ازدواج
روزی با یک مصری که حسابدار بود آشنا شدم؛ او به عنوان یک دعوتگر اسلامی توانست به خوبی چهره زیبای دین اسلام را برای من ترسیم کند. وقتی او به من میگفت که خداوند هر گناهی را میبخشد به جز شرک به گریه میافتادم. من مسلمان شدم و او بعد از اسلامم از من خواستگاری کرد و به ازدواج با او در آمدم. اسم او «محمد فهیم» بود؛ هنگام نماز با او میایستادم و مانند او به نماز میخواندم.
شوهرم نقش به سزایی در معرفی اسلام به من داشت؛ بعد از اینکه اطلاعاتم را در مورد اسلام افزایش دادم فعالیتهای خود را در زمینهی دعوت اسلامی شروع کردم. خوشبختانه توانستم سه فرزندم (خالد و یعقوب و امینه) همچنین مادر و مادر بزرگم به دین اسلام وارد کنم؛ بعد از اینکه این اقدامات را انجام دادم دامنه فعالیتهایم را خارج از دایره خانوادهام توسعه دادم.