به سوی نور جلد دوم

فهرست کتاب

به‌سوی ناکجا آباد

به‌سوی ناکجا آباد

وقتی بین خوشبختی و زرق و برق زندگی‌ام فاصله افتاد برای فرار از واقعیت به مشروبات الکلی و پارتی‌های شبانه پناه بردم گاهی نیز به عنوان کسی که مدافع حقوق مستضعفین می‌باشد در نقش فعال حقوق بشر فعالیت می‌کردم، هر چند که در مورد دیانات و عقاید دیگران نیز تأملاتی داشتم. اما فاصله این شکاف آن چنان بیشتر شد به طوریکه همانند دره‌ای عمیق برایم جلوه می‌کرد بعد از تفکر بسیار به این نتیجه رسیدم که آنچه خود را به آن پناه می‌دادم در واقع پناه‌گاه‌هایی بود که به جای علاج، سوهان روحم شده بود. در هنگام یازده سپتامبر آنچه فکر مرا بیشتر به خود مشغول کرد حملات گسترده‌ای بود که مطبوعات و تلویزیون بر سر مسلمانان سرازیر کردند به طوری که با اعلان جنگ‌های صلیبی به اوج خود رسید. برای اولین بار در زندگیم کلمه‌ای به نام اسلام ذهن مرا به خود مشغول می‌کرد. تا آن لحظه تنها چیزی که در مورد اسلام می‌دانستم قیافه زنان محجبه و ظلم مردان به زنان، تعدد زوجات و در یک کلام جهانی که از آن بوی خلاف و ترور می‌آید. من که در دفاع از حقوق زنان گوی سبقت را از بقیه ربوده بودم و یکی از فعالان در زمینه عدالت اجتماعی بودم به طور تصادفی با یک فعال حقوق بشر آمریکایی که در زمینه دفاع از حقوق مسلمانان در مقابل حملاتی که به آن‌ها می‌شد سابقه خوبی داشت آشنا شدم. او برای تحقق عدالت اجتماعی و اصلاح مجتمع فعالیت می‌کرد. از مهم‌ترین برنامه هایش در آن سال‌ها اصلاح قانون انتخابات، حقوق شهروندی و قضایایی متعلق به عدالت اجتماعی بود. من که در این سال‌ها به آن‌ها پیوسته بودم تازه فهمیده بودم که عدالت و آزادی و احترام مختص گروهی خاص از مردم نمی‌باشد؛ بلکه فهمیدم مصلحت یک فرد مکمل مصالح اجتماع می‌باشد، و این برخلاف عقاید سابقم که از گروه یا عده‌ای برای اعاده حقوق از دست رفته‌شان حمایت می‌کردم. برای اولین بار فهمیدم که بشر به طور مساوی خلق شده‌اند. روزی به کتابی دست یافتم که اکثر آمریکایی‌ها به آن با دید منفی می‌نگرند.