شیوه های نبوی در برابر اشتباهات مردم

فهرست کتاب

(۸) برخورد آرام با خطاکار:

(۸) برخورد آرام با خطاکار:

(با خطاکار باید به آرامی برخورد نمود) خصوصاً هنگامی که نهی و برخورد تند سبب شود که دایرۀ فساد وسیع‌تر گردد، نمونه‌ای جالب از آن را در برخورد حکیمانۀ حضرت پیامبر جبا صحرانشینی که در مسجد ادرار کرد، می‌یابیم.

حضرت انس بن مالکسروایت می‌کند و می‌گوید که همراه با حضرت پیامبر جدر مسجد نشسته بودیم که شخصی صحرانشین وارد مسجد شد و در مسجد ادرار کرد، اصحاب رسول الله جگفتند: «مَه مَه» (دست نگه دار ... دست نگه دار ...) حضرت پیامبر جفرمودند: ادرارش را قطع نکنید، راحتش بگذارید، و اصحاب نیز چیزی نگفتند تا این که آن مرد اعرابی در مسجد ادرار کرد، پس از آن حضرت پیامبر جاو را صدا نمود و به وی گفت: ادرار و کثافت شایستۀ مساجد نیست، مساجد برای ذکر خدا و نمازخواندن و تلاوت قرآن هستند، و سپس به یکی از حاضرین دستور داد و او دلوی آب آورد و بر محل ادرار ریخت [۵۳]. اصل و قاعده‌ای که حضرت پیامبر جآن را در نظر داشتند و از آن پیروی می‌کردند «تیسیر و پرهیز از سختگیری» بود، در روایت بخاری از حضرت ابوهریرهسنقل شده که شخصی صحرانشین در مسجد ادرار کرد، مردم برخاستند تا به او حمله کنند (و او را از این کار باز دارند) حضرت پیامبر جبه آنان فرمودند: رهایش کنید و بر ادرارش دلوی آب بریزید، شما برای آسانی و سهل‌گیری مبعوث شده‌اید نه برای تشدید و سختگیری [۵۴].

اصحاب رضوان الله علیهم به خاطر حرصی که بر نظافت مسجد خویش داشتند، برای انکار و منع این منکر به غیرت و جوش آمدند، روایات حدیث گویای این امر است، به طور مثال در روایتی: «مردم بر او فریاد کشیدند» و در روایتی دیگر: «مردم بر او شوریدند» و در روایتی دیگر: «مردم او را زجر کردند» و در روایتی دیگر: «مردم به سوی او شتافتند» وارد شده است و در روایتی دیگر نیز آمده که اصحاب به او گفتند: «مَه مَه» [۵۵].

اما حضرت پیامبر جعاقبت و انجام کار را در نظر داشتند و می‌دانستند که عاقبت این کار از دو احتمال خارج نیست، اول این که او را منع کنند، و دوم این که او را به حال خود بگذارند، در صورت اول اگر ادرار او قطع شود احتمال دارد که بر اثر بندآمدن ادرار به او ضرری برسد و به مرضی مبتلا گردد و اگر ادرارش قطع نشود و از بیم مردم فرار کند پس در آن صورت نجاست ادرار در مسجد پخش می‌گردد و بدن و لباس آن شخص به ادرار آغشته می‌شود. آری، حضرت پیامبر جبا نظر ثاقب خویش دریافت که رهاکردن اعرابی تا در مسجد ادرار کند کمترین مفسده و شر را در بر دارد، با توجه به این که آن مرد مشغول ادرارکردن بود، و نجاست را می‌شد بعداً پاک کنند از این رو به اصحاب فرمودند: او را به حال خود بگذارید، ادرارش را قطع نکنید. آری، حضرت پیامبر جبرای حصول مصلحتی برتر که همان دفع مفسده و شر بزرگتر و تحمل کمترین مفسده بود، اصحاب را از این کار باز داشت، و برای حصول مصلحتی برتر مصلحت (مؤقت) و اندک را نادیده گرفتند.

