به سوی نور جلد دوم

فهرست کتاب

قرآن کریم کتابی کامل

قرآن کریم کتابی کامل

از ابتدا که شروع به خواندن قرآن کریم کردم متوجه روش بسیار ساده و فهم سریع آن شدم. تعجب من زمانی بیشتر شد که قرآن با بلاغت کامل حقیقت خالق هستی و جهان آفرینش را بیان می‌کرد. در مورد رابطه بین خالق و مخلوق به طور مفصل موشکافی شده است. در قرآن بدون این‌که احتیاج به واسطه یا کاهن یا کشیش داشته باشی به طور مستقیم قلب و روح را مخاطب قرار می‌دهد. من هنوز مسلمان نبودم اما کار کردن مستقیم با این فعال حقوق بشر باعث سعادت و رضای عمیق من نسبت به کارهایی بود که انجام می‌دادیم. کارهایی که در واقع پیاده کردن پیام راستین اسلام به طور عملی در زمینه حقوق انسان و عدالت‌های اجتماعی بود. من عملاً در این زمینه مسلمان بودم اما مسلمان نشده بودم! یک بار و از روی کنجکاوی تصمیم گرفتم با لباس محتشم و حجاب وارد محله مان شوم؛ گرچه مسلمان نبودم همانند یکی از عکس‌هایی که بر روی یکی از مجلات دیده بودم روسری تهیه کردم و پوشیدم. با این لباس درست در جایی که تا دیروز اکثر مردان بیشتر مرا در حالت نیمه برهنه یا لباس‌های تنگ دیده بودند راه رفتم. عابرین پیاده و مغازه داران خیره به من نگاه می‌کردند آن‌ها احساس می‌کردند چیزی در حال تغییر است. دیگر از آن نگاه‌های آتشین هر روز که هم چون گرک گرسنه که به شکارش می‌نگرد خبری نبود. ناگهان احساس کردم کوهی از روی دوشم برداشته شد؛ دیگر مجبور نبودم ساعت‌های متوالی روبروی آینه به آرایش بپردازم و یا با تمرین‌های طاقت فرسای زیبایی اندام خود را متوازن نگاه دارم بالاخره احساس کردم که آزادی خود را به دست آوردم. من از بین تمام مناطق؛ اسلامم را در منطقه‌ای یافتم که سمبل لختی و برهنگی در بین شهرهای جهان به حساب می‌آید علی رغم این‌که با پوشیدن حجاب خوشحال بودم اما دوباره حس کنجکاویم تحریک شد و چون عده‌ای از زنان را دیده بودم که نقاب می‌پوشند من هم تصمیم گرفتم صورتم را با نقاب بپوشانم. یادم می‌آید روزی از شوهر مسلمانم (که بعد از چند ماه از اسلام آوردنم) با او ازدواج کرده بودم پرسیدم: آیا لازم است نقاب بزنم یا فقط بر حجاب اکتفا کنم؟ شوهرم گفت: تا آنجا که من می‌دانم علمای اسلام برفرضیت حجاب اتفاق نظر دارند اما در مورد نقاب اجماع ندارند بلکه اختلاف نظر وجود دارد. در آن هنگام حجاب من شامل عبایی بود که از گردن تا پاهایم را می‌پوشاند و یک رو سری که سر را به جز صورتم می‌پوشاند. یک سال و نیم از این جریان گذشت، دیگر بیشتر از این طاقت نیاوردم، شوهرم را از تصمیم آگاه کردم. من می‌خواستم نقاب بپوشم تا به این طریق بیشتر به خدا نزدیک شوم. زیرا عقیده داشتم هرچه حشمتم افزایش یابد اطمینان قلبی‌ام بیشتر می‌شود. شوهرم به طور کامل از تصمیم من حمایت کرد به طوریکه همان روز مرا برای خرید نقاب همراهی کرد. من هنگامی نقاب پوشیدم که هر روز اخبار جدیدی از هجوم سیاست مداران، لیبرالیسم‌ها و افراد واتیکان بر حجاب به گوش می‌رسید فقط به خاطر این‌که به قول خودشان از حقوق زن دفاع کنند. تبلیغات مسموم آن‌ها تا جایی پیش رفته که اخیراً یکی از مسئولین مصری حجاب را ارتجاع نامیده است. من برای این هجوم همه جانبه که به یکی از شکل‌های عفاف زنان مسلمان روا داشته‌اند، هیچ تعبیری نمی‌یابم جز اینکه بگویم این نشانه آشکار نفاق است. متأسفانه حکومت‌های غربی و همان سازمان‌های به اصطلاح حقوق بشر زنان را از تعلیم و کار منع می‌کنند فقط به خاطر این‌که محجبه هستند. محرومیت زنان محجبه نه فقط در نظام‌های دیکتاتوری تونس، مغرب، مصر که در بسیاری از کشورهای غربی همانند فرانسه، هلند، و بریتانیا که خود را مهد دموکراسی می‌نامند رو به تزاید است. من هنوز به عنوان یک فعال حقوق زنان به فعالیت می‌پردازم ولی با این تفاوت که من اکنون مسلمان هستم که سائر زنان را به مبارزه برای اعاده حق و حقوق خود هم‌چنین پشتیبانی از شوهران‌شان وحفظ دین‌شان فرا می‌خوانم. از آن‌ها می‌خواهم که فرزندان‌شان را طوری تربیت کنند تا شعله‌های هدایت در فراه راه تاریک جهل وظلم قرار بگیرند تا بتوانند همواره حامی مظلومان باشند و سد راه لغزش‌هایی که در غرب موجود است باشند. از خواهران مسلمانم می‌خواهم از پوشیدن نقاب و حجاب هیچ تردیدی از خود نشان ندهند بلکه در این راه ثابت قدم باشند و از هیچ راهی که باعث نزدیکی به خداوند می‌شود فروگذار نکنند. در جامعه‌ای که من در آن زندگی می‌کنم اغلب زنان غربی و تازه مسلمان به پوشیدن نقاب روی آورده‌اند. بعضی از آن‌ها مجرد هستند و بعضی نیز متأهل می‌باشند که از جانب خانواده اشان هیچ‌گونه حمایتی نمی‌شوند. نقطه‌ی اشتراکی که ما با هم داریم این است که ما با اراده خودمان به نقاب روی آورده‌ایم. و هیچ فرد یا احدی نمی‌تواند ما را از این تصمیم محروم کند. متأسفانه در این زمان در محاصره انواع و اقسام و سایل ارتباط جمعی مختلف قرار گرفته‌ایم که برهنگی را به هر طریق تبلیغ می‌کنند. نصیحت من به سایر زنان عالم این است که فضائل حجاب را بیشتر بشناسند، باید بدانند که حجاب به انسان سعادت و آرامش قلبی عطا می‌کند کما این‌که من نیز از این نعمت برخوردار شده‌ام. برهنگی سمبل آزادی شخصی من بود در حالیکه حیا و عفت مرا از بین می‌برد اما الآن حجابم سمبل آزادی من است؛ یک زن با حجابش می‌آموزد که کیست و هدفش چیست و چگونه می‌تواند خالق هستی را خشنود سازد.