(۳۳) همکاری با خطاکار برای جبراننمودن و تصحیح خطا:
حضرت ابوهریرهسمیفرماید: در مجلسی با حضرت پیامبر جنشسته بودیم که مردی وارد شد و گفت: یا رسول الله تباه گشتم!
- حضرت پیامبر ج: تو را چه شده؟
- روزه بودم و با همسرم مقاربت کردم.
- حضرت پیامبر ج: بردهای داری که آزادش کنی؟
- خیر.
- حضرت پیامبر ج: آیا میتوانی دو ماه متوالی روزه بگیری؟
- خیر.
- حضرت پیامبر ج: آیا میتوانی ۶۰ مسکین را غذا بدهی؟
- خیر.
حضرت پیامبر جمدتی درنگ فرمودند تا این که شخصی زنبیلی خرما نزد ایشان آورد، حضرت پیامبر جفرمود: آن مرد سائل کجاست؟ آن مرد که خود حضور داشت، گفت: منم یا رسول الله.
- حضرت پیامبر ج: این خرماها را بگیر و صدقه کن.
- یا رسول الله؛ آیا این خرماها را بر فردی فقیرتر از خودم صدقه کنم؟! به خدا سوگند در شهر مدینه خانوادهای فقیرتر از خانواده من وجود ندرد.
حضرت پیامبر جخندیدند حتی دندانهای مبارک ظاهر گشت و سپس فرمودند: با این خرماها خانواده ات را اطعام کن [۱۵۲].
در روایت امام احمد/از حضرت عایشهلآمده است که حضرت پیامبر جدر سایۀ گسترده قلعه حسان نشسته بودند که مردی آمد و گفت: یا رسول الله سوختم، آن حضرت جپرسیدند: مگر چه شده؟ او گفت: در روز رمضان و در حالی که روزه بودم با همسرم مقاربت کردم، حضرت پیامبرجبه او فرمودند: بنشین، و آن مرد نیز در گوشهای از مجلس نشست، لحظهای بعد مردی که کیسهای پر از خرما را بر الاغی حمل میکرد، آمد و گفت: یا رسول الله، این صدقۀ من است، حضرت پیامبر جفرمودند: آن مردی که میگفت سوختم، کجاست؟ او گفت: منم یا رسول الله، آن حضرتجفرمودند: این را بگیر و صدقه کن، او گفت: یا رسول الله جایی برای صدقه جز خانوادۀ خودم نیست، به خداوندی که تو را به پیامبری برگزید سوگند که من و عیالم چیزی (برای خوردن) نداریم.
حضرت پیامبر جفرمودند: پس خودت آن را بردار، و آن مرد آن خرماها را گرفت [۱۵۳].
[۱۵۲] رواه البخاری، فتح ۱۹۳۶. [۱۵۳] المسند ۶ / ۳۷۶.