مبحث چهارم صلح حسن بن علی سبا معاویه س
پس از شهادت امیر مؤمنان علی س، به صورت عمومی با حسن سبیعت شد و فرمانداران و فرماندهان دوران خلافت علی سو همچنین تمامی مردمانی که پیش از این با امیرالمؤمنین علی سبیعت کرده بودند، با حسن سنیز بیعت نمودند و بدین ترتیب حسن بن علی سخلیفهی مسلمانان گشت و زمام امور را به دست گرفت. وی، کارگزاران و فرمانداران خویش را به نواحی مختلف فرستاد و به تقسیم عطایا پرداخت و برای راضیکردن مجاهدانی که در جنگها شرکت داشتهاند، بر سهم آنان افزود و توانست رضایت آنان را جلب کند [۱۲۸۸].
حسن بن علی سبه مرحلهای رسیده بود که توان رویارویی با معاویه سرا به دست آورده بود؛ زیرا شخصیت یگانه و استوار او به لحاظ سیاسی، نظامی، اخلاقی و دینی از یکسو، و وجود شخصیتهایی چون قیس بن سعد بن عباده، حاکم بن عدی طائی و چندی دیگر از فرماندهانی که توانایی نظامی و تاکتیکی زیادی داشتند، از سوی دیگر، موقعیت بسیار خوبی برای وی فراهم آورده بود. با این حال حسن سترجیح داد به منظور جلوگیری از خونریزی و کشته شدن مسلمانان، به صلح و سازش روی بیاورد و بدین سان وحدت و یکپارچگی امت اسلامی را حفظ نماید. او، هیچ علاقهای به دنیا و جاه و مقام دنیوی نداشت [۱۲۸۹].
حسن بن علی ستلاش برای وحدت امت اسلامی را سرلوحهی کار خویش قرار داد. آن هم درحالی که نیروی نظامی قدرتمندی داشت و همچنان زمام امور، در دست او و یارانش بود. امام بخاری روایتی نقل نموده که بر اقتدار نظامی حسن سدلالت میکند. عمرو بن عاص سمیگوید: «گردانها و لشکریان (حسن س) را به گونه ای یافتم که تا بر رقبای خویش پیروز نشوند، دستبردار نیستند» [۱۲۹۰]. حسن بن علی سمیفرمود: «مهتران عرب تحت فرمان و در اختیارم بودند و اگر به آنها دستور جنگ میدادم، در کنار من میجنگیدند و اگر صلح میکردم،آنها نیز صلح مینمودند» [۱۲۹۱].
اگر حسن ساز نیروی نظامی مقتدری برخوردار نبود، دیگر ضرورتی نداشت که معاویه سبا او به گفتگو بپردازد و به شروط و ضوابطی که توسط وی مقرر شده بود، تن دهد؛ زیرا اگر معاویه سمیدانست که حسن سبه لحاظ نظامی (و سیاسی) ضعیف است و قدرت چندانی ندارد، بدون هیچ دغدغهای وارد کوفه میشد و زحمت مذاکره با حسن سرا متحمل نمیگشت و به شروط وی تن نمیداد و به راحتی بر حسن سظفر مییافت. راستی آیا دلیل صلح حسن سبا معاویه سضعف نظامی و سیاسی حسن بن علی سبوده است [۱۲۹۲]؟!.
ابن تیمیه /در کتاب منهاج السنة در پاسخ این سؤال میگوید: حسن سقدرت داشت به همراهی یارانش هرچند کمتر از یاران و لشکریان معاویه سبودند، بر وی پیروز شود؛ همچنانکه در بسیاری از موارد تعدادی اندک، بر لشکری بسیار بزرگ ظفر یافتهاند، اما حسن بن علی ساخلاقی سترگ داشت و با آشوب و تفرقه، به شدت مخالف بود و به وحدت و یکپارچگی امت اسلامی، اهمیت زیادی میداد. بدین ترتیب خداوند ﻷبه وسیلهی حسن بن علی سشکافهای میان امت اسلامی را برداشت و مسلمانان را متحد و یکپارچه ساخت [۱۲۹۳].
حسن سشخص همیشه بیدار و آگاهی بود که به اصلاح امت و ایجاد وحدت و یکپارچگی میاندیشید و برای رسیدن به این هدف، در برابر موانع و تنگناها ایستادگی میکرد و گاهی نیز برای مصلحت امت، در برابر ناملایمات، برخلاف میل قلبی، سر تسلیم فرود میآورد. در صلحی که میان معاویه سو حسن سصورت گرفت، شروط و تعهداتی مقرر گردید و این صلح، به نتایجی انجامید که در عصرهای مختلف و درگذر زمان، همواره افتخاری برای امام حسن سبه حساب آمده و خواهد آمد. دکتر خالد الغیث میگوید: صلح حسن مجتبی سبا معاویه سکه موجب جلوگیری ازخونریزی و هدر رفتن خون مسلمانان شد، در واقع از اهمیتی چون جمعآوری قرآن توسط عثمان بن عفان سو جهاد علیه مرتدان، توسط ابوبکر صدیق سبرخوردار بود [۱۲۹۴]. و میتوان این صلح را یکی از معجزات نبی اکرم صبرشمرد. دلیل این ادعا، روایتی است که امام بخاری نقل کرده است؛ ابوبکره سمیگوید: از رسولخدا صشنیدم که بر فراز منبر میفرمود: «ابنی هذا سید ولعل الله أن یصلح به بین فئتین من الـمسلمین» یعنی: «این فرزندم، سید و آقاست؛ چهبسا خداوند، او را واسطهی صلح و سازش دو گروه بزرگ مسلمان بگرداند». ابوبکره سمیگوید: در آن هنگام، حسن سکنار رسول اکرم صبود و آن حضرت صضمن بیان این فرموده، گاهی به حسن نگاه میکرد و گاهی به مردم [۱۲۹۵].
صلح حسن سبا معاویه س، در تاریخ اسلام از اهمیت شایانی برخوردار است؛ بدین دلیل که:
۱- این صلح، یکی از نشانههای حقانیت رسالت محمد مصطفی صبود.
۲- این صلح، موجب جلوگیری از قتال و خونریزی میان مسلمانان شد و در نهایت، به وحدت و یکپارچگی آنان انجامید.
۳- امام حسن سنخستین خلیفهای بود که هرچند در اوج قدرت قرار داشت و هیچ فشاری سیاسی و نظامی، او را تهدید نمیکرد، اما از پست و منصب خلافت روی گرداند تا با این کار، میان امت اسلامی، صلح و آرامش برقرار کند.
۴- حسن سآخرین خلیفه از خلفای راشدین پس از رسول گرامی اسلام صبود و به همین خاطر کتب عقاید، حدیث، تاریخ، ادبیات و غیره مملو از روایاتی است که به صلح حسن بن علی سبا معاویه سپرداخته است. کسانی که این کتابها را مطالعه میکنند، در بسیاری از آنها بویژه در تاریخ طبری، روایاتی را در این باره مییابند که برخی، با برخی دیگر متناقض میباشد و صحیح و ضعیف آنها، با هم خلط شده است. در این میان، گزارشهای تاریخی، بدون در نظرگرفتن زمان وقوع آن، نقل گردیده و همین، مطالعهکننده را در فهم و نتیجهگیری با مشکل، مواجه نموده است. در حالی که رعایت تسلسل زمانی در نقل وقایع و جریانهای صلح از اهمیت شایانی برخوردار است و کمک وافری به فهم موضوع کمک میکند [۱۲۹۶].
دکتر خالد الغیث، تلاش فراوانی کرده تا این مصادر و کتابها را مورد بررسی قرار دهد و روایات صحیح و غیرصحیح را از هم جدا نماید و آنها را به ترتیب زمان وقوع، گرد آورد. وی، روایات ضعیفی را که به نحوی، با روایات صحیح تطابق دارند، از سایر روایات، جدا نموده و به روشی خاص، از آنها در نتیجهگیری موضوع، استفاده کرده است. وی، در مورد روایاتی که پیرامون خلافت معاویه سدر تاریخ طبری آمده نیز به همین روش عمل نموده است [۱۲۹۷]. بنده، در نقل و بازنویسی گزارشهای مربوط به صلح امام حسن ساز این تلاشهای زیبا و تقسیمبندی ابتکاری دکتر خالد الغیث بهرهی وافری بردم.
[۱۲۸۸] تاریخ العراق فی ظل الحکم الاموی، ص۶۷ و مقاتل الطالبیین، ص۵۵. [۱۲۸۹] در مباحث آینده به تفصیل به این موارد خواهیم پرداخت. [۱۲۹۰] بخاری (۲۷۰۴). [۱۲۹۱] المستدرک (۳/۱۷۰) این حدیث به شرط بخاری و مسلم صحیح است. [۱۲۹۲] دراسة فی تاریخ الخلفاء الامویین، بطاینه، ص۶۰،۶۱. [۱۲۹۳] منهاجالسنة (۴/۵۳۶) و دراسة فی تاریخ الخلفاء الامویین ص۶۱. [۱۲۹۴] مرویات خلافة معاویة فی تاریخ الطبری، خالد الغیث، ص۱۳۴. [۱۲۹۵] بخاری، شمارهی ۳۷۴۶. [۱۲۹۶] مرویات خلافة معاویة فی تاریخ الطبری، ص۱۲۵. [۱۲۹۷] همان ص۱۲۵.