تصویری از گوانتانامو

فهرست کتاب

ماجرای چهارم

ماجرای چهارم

روزی در خیمه خوابیده بودم. بعضی از برادران وظیفه می‌کردند و بعضی به تلاوت مشغول بودند. بعضی‌ها هم به شطرنج مصروف بودند. یک برادر یمنی بر استناد روایتی از امام شافعی/شطرنج را روا می‌دانست و به آن سخت علاقه داشت.

ناگهان صدای گریه و ناله سایر زندانیان مرا از خواب بیدار کرد. بعضی از برادران با صدای بلند گریه می‌کردند. از دیگر خیمه‌ها هم آواز‌های مشابه بگوش می‌رسید. من چنین حالتی را درمیان زندانیان بصورت دستجمعی ندیده بودم.

پرسیدم چه خبر است؟ محمد نواب سعودی گریه کنان گفت که همان سرباز ظالم که برادر پاکستانی را لت و کوب کرده بود، همان ملعون در آنجا ایستاده بود. (او اشاره به یک خیمه دور‌تر کرد که در آنجا چهار مخزن فلزی تا نصفه در زمین فرورفته و زندانیان در آنها کثافت و ادرار را می‌ریختند). نواب در حالیکه می‌گریست ادامه داد: آن ظالم قرآن کریم را گرفت و مدتی بسوی ما نگریست و بعد روی آن ادرار کرد و در ظرف کثافات انداخت.

این واقعه دردناک‌ترین واقعه‌ای بود که در قندهار اتفاق افتاد اما مجله نیوزویک مدت‌ها بعد از آن پرده برداشت و محل واقعه را گوانتانامو نوشت.

ما در ملاقات بعدی با نمایندگان صلیب سرخ صحبت کردیم و از آنها خواستیم که قرآن مجید را نزد زندانیان جمع‌آوری گردد زیرا قرآن نیاز به محافظت دارد اما ما توان محافظت را نداریم. گذشته از آن امریکائی‌ها از قرآن مجید بعنوان وسیله‌ای برای دادن زجر و عذاب به ما استفاده می‌کند اما صلیب سرخ به این خواست ما توجه نکرد. نمی‌دانم که توان این کار را نداشت یا نمی‌خواست بکند. مسئولین امریکائی با یک معذرت به ما اطمینان دادند که بار دیگر این کار تکرار نخواهد شد اما با وجود این، تلاشی قرآن، بوئیدن آن بوسیله‌ سگ،‌ و پرتاب کردن آن بعد از تلاشی ادامه یافت و تا زمانیکه من به گوانتانامو منتقل می‌شدم این وضعیت ادامه داشت.

مسئولین امریکائی دادن جزا به سربازی توهین کننده به قرآن را هم پذیرفتند اما وی بعد هم در محبس بود و در رویه توهین‌آمیز وی نیز تغییری وارد نیامد. خداوند قعر جهنم را با وجود پلید وی پر کند.

************