ساز خلافت، پس از وفات پدرش و واگذاری زمام امور به معاویه س، بهوقوع پیوست [۶۳۴].
در احادیثی که بیانش گذشت، رسولخدا ص، به یاران عراقی علی سو طرفداران شامی معاویه ساشاره کرده و آنان را مسلمان خوانده است. همچنین به پیوندشان با حق و حقیقت اشاره فرموده و دربارهی آنان گواهی داده است که به سبب جنگیدن با هم، کافر نشده و از ایمان و اسلام، جدا نگشتهاند؛ چنانچه آیهی ۹ سورهی حجرات نیز، مؤید این مطلب است.
[۶۳۰] بخاری: ۷۳۵۲. [۶۳۱] مسلم: ۱۷۶۸. [۶۳۲] بخاری، شمارهی ۷۳۵۲ [۶۳۳] بخاری، شمارهی ۷۱۰۹. [۶۳۴] ر.ک: الإعتقاد، از بیهقی، ص۱۹۸، با اندکی تغییر.