شیوه های نبوی در برابر اشتباهات مردم

فهرست کتاب

(۱۴) پرهیز از برخورد مستقیم با خطاکار و اکتفانمودن به تذکر عمومی:

(۱۴) پرهیز از برخورد مستقیم با خطاکار و اکتفانمودن به تذکر عمومی:

از حضرت انس بن مالکسروایت شده که حضرت پیامبر جفرمودند: چرا برخی از مردم هنگام نماز چشم‌های‌شان را به سوی آسمان بلند می‌کنند، و در این باره به تندی سخن گفتند حتی فرمودند: یا از این کار باز آیند و گر نه بینایی آنان گرفته خواهد شد [۸۸].

و هنگامی که حضرت عایشهلمی‌خواست کنیزی که «بریره» نام داشت بخرد، صاحبان آن کنیز راضی نشدند، مگر به این شرط که حق «ولاء» [۸۹]برای آنان محفوظ بماند، هنگامی که حضرت پیامبر جاطلاع یافتند، خطبه‌ای ایراد نموده و پس از حمد و ثنای خداوند فرمودند: چرا برخی از مردم شروطی می‌گذارند که در قرآن وجود ندارد؟ هر شرطی که در قرآن نباشد (با تعالیم آن مغایرت داشته باشد) باطل است گرچه صد شرط هم باشند، حکم و قضای الهی سزاوارتر است (که اجرا گردد) و شرط خداوند موثق است، «ولاء» حق کسی است که برده را آزاد کرده باشد [۹۰].

حضرت عایشهلروایت نمود که حضرت پیامبر جکاری انجام دادند و مردم را نیز به انجام‌دادن آن اجازه دادند، اما با وجود این افرادی (آن کار را نامناسب دانسته و) از انجام‌دادن آن کار پرهیز نمودند، و چون حضرت پیامبر جاطلاع یافتند، خطبه‌ای ایراد نموده و پس از حمد خداوند فرمودند: چرا افرادی از انجام‌دادن کاری که من انجام داده‌ام إبا می‌روزند؟ به خدا سوگند من در معرفت و خشیت الهی از همه آنان برترم [۹۱].

حضرت ابوهریرهسمی‌گوید: حضرت پیامبر جدر جانب قبلۀ مسجد بلغمی مشاهد فرمودند، و در پی آن رو به مردم نموده و فرمودند: چرا افرادی هنگامی که رو به خداوند می‌ایستند، جلوی روی خود آب دهان می‌اندازند؟ آیا مگر شما می‌پسندید که کسی رو به شما آب دهان بیندازد؟ پس شما در سمت چپ و زیر پای خود آب دهان بیندازید، و اگر ممکن نبود، در چادر خود تف کنید و آن را بهم بمالید [۹۲].

نسائی در کتاب سنن خویش روایت نموده که حضرت پیامبر جدر نماز صبح سورۀ روم را خواندند و آیات بر او ملتبس شد، هنگامی که حضرت پیامبر جنماز را تمام کردند، فرمودند: چرا برخی از افراد که با ما نماز می‌خوانند، به خوبی و کاملاً وضو نمی‌گیرند، آنان (با این کار خود) قرآن را بر ما مشتبه می‌سازند [۹۳].

در این مورد شواهد و مثال‌های زیادی وجود دارد که همه در این امر مشترکند که خطاکار را نباید رسوا کرد، اسلوب تعریض و کنایه‌زدن به خطاکار و عدم رویارویی با وی فوایدی دارد که از جمله آن موارد زیر را برمی‌شماریم:

۱- پرهیز از واکنش منفی خطاکار و دور نگاه‌داشتن او از اغوای شیطانی و تحریک وی به انتقام شخصی و دفاع از نفس.

۲- این روش بیشتر مورد قبول واقع می‌گردد، و بر نفس مؤثرتر است.

۳- در این روش خطاکار نزد مردم ناشناخته می‌ماند. (و رسوا نمی‌شود).

۴- بر منزلت مربی و محبت نصحیت‌کننده افزوده می‌شود.

باید توجه داشت که اسلوب تعریض و کنایه‌زدن برای متوجه‌نمودن خطاکار است نه برای رسوانمودن و به تنگناکشانیدن وی، و این در صورتی خواهد بود که وضعیت خطاکار پوشیده باشد و اکثر مردم او را نشناسند، و در صورتی که مردم او را می‌شناسند، این اسلوب نوعی توبیخ و سرزنش بسیار شدید و مضایقه و رسوانمودن خطاکار محسوب می‌گردد، و چه بسا خطاکار تمنا می‌کند که کاش به جای این روش با او مستقیماً برخورد می‌شد، امور زیر در متفاوت‌بودن تأثیر این اسلوب نقش دارند: این که چه کسی خطا را عنوان می‌کند؟ و در حضور چه کسی بیان می‌شود؟ و این که آیا خطا با اسلوبی زننده و برانگیزنده مطرح شده و یا با اسلوب خیرخواهی و شفقت؟

پس اسلوب و روش برخورد غیر مستقیم با خطاکار در صورتی که توأم با حکمت باشد، هم برای خطاکار و هم برای دیگران مفید واقع خواهد شد.

[۸۸] رواه البخاری، فتح، ش: ۷۵۰. [۸۹] ارثی که انسان آن را به سبب آزادی برده‌ای از او می‌برد، مترجم. [۹۰] امام بخاری این داستان را در مواضع متعددی در کتاب صحیح خویش آورده است، نگا: الفتح، ش: ۵۶۳۶. [۹۱] الفتح، ش: ۶۱۰۱. [۹۲] صحیح مسلم، ش: ۵۵۰. [۹۳] سنن نسائی: المجتبی ۲ / ۱۵۶. رجال این حدیث ثقه هستند، حافظ در باره عبدالملک بن عمیر می‌گوید: ثقه عالم تغیر حفظه و ربما دلس، این حدیث را امام احمد / از ابی روح الکلاعی اینگونه روایت نموده است: حضرت پیامبر جما را نماز داد و در نماز سورۀ روم را خواند، برخی آیات بر او مشتبه شد، ایشان فرمودند: شیطان به سبب افرادی که بی‌وضو به نماز می‌آیند، این آیات را بر ما ملتبس نمود، هرگاه به نماز آمدید به خوبی وضو بگیرید، امام احمد این حدیث را از ضعبه و او از عبدالملک بن عمیر نیز روایت نموده که او می‌گوید: از شبیب (ابوروح) شنیدم که یکی از اصحاب نقل می‌کرد که ... (حدیث مذکور را ذکر نمود) و این حدیث را نیز زائده و سفیان از طریق عبدالملک روایت نموده اند. المسند ۳ / ۴۷۳.