حسن بن علی سدر دوران خلافت عثمان بن عفان س
عثمان ساز همان آغاز دعوت اسلامی، رابطهی عمیقی با این دعوت داشت و از اینرو هیچ نکتهی بزرگ و کوچکی از رهنمودهای نبوی را از دست نداد و پس از آن نیز در دوران خلافت شیخین، هیچ مسألهای از او پوشیده نماند. به عبارتی عثمان سبا هیچ یک از زیرساختهای حکومت اسلامی ناآشنا نبود و نظام تربیتی و آموزشی عثمان بن عفان سو بلکه همهی صحابه ش، قرآن کریم بود که از سوی پروردگار جهانیان نازل شده است. چنانچه مؤثرترین عاملی که شخصیت عثمان بن عفان سرا شکل داد و داشتههای درونی وی را جلا بخشید و توان و نیرویش را برانگیخت و روح و روانش را پیراسته ساخت، مصاحبت با رسولخدا صو شاگردی در مکتب آن حضرت صبود. چراکه عثمان سپس از پذیرش اسلام، در مکه و نیز پس از هجرتش به مدینه، همواره در کنار پیامبر اکرم صبود و روان و شخصیت خود را سر و سامان بخشید و با حضور پیوسته و همیشگی در درسهای رسولخدا ص، علوم و معارف بسیاری را از معلم و هدایتگر بشریت فرا گرفت. عثمان ساز آن جهت از حضور در غزوهی بدر، باز نماند که عمداً طفره رفته یا قصد گریز از جنگ را داشته باشد؛ چنانچه برخی کوشیدهاند تا چنین تهمت ناروایی را بر عثمان سوارد کنند. عثمان سبه هیچ عنوان قصد تخلف از جنگ بدر یا مخالفت با رسولخدا صرا نداشت و به راستی از فضیلتی که نصیب اهل بدر گردید، باز نماند. زیرا فضیلت حضور در جنگ بدر، از آن جهت بود که حضور در جنگ، معنایی جز اطاعت و پیروی از رسولخدا صنداشت و عثمان سنیز به خاطر اجرای دستور پیامبر اکرم صدر مدینه مانده بود تا از همسرش رقیه بنت رسولالله صپرستاری نماید. بنابراین عثمان سفقط به خاطر اجرای دستور پیامبر صنتوانست در جنگ بدر شرکت کند و این، عین اطاعت از رسولخدا صبود. به همین سبب نیز رسولخدا صاز غنایم بدر، سهمی برای عثمان ستعیین نمود و بدین سان او را از اجر حضور در جنگ بدر، بینصیب نگذاشت. عثمان سدر ماجرای حدیبیه نیز از فضایل منحصر به فردی برخوردار شد که به پارهای از آنها اشاره میکنیم:
*رسولخدا صهنگامی که از صحابه شبیعت گرفت، دست مبارکش را به جای دست عثمان سدر دست دیگرش نهاد. چراکه عثمان سآنجا حضور نداشت و به عنوان نماینده به مکه رفته بود.
*رسولخدا صعثمان سرا برای ابلاغ پیامش به مسلمانان دربند در مکه، انتخاب نمود.
*رویکرد درخشان عثمان سکه پیشنهاد طواف خانهی خدا از سوی کفار قریش را رد کرد تا بدین سان ثابت کند که فقط همراه رسولخدا صطواف میکند [۴۱۳].
*در فتح مکه نیز رسولخدا صسفارش عثمان بن عفان سرا در مورد عبدالله بن ابیالسرح پذیرفت [۴۱۴].
در مورد زندگانی عثمان سدر مدینه، میتوان موارد ذیل را نام برد:
ازدواج عثمان سبا امکلثوم دخت رسولخدا صپس از وفات رقیه دخت آن حضرت ص؛ وفات عبدالله بن عثمان سو سپس درگذشت امکلثوم؛ مشارکت عثمان سدر ساختار اقتصادی حکومت اسلامی و کمکهای مالی وی؛ خریداری چاه رومه به بیست هزار درهم توسط عثمان سو وقف آن برای استفادهی همگانی؛ مشارکت در توسعهی مسجد پیامبر صو تجهیز لشکر اسلام برای اعزام به تبوک. احادیث زیادی روایت شده که به فضیلت عثمان سدر کنار سایر اهل فضیلت اشاره میکند، همچنانکه برخی از احادیث، بطور اختصاصی در مورد فضیلت عثمان سنقل شده است. خبر دادن رسولخدا صاز فتنهای که عثمان سبه دنبال آن به شهادت رسید؛ عثمان سدر دوران خلافت ابوبکر صدیق سجزو اهل شورا و آن دسته از اصحابی بود که نظراتشان در مورد مسایل مهم مورد توجه قرار میگرفت. عثمان سدر مسایلی که نرمی و ملاطفت میطلبید، در کنار ابوبکر سبود؛ همچنانکه عمر سدر مسایلی مشاور و دستیار ابوبکر سمحسوب میشد که شدت و قاطعیت، لازمهی آنها بود. عمر سوزیر ابوبکر سبشمار میرفت و عثمان سدبیر کل و منشی دولت صدیق سبود. عثمان سدر دوران خلافت عمر فاروق سنیز منزلت و جایگاه ویژهای داشت. چنانچه عموم مردم، هرگاه میخواستند، چیزی از عمر سدرخواست کنند، آن را از طریق عثمان و عبدالرحمن بن عوف بمطرح میکردند. عثمان س، ردیف نامیده میشد. در زبان عربی به قائم مقام یا جانشین و یا شخص دوم حکومت، پس از شخص اول آن، ردیف گفته میشود و یا به کسی اطلاق میگردد که در جایگاه رییس قرار میگیرد و پس از رییس، به او مراجعه میشود. گفتنی است: در مواردی که کاری از دست عمر یا عثمان برنمیآمد، مردم به عباس سمراجعه میکردند [۴۱۵].
حسن بن علی سدر دوران خلافت عثمان سدر عنفوان جوانی بسر میبرد و در مرحلهی سنی خاصی قرار داشت که میتوانست از رخدادها و اتفاقات پیرامونش، نکات زیادی بیاموزد و از دانش سیاسی خلیفهی راشد، عثمان بن عفان سو سایر صحابه ش، استفادهی زیادی ببرد؛ از جمله:
[۴۱۳] المناقب النضرة فی المناقب العشرة، ص۴۹۰. [۴۱۴] أضواء البیان فی تاریخ القرآن، نوشتهی صابر ابوسلیمان، ص۷۹. [۴۱۵] تیسیرالکریم المنان فی سیرة عثمان، نوشتهی صلابی، ص۲۷۴.
۱- دانش بینظیر عمرسدر مورد نحوهی انتخاب خلیفه
عمر فاروق ستوجه ویژهای به حفظ وحدت و یکپارچگی داشت و تا واپسین لحظات حیاتش، در اندیشهی آیندهی امت اسلامی بود؛ آن هم در لحظاتی که از بابت جراحات وارده، به شدت رنج میبرد.آری! آن لحظات جاودانی که ایمان عمیق عمر سدرآن نمایان گردید. و اخلاص و ایثارش تجلی یافت [۴۱۶]. عمر فاروق سدر آن لحظات سخت، برای گزینش خلیفهی جدید، روش نوین و بیسابقهای ارائه داد که نشاندهندهی دانش عمیق و بینطیرش در زمینهی استراتژی راهبردی وی در ادارهی حکومت اسلامی میباشد. پیش از او رسولخدا صبیآنکه با نص صریح، کسی را به عنوان جانشین تعیین کند، دار فانی را وداع کرده و ابوبکر سنیز، بر اساس مشورت صحابه شو پس از رایزنی با آنان، وی را به عنوان جانشین خود، تعیین نمود تا اینکه نوبت شخص عمر سدر بالین موت بود که از او خواستند، شخصی را برای جانشینی خود، تعیین نماید؛ لذا پس از اندیشهی بسیار در این زمینه تصمیم گرفت، روش جدیدی برای انتخاب جانشین خود انتخاب کند که متناسب با شرایط آن زمان باشد. رسولخدا صدر حالی به دار باقی شتافت که همه، ابوبکر سرا به خاطر حسن پیشینهی زیادی که در اسلام داشت، بیش از دیگران لایق جانشینی آن حضرت صمیدانستند و از اینرو احتمال بروز اختلاف در مورد جانشینی پیامبر صدور از انتظار بود؛ بویژه اینکه رسولخدا صبا گفتار و کردارش، امت اسلامی را رهنمون شده بود که ابوبکر سشایستهترین فرد، پس از ایشان میباشد. آن زمان که ابوبکر صدیق س، عمر سرا به عنوان خلیفه تعیین نمود، به خوبی میدانست که عموم صحابه شنیز عمر سرا شایستهترین فرد برای خلافت میدانند. از اینرو پس از مشورت و رایزنی با بزرگان صحابه ش، عمر سرا به عنوان جانشین تعیین کرد و هیچکس با او مخالفت ننمود و بدین سان، تمام صحابه در مورد خلافت عمر سبه اجماع و اتفاق نظر رسیدند [۴۱۷]. اما روش انتخاب خلیفهی سوم، بدین شکل بود که برای این منظور شورایی متشکل از چند نفر انگشت شمار تشکیل شد و شش تن از صحابه که همهی آنها شایستهی خلافت بودند، از سوی عمر سبرای رایزنی در مورد جانشین وی، تعیین شدند؛ هرچند یکایک آنان با همدیگر تفاوت داشتند. عمر س، شیوهی انتخاب خلیفه و مهلت آن را مشخص کرد و تعداد آرای کافی در این زمینه را تعیین نمود و تعیین خلیفه را به این مجلس مشورتی سپرد و نحوهی انتخاب خلیفه را در صورت برابر بودن آرا، توضیح داد و تعدادی از سربازان الهی را مأمور مراقبت از جریان انتخابات در مجلس خود نمود تا با هرگونه هرج و مرج احتمالی مقابله کنند. ناظران انتخاباتی، به کسی اجازه نمیدادند که وارد مجلس انتخاب خلیفه شود و یا حتی در اطراف مجلس خبرگان، دور بزند و از مسایلی که در مجلس میگذرد، اطلاع یابد [۴۱۸].
[۴۱۶] الخلیفة الفاروق عمر بن خطاب، نوشتهی عانی، ص۱۶۱. [۴۱۷] أولیات الفاروق. نوشتهی قرشی، ص۱۲۲. [۴۱۸] أولیات الفاروق. نوشتهی قرشی، ص۱۲۴.