در روایتی دیگر آمده که حضرت پیامبر جعلت این کار را از آن اعرابی جویا شد، طبرانی در «المعجم الکبیر» از حضرت عبدالله بن عباسباینگونه روایت کرده است: مردی اعرابی نزد حضرت پیامبر جآمد و در مسجد با ایشان بیعت نمود و هنگامی که می‌خواست برگردد، پاهایش را از هم باز کرد و به ادرار نشست، مردم خواستند او را از این کار باز دارند، حضرت پیامبر جفرمودند: ادرارش را قطع نکنید، و سپس او را طلبیدند و به وی گفتند: مگر تو مسلمان نیستی؟ گفت: آری، حضرت پیامبر جفرمودند: پس چرا در مسجد ادار کردی؟! گفت: سوگند به ذاتی آن که تو را به رسالت برگزید، من گمان می‌کردم که مسجد با زمین‌های دیگر تفاوتی ندارد از این رو در آن ادرار کردم، پس از آن حضرت پیامبر جدستور دادند که بر ادرار آن مرد سطلی آب بریزند [۵۶].

این اسلوب حکیمانۀ حضرت پیامبر جدر قلب آن اعرابی تأثیری عمیق بجا گذاشت که از گفتار او که در روایت ابن ماجه آمده است، واضع و آشکار می‌گردد، این ماجه از حضرت ابوهریرهسروایت نموده که وی گفت: رسول الله جدر مسجد نشسته بودند که فردی اعرابی وارد شد و اینگونه دعا کرد: بار الها، من و محمد را بیامرز و کسی دیگر را در آمرزش شریک ما مگردان! حضرت پیامبر جخندیدند و سپس فرمودند: تو امر واسعی را منحصر و محصور گردانیدی، هنگامی که آن اعرابی خواست از مسجد بیرون برود در گوشه‌ای از مسجد پاهایش را از هم باز کرد و همانجا به ادرار نشست ... آن اعرابی پس از آن که متوجه اشتباه خود گردید، گفت: پدر و مادرم فدای رسول الله جشوند، به سوی من برخاست نه مرا سرزنش نمود و نه دشنامم داد، تنها فرمود: مسجد جای ادرار نیست، همانا مسجد برای ذکر الله و نمازخواندن ساخته شده است. سپس حضرت پیامبر جدستور دادند که بر ادرار او دلوی آب بریزند [۵۷].

علامه ابن حجر/در شرح این حدیث نکات و فوایدی را ذکر نموده است، منجمله این که:

- در صورتی که فرد جاهل و نادان از روی سرکشی و عناد مرتکب جرم و خطا نشده باشد با نرمی و لطف باید با او برخورد نمود و از تعنیف و سختی پرهیز باید کرد، به ویژه اگر آن شخص نیاز به تألیف قلب و دلجویی داشته باشد.

- احتراز و پرهیز از نجاست و امر به معروف و نهی از منکر در قلوب اصحاب جای گرفته بود و از این رو در حضور آن حضرت جقبل از اذن ایشان به انکار منکر مبادرت ورزیدند.

- نیز از این حدیث معلوم می‌گردد که پس از برطرف‌شدن موانع بلافاصله باید مفاسد را از بین برد؛ زیرا حضرت پیامبر جپس از فراغت آن اعرابی دستور دادند که بر ادرار او آب بریزند [۵۸].

[۵۳] صحیح مسلم، ش: ۲۸۵. [۵۴] الفتح، ش: ۶۱۲۸. [۵۵] جامع الاصول ۷ / ۸۳ – ۸۷. [۵۶] رواه الطبرانی، الکبیر، ش: ۱۱۵۵۲، ج ۱۱، ص ۲۲۰. هیثمی در «المجمع» گفته: رجاله رجال الصحیح ۲ / ۱۰. [۵۷] سنن ابن ماجه، ط. عبدالباقی ۵۲۹، صحیح ابن ماجه ۴۲۸. [۵۸] الفتح ۱ / ۳۲۴ – ۳۲۵.