به سوی نور جلد دوم

فهرست کتاب

به روایت همکارانش

به روایت همکارانش

آمریکایی تازه مسلمان سفید پوستی که بعد از ایمانش این چنین از حلاوت آنچه که او به آن رسیده است برای دوستانش تعریف می‌کند، بعد از دو ماه که از اسلامش می‌گذشت برای ادای عمره رغبت نشان داد تا به آرزوی خودش که همانا نماز خواندن مستقیم رو بروی کعبه است برسد. دوستانش این آرزوی او را بر آورده کردند و او به همراه دو نفر از همکاران سعودیش به مکه مکرمه مشرف شد؛ اطرافیان او در آن مکان طاهر مشاهده کرده‌اند که او چگونه با خشوع و خضوع و با دیدگانی که از آن اشک می‌بارید به نماز می‌ایستاد. او به همراهانش می‌گفت: «چه بسیار کسانی در این جهان هستند که از این جو روحانی و با عظمت محروم هستند».

او مراسم عمره خود را قبل از نماز عشاء به پایان رسانید. یکی از همراهانش می‌گوید: وقتی از تشهد اول برخواستیم فکر کردیم او آن چنان در عالم خود غرق است که فراموش کرده است به قیام بایستد، دستم را به‌سوی او دراز کردم تا او را از این امر آگاه سازم ولی مشاهده کردم که او هیچ حرکتی را نشان نداد؛ وقتی به رکوع رفتیم مشاهده کردم او به سمت راست متمایل شده است مانند این است که می‌خواهد بیفتد. وقتی سلام نماز را دادم دیدم که او دارفانی را وداع گفته است. در آن هنگام از این حسن خاتمه او در شگفت بودم. به یاد این حدیث نبوی افتادم که می‌فرمود: مردی که عمل اهل دوزخ را انجام می‌دهد تا این‌که بین او و جهنم به اندازه یک گز فاصله نیست، اما قضا و قدر بر او پیشی می‌گیرد و اعمال اهل بهشت را انجام می‌دهد پس خداوند او را به بهشت وارد می‌کند. من این مرد را قبل از این‌که مسلمان شود دیده بودم و دیده بودم که چگونه بعد از اسلامش نورانی‌تر از قبل شده است. بعد از اسلام خشوع او را، انابت او را، هم‌چنین نماز او را در حرم مکه دیده بودم. آخر سر نیز او در حرم مکه جان به جان آفرین تسلیم کرد و ما در مکه به تشییع جنازه او پرداختیم و با کسب اجازه از خانواده‌اش در آمریکا او را درمکه مکرمه دفن کردیم. وقتی دیگر همکاران او که آمریکایی بودند و در آن شرکت کار می‌کردند جریان مرگ او را شنیدند یکی از آن‌ها گفت: من به مرگ او غبطه می‌خورم به او گفتند: چگونه؟ گفـت: زیرا او در یکی از متبرک‌ترین جای زمین از نظر دینی که او به آن ایمان آورده است جان سپرده است و در آنجا نیز دفن شده است.