مقدمۀ مؤلف
الحمد لله رب العالمين، الرحمن الرحيم، مالك يوم الدين، إله الأولين والآخرين، وقيوم السموات والأرضين، والصلاة والسلام على نبيه الأمين معلم الخلق المبعوث رحمة للعالمين، وبعد...
آموزش و تعلیم مردم یکی از اموری است که نفع و خیر آن به دیگران میرسد و موجب تقرب به خداوند متعال میگردد، و این است بهره دعوتگران و مربیان از میراث پیامبران و فرستادگان خداوند، و همانا خداوند و فرشتگان و اهل آسمانها و زمین حتی مورچهها در سوراخهای خود و ماهیان دریا برای کسانی که به مردم خیر میآموزند دعای مغفرت و رحمت میکنند [۱].
تعلیم و آموزش، روشها و انواع گوناگون و وسایل و ابزار متعددی دارد که یکی از آن تصحیح اشتباهات میباشد، پس تصحیح نیز نوعی تعلیم و بخشی جدایی ناپذیر از آن محسوب میگردد.
بررسی و تصحیح اشتباهات خیرخواهی و خیراندیشی برای دیگران بوده و بر همه مسلمانان واجب است و با فریضۀ امر به معروف و نهی از منکر ارتباطی قوی و واضح و غیر قابل انکار دارد [۲].
تصحیح اشتباهات از وحی ربانی و منهج قرآنی سرچشمه میگیرد؛ زیرا قرآن با اوامر، نواحی، اقرار، انکار و تصحیح اخطاء و اشتباهات نازل میشد، حتی در بارۀ نحوۀ عمل حضرت پیامبر جنیز گاهی درشتگویی و تذکرات و گوشزدهایی نازل میشد، آنگونه که خداوند متعال میفرماید:
﴿عَبَسَ وَتَوَلَّىٰٓ١ أَن جَآءَهُ ٱلۡأَعۡمَىٰ٢ وَمَا يُدۡرِيكَ لَعَلَّهُۥ يَزَّكَّىٰٓ٣ أَوۡ يَذَّكَّرُ فَتَنفَعَهُ ٱلذِّكۡرَىٰٓ٤ أَمَّا مَنِ ٱسۡتَغۡنَىٰ٥ فَأَنتَ لَهُۥ تَصَدَّىٰ٦ وَمَا عَلَيۡكَ أَلَّا يَزَّكَّىٰ٧ وَأَمَّا مَن جَآءَكَ يَسۡعَىٰ٨ وَهُوَ يَخۡشَىٰ٩ فَأَنتَ عَنۡهُ تَلَهَّىٰ١٠﴾[عبس: ۱-۱۰].
«چهره درهم کشید و روی برتافت از این که نابینایی نزدش آمد تو چه میدانی شاید او خود را پاک و آراسته سازد یا این که پند گیرد و اندرز بدو سود برساند، اما آن کسی که خود را بینیاز میداند تو به او روی میآوری و میپردازی، چه گناهی بر تو است اگر او (با آب ایمان، از چرک کفر) خویشتن را پاک و پاکیزه ندارد؟ اما کسی که شتابان و مشتاقانه به پیش تو میآید و از خدا ترسان است تو از او غافل میشوی (و به او اعتنا نمیکنی)».
و مانند این آیه: ﴿وَإِذۡ تَقُولُ لِلَّذِيٓ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِ وَأَنۡعَمۡتَ عَلَيۡهِ أَمۡسِكۡ عَلَيۡكَ زَوۡجَكَ وَٱتَّقِ ٱللَّهَ وَتُخۡفِي فِي نَفۡسِكَ مَا ٱللَّهُ مُبۡدِيهِ وَتَخۡشَى ٱلنَّاسَ وَٱللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخۡشَىٰهُۖ﴾[الأحزاب: ۳۷].
«به خاطر بیاور زمانی را که به کسی که خداوند بر او انعام کرده است، و تو نیز بر وی انعام کردهای، میگفتی همسرت را نگاه دار و از خدا بترس تو در دل چیزی را پنهان میکردی که خداوند آن را آشکار میسازد و از مردم میترسیدی، در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی».
و مانند آیۀ: ﴿مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَكُونَ لَهُۥٓ أَسۡرَىٰ حَتَّىٰ يُثۡخِنَ فِي ٱلۡأَرۡضِۚ تُرِيدُونَ عَرَضَ ٱلدُّنۡيَا وَٱللَّهُ يُرِيدُ ٱلۡأٓخِرَةَۗ وَٱللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٞ٦٧﴾[الأنفال: ۶۷].
«سزاوار نبود پیامبری را که به دست وی اسیران باشند تا آن که قتل بسیار به وجود آرد در زمین، میخواهید مال دنیا را و خدا میخواه مصلحت آخرت را و خدا غالب و باحکمت است».
و آیۀ: ﴿لَيۡسَ لَكَ مِنَ ٱلۡأَمۡرِ شَيۡءٌ أَوۡ يَتُوبَ عَلَيۡهِمۡ أَوۡ يُعَذِّبَهُمۡ فَإِنَّهُمۡ ظَٰلِمُونَ١٢٨﴾[آل عمران: ۱۲۸].
«چیزی از این کار در دست تو نیست یا به مهربانی توبه آنان را میپذیرد و یا ایشان را شکنجه میدهد، چرا که آنان ستمگرند».
قرآن نازل میشد و نادرست بودن موضع برخی از اصحاب را بیان مینمود، هنگامی که حضرت حاطب بن ابی بلتعهس در نوشتن نامه به مشرکان قریش و آگاهنمودن آنان از حمله حضرت پیامبر جمرتکب خطای بزرگی شد، این آیه نازل شد: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمۡ أَوۡلِيَآءَ تُلۡقُونَ إِلَيۡهِم بِٱلۡمَوَدَّةِ وَقَدۡ كَفَرُواْ بِمَا جَآءَكُم مِّنَ ٱلۡحَقِّ يُخۡرِجُونَ ٱلرَّسُولَ وَإِيَّاكُمۡ أَن تُؤۡمِنُواْ بِٱللَّهِ رَبِّكُمۡ إِن كُنتُمۡ خَرَجۡتُمۡ جِهَٰدٗا فِي سَبِيلِي وَٱبۡتِغَآءَ مَرۡضَاتِيۚ تُسِرُّونَ إِلَيۡهِم بِٱلۡمَوَدَّةِ وَأَنَا۠ أَعۡلَمُ بِمَآ أَخۡفَيۡتُمۡ وَمَآ أَعۡلَنتُمۡۚ وَمَن يَفۡعَلۡهُ مِنكُمۡ فَقَدۡ ضَلَّ سَوَآءَ ٱلسَّبِيلِ١﴾[الممتحنة: ۱].
«ای مؤمنان! دشمنان من و دشمنان خویش را به دوستی نگیرید که اخبار خویش را به سبب مودتی که دارید به ایشان برسانید، شما نسبت بدیشان محبت میکنید و مودت میورزید، در حالی که آنان به حق و حقیقتی ایمان ندارند که برای شما آمده است، پیغمبر و شما را به خاطر ایمانآوردن به خدا که پروردگارتان است (از شهر و دیارتان) بیرون میرانند، اگر شما برای جهاد در راه من و طلب خوشنودیم بیرون آمده اید (با ایشان پیوند دوستی برقرار نسازید) در نهان با آنان دوستی میکنید، در حالی که من نسبت به هرچه پنهان میدارید یا آشکار میسازید مطلعتر و آگاهتر هستم، هرکس از شما چنین کاری را بکند، همانا راه راست و همواره را گم کرده است».
و در باره اشتباه تیراندازان در غزوۀ احد هنگامی که مواضعی را که حضرت پیامبر جبه آنان دستور داده بود که تحت هیچ شرایطی آن را ترک نکنند، ترک نمودند، این آیه نازل شد: ﴿حَتَّىٰٓ إِذَا فَشِلۡتُمۡ وَتَنَٰزَعۡتُمۡ فِي ٱلۡأَمۡرِ وَعَصَيۡتُم مِّنۢ بَعۡدِ مَآ أَرَىٰكُم مَّا تُحِبُّونَۚ مِنكُم مَّن يُرِيدُ ٱلدُّنۡيَا وَمِنكُم مَّن يُرِيدُ ٱلۡأٓخِرَةَۚ١٥٢﴾[آل عمران: ۱۵۲].
«تا آنگاه که سستی کردید و در امر (ماندن در سنگرها و رهاکردن آن جاها) به کشمکش پرداختید و اختلاف ورزیدید و پس از آن که آنچه را دوست میداشتید به شما نشان داد، نافرمانی کردید دستهای از شما خواهان کالای دنیا و دستهای خواستار آخرت گردید».
و هنگامی که حضرت پیامبر جبه خاطر تأدیب از زنهای خود کناره گرفت و برخی از مردم شایعه کردند که ایشان زنهای خویش را طلاق داده اند، این آیه نازل شد: ﴿وَإِذَا جَآءَهُمۡ أَمۡرٞ مِّنَ ٱلۡأَمۡنِ أَوِ ٱلۡخَوۡفِ أَذَاعُواْ بِهِۦۖ وَلَوۡ رَدُّوهُ إِلَى ٱلرَّسُولِ وَإِلَىٰٓ أُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنۡهُمۡ لَعَلِمَهُ ٱلَّذِينَ يَسۡتَنۢبِطُونَهُۥ مِنۡهُمۡۗ٨٣﴾[النساء: ۸۳].
«و وقتی که بیاید نزد ایشان خبری از ایمنی یا ترس مشهور سازند آن را، و اگر بر میگردانیدند آن را به سوی پیغمبر و به سوی فرمانروایان از اهل اسلام هرآینه مییافتند مصلحت آن خبر را آنان از ایشان که میتوانند برآوردن مصلحت آن را».
و هنگامی که برخی از مسلمان بدون این که عذری شرعی داشته باشند، در مکه ماندند، و به مدینه هجرت نکردند، این آیه نازل شد: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَوَفَّىٰهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ ظَالِمِيٓ أَنفُسِهِمۡ قَالُواْ فِيمَ كُنتُمۡۖ قَالُواْ كُنَّا مُسۡتَضۡعَفِينَ فِي ٱلۡأَرۡضِۚ قَالُوٓاْ أَلَمۡ تَكُنۡ أَرۡضُ ٱللَّهِ وَٰسِعَةٗ فَتُهَاجِرُواْ فِيهَاۚ٩٧﴾[النساء: ۹۷].
«هرآینه آنان که فرشتگان قبض ارواح ایشان کردند در حالتی که ستمگار بودند بر خویشتن، فرشتگان به ایشان گفتند: در چه حال بودید شما؟ گفتند: ما در زمین مستضعف بودیم، گفتند: آیا فراخ نبود زمین خدا تا هجرت میکردید در آن».
و هنگامی که برخی از اصحاب ناخواسته پشت قضیۀ اتهام حضرت عایشهلکه منافقین آن را شایعه نمودند، قرار گرفتند، و حضرت عایشهلکاملاً از آن پاک بود، خداوند متعال آیات زیر را در بارۀ این افترا و بهتان عظیم نازل فرمود: ﴿وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَيۡكُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ فِي ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةِ لَمَسَّكُمۡ فِي مَآ أَفَضۡتُمۡ فِيهِ عَذَابٌ عَظِيمٌ١٤ إِذۡ تَلَقَّوۡنَهُۥ بِأَلۡسِنَتِكُمۡ وَتَقُولُونَ بِأَفۡوَاهِكُم مَّا لَيۡسَ لَكُم بِهِۦ عِلۡمٞ وَتَحۡسَبُونَهُۥ هَيِّنٗا وَهُوَ عِندَ ٱللَّهِ عَظِيمٞ١٥﴾[النور: ۱۴-۱۵].
«و اگر نمیبود فضل خدا بر شما و رحمت او در دنیا و آخرت، هرآینه میرسید به شما در آنچه که سخن میگفتید در بارۀ آن عذاب بزرگ، چون فرا میگرفتید آن را به زبانهای خویش و میگفتید به دهانهای خویش سخنی که نبود شما را به حقیقت آن دانش، میپنداشتید آن را آسان و او نزد خدا بزرگ بود».
و سپس فرمود: ﴿وَلَوۡلَآ إِذۡ سَمِعۡتُمُوهُ قُلۡتُم مَّا يَكُونُ لَنَآ أَن نَّتَكَلَّمَ بِهَٰذَا سُبۡحَٰنَكَ هَٰذَا بُهۡتَٰنٌ عَظِيمٞ١٦ يَعِظُكُمُ ٱللَّهُ أَن تَعُودُواْ لِمِثۡلِهِۦٓ أَبَدًا إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ١٧﴾[النور: ۱۶-۱۷].
«و چرا نشد که چون شنیدید آن را میگفتید، نیست ما را که به زبان آریم این سخن را، به پاکی یاد میکنیم تو را خدایا، این سخن افترایی است بزرگ، پند میدهد شما را خدا، تا تکرار نکنید مانند این هرگز، اگر مسلمان هستید».
و هنگامی که برخی از اصحاب در حضور حضرت پیامبر جمنازعه کردند و صداهای شان بلند شد، این آیات نازل شد: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تُقَدِّمُواْ بَيۡنَ يَدَيِ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٞ١ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَرۡفَعُوٓاْ أَصۡوَٰتَكُمۡ فَوۡقَ صَوۡتِ ٱلنَّبِيِّ وَلَا تَجۡهَرُواْ لَهُۥ بِٱلۡقَوۡلِ كَجَهۡرِ بَعۡضِكُمۡ لِبَعۡضٍ أَن تَحۡبَطَ أَعۡمَٰلُكُمۡ وَأَنتُمۡ لَا تَشۡعُرُونَ٢﴾[الحجرات: ۱-۲].
«ای مسلمانان! پیشدستی مکنید روبروی خدا و رسول او، بترسید از خدا، هرآینه خدا شنوا (و) داناست، ای مسلمانان بلند مکنید آوازهای خود را بالای آواز پیغامبر و بلند مگویید با او سخن را مانند بلندگفتن بعض شما با بعضی، که نابود شود عملهای شما و شما خبردار نباشید».
و هنگامی که کاروانی تجارتی در هنگام خطبه جمعه وارد شهر شد و برخی از مردم خطبه را ترک کرده و به سوی کاروان شتافتند، این آیه نازل گشت: ﴿وَإِذَا رَأَوۡاْ تِجَٰرَةً أَوۡ لَهۡوًا ٱنفَضُّوٓاْ إِلَيۡهَا وَتَرَكُوكَ قَآئِمٗاۚ قُلۡ مَا عِندَ ٱللَّهِ خَيۡرٞ مِّنَ ٱللَّهۡوِ وَمِنَ ٱلتِّجَٰرَةِۚ وَٱللَّهُ خَيۡرُ ٱلرَّٰزِقِينَ١١﴾[الجمعة: ۱۱].
«(و آن مسلمانان) چون ببینند کاروانی یا بازی را متفرق شده متوجه میشوند به سوی آن و بگذارند تو را ایستاده، بگو آنچه نزد خداست بهتر است از بازی و از سوداگری و خدا بهترین روزیدهندگانست».
علاوه بر این، آیات زیادی وجود دارد که بر اهمیت تصحیح اشتباهات و عدم سکوت بر آن دلالت دارند.
حضرت پیامبر جبا نوری از جانب پروردگار و بدون سستی و کوتاهی، به انکار منکر و تصحیح اخطای مردم میپرداخت، و از این جاست که علما این قاعده اصولی را استنباط کرده اند که میگوید: «لَا يَجُوزُ فِي حَقٍّ نَبِّي تَأْخِير الْبَيَان عَنْ وَقْت الْحَاجَة».
«برای پیامبری به تأخیرانداختن بیان، از هنگام نیاز جایز نیست».
درک منهج و روش حضرت پیامبر جدر برخورد با اشتباهات مردمی که ملاقات کردهاند، اهمیت فراوانی دارد؛ زیرا که ایشان از جانب پروردگار تأیید شده اند و افعال و اقوال وی به وسیله وحی الهی مورد تأیید و تصحیح قرار گرفته است. بنابراین، روشها و اسالیب حضرت پیامبر جاستوارتر و مفیدتر است و مردم بیشتر به آن لبیک میگویند، پیروی از این روشها و اسالیب کار مربی را ساده و روش تربیتی او را استوار میگرداند، و نیز پیروی از اسالیب و منهج نبوی نوعی اقتدا به حضرت پیامبر جکه برای ما اسوۀ حسنهای هستند، محسوب میگردد و اگر این اقتدا توأم با نیت و قصدی صادق و خالصانه باشد موجب اجر عظیمی خواهد گشت.
با آشنایی و شناخت اسالیب و روشهای حضرت پیامبر جناتوانی و عدم کارآیی مناهج بشری که آفاق را فرا گرفته است، معلوم میگردد؛ زیرا انحراف بسیاری از آن نظامها آشکار است، و بر نظریات فاسدی همچون آزادی مطلق و بیقید و شرط استوار هستند، و علاوه بر این بر گرفته از موروثات باطلی همچون تقلید کورکورانه از آباء و اجداد میباشند.
و باید این نکته را در نظر داشت که تطبیق عملی این منهج در اجتماع، و انتخاب اسلوب مناسب با موقعیت و احوال و اوضاع جاری تا حد زیادی به اجتهاد داعی و مربی وابسته است، و کسی که زیرک و هوشیار باشد تفاوت احوال و اوضاع مشابه و متقارب را درک میکند و در پی آن برای معالجه و برطرفنمودن آن اسلوبی مناسب و شایسته برمیگزیند.
این کتاب تلاشی است برای تتبع و پی جویی اسالیب و روشهای حضرت پیامبر جدر برخورد با اشتباهات مردمی که با اختلاف مراتب و مشاربشان حضرت پیامبر جبا آنان زیسته و برخورد نموده است، از خداوند متعال میخواهم که مرا یاری نماید و به راه راست و حق رهنمون شود و این کتاب را برای من و برادران مسلمانم مفید بگرداند، و همانا خداوند متعال شایسته این امر و برآن تواناست و اوست که به راه راست هدایت مینماید.
محمد صالح المنجد
[۱] سنن ترمذی، ط. احمد شاکر، ش: ۲۶۸۵، ابوعیسی ترمذی در باره این حدیث گفته است: هذا حدیث حسن غریب صحیح. [۲] با توجه به این نکته که دائره خطا از دائره منکر وسیعتر است، چه گاهی خطا منکر شمرده میشود و گاهی منکر نیست.