تصویری از گوانتانامو

فهرست کتاب

شهادت زندانیان مظلوم در گوانتانامو

شهادت زندانیان مظلوم در گوانتانامو

در شرایطی که من نوشتن کتاب را تمام کرده و آنرا آماده‌ چاپ ساخته بودم، با تاسف در ۱۱ جون ۲۰۰۶ خبر شهادت سه زندانی در گوانتانامو را شنیدم. این یک واقعه‌ دردناک بود که در زندان پر از وحشت و ظلم امریکا صورت گرفت. من برای برادران شهیدم از بارگاه خداوند أتمنای جنت الفردوس و به خانواده‌های‌شان صبر جمیل تمنا دارم.

هر چند این بار نخست نیست که در زندان‌های وحشتناک امریکا زندانیان جان‌های خویش را از دست می‌دهند اما در گوانتانامو این واقعه تازگی داشت. معلوم نیست که این جریان چگونه اتفاق افتاد و این سه زندانی مظلوم چگونه کشته شدند. یگانه منبعی که می‌تواند در این مورد معلومات بدهد خود امریکائی‌ها‌اند. آنها مدعی‌اند که زