زندگی نخست...
سالها از سن ازدواجت گذشته است و هنوز کسی برای خواستگاری به در خانهات نیامده.. و تو از قطار ازدواج عقب ماندهای تنها باید به زندگی ادامه دهی و ما یحتاج زندگیات را باید خودت تأمین کنی... از آینده در هراسی؛ نمیدانی عاقبت تو به کجا میانجامد و چه کسی کفالت تو را به عهده میگیرد... با چه کسی مأنوس میشوی.. کجایند فرزندانت تا شادی و لبخندهای آنها را ببینی... وقتی پیر شدی حتماً به دستان نوازش گری نیاز داری تا از تو مراقبت کنند... و.. و... آیا دوست داری در سکوت و تنهایی بمیری؟ کما اینکه در غرب برای بسیاری از زنان مجرد اتفاق افتاده است.