(۱۳) راهنمایی به آنچه از وقوع خطا جلوگیری میکند:
ابوامامه بن سهل بن حُنیف از پدرش نقل میکند که آنان به همراهی حضرت پیامبر جبه طرف مکه حرکت کردند و چون به وادی خَزَّار در منطقه جحفه رسیدند، حضرت سهل بن حنیفسکه مردی خوشاندام بود و پوستی روشن و سفید داشت آنجا غسل نمود، عامر بن ربیعه در حالی که به او مینگریست، گفت: من تاکنون حتی پوست دوشیزهای را نیز به این زیبایی و روشنی، ندیدهام!! حضرت سهلسهمان دم بیهوش شد و بر زمین افتاد، مردم نزد حضرت پیامبر جرفتند و گفتند: یا رسول الله سهل را دریاب! او بیهوش افتاده و حتی سرش را نیز تکان نمیدهد، حضرت پیامبرجفرمودند: آیا به کسی مشکوک هستید؟ (که او را نظر (چشم) کرده باشد؟) گفتند: عامر بن ربیعه به سویش مینگریسته است، حضرت پیامبر جعامر را فرا خواندند و بر او به خشم آمده و فرمودند: چرا افرادی از شما برادرانشان را میکشند؟ چرا هنگامی که از زیباییش به شگفت آمدی، نگفتی «بارک الله فیک» (چرا برایش دعای خیر و برکت نکردی؟) سپس به عامر دستور دادند که غسل کند و عامر نیز در ظرفی غسل نمود، و پس از آن آب غسل را با کاسهای بر سر و پشت حضرت سهلسریختند، عصر آن روز حضرت سهلسبا مردم حرکت کرد، گویا اصلاً به او زیانی نرسیده است [۸۶].
در روایت امام مالک/از محمد بن ابی امامه بن سهل بن حنیف آمده که وی میگوید که از پدرش شنیده که میگفت: پدرم سهل بن حنیف در خَزّار جبهای را که به تن داشت بیرون آورد و غسل نمود، حضرت سهلسمردی سفید بود و پوستی زیبا و روشن داشت، عامر بن ربیعه که او را نگاه میکرد، گفت: من تاکنون حتی پوست دوشیزهای را به این روشنی و زیبایی ندیده ام، در پی آن و در همان جا حضرت سهلسبه شدت تب کرد، به حضرت پیامبر جاطلاع دادند که حضرت سهلسبه شدت تب کرده است و نمیتواند همراه ایشان بیاید، آن حضرت جنزد وی آمدند و حضرت سهلسداستان را برایشان بازگو کرد، حضرت پیامبر ج(به عامر) فرمودند: چرا برخی از شما برادرانشان را میکشند؟ چرا برای او دعای خیر و برکت نکردی؟ همانا زخم چشم حق است، سپس عامر را دستور دادند که وضو بگیرد، و عامر نیز وضو گرفت و (آب وضو را بر حضرت سهلسریختند) شامگاه حضرت سهلسبا حضرت پیامبر جبه راه افتاد و هیچگونه مشکلی نداشت [۸۷].
این داستان نکات زیرا در بر داشت:
- خشمگرفتن مربی بر کسی که سبب آزار و اذیت برادر مسلمانش گردد.
- بیاننمودن زیان و ضرر ناشی از خطا که گاهی منجر به قتل میگردد.
- راهنماییکردن به آنچه از وقوع ضرر و ایذای مسلمان باز میدارد.
[۸۶] المسند ۳ / ۴۸۶. هیثمی گفته رجال احمد رجال الصحیح، المجمع ۵ / ۱۰۷. [۸۷] موطا، ش: ۱۹۷۲.