به سوی نور جلد دوم

فهرست کتاب

در روسیه

در روسیه

وقتی در فرودگاه پیاده شدیم به شوهرم گفتم: خانواده‌ام خیلی به مذهب ارتودوکس تعصب دارند پس بهتر است الان به هتل برویم و وقتی گذرنامه‌ام را تمدید کردم و قبل از سفر از آن‌ها دیدار می‌کنیم. به هتل رفتیم و فردای آن روز به اداره گذرنامه رفتیم. کارمند آنجا از من عکس و گذرنامه قدیمی را خواستار شد. عکسی که همراهم بود را به او دادم که البته آن را به من برگرداند زیرا در عکس فقط صورتم نمایان بود و محجبه بودم. او به من گفت: ما عکسی می‌خواهیم که صورت و مو و گردن به طور کامل نمایان باشد. من اما زیر بار نرفتم غیر ممکن بود که عکس بی حجابی‌ام را به آن‌ها نشان بدهم. به‌سوی کارمند بعدی رفتم او هم نپذیرفت؛ به‌سوی مدیر آن اداره رفتم تا بلکه مشکلم را حل کند اما او نیز آب پاکی روی دستم ریخت و گفت: باید برای حل مشکلت باید به اداره مرکزی گذرنامه در مسکو مراجعه کنی زیرا از دست ما کاری ساخته نیست. از اداره گذرنامه خارج شدم و به خالد گفتم: ما باید به مسکو مسافرت کنیم. خالد سعی می‌کرد مرا قانع کند او به من دلداری می‌داد ومی گفت: در صورت ضرورت فکر نکنم اشکالی داشته باشد اما من به او گفتم: بعد از مسلمان شدنم غیر ممکن است بگذارم نامحرم صورت مرا ببیند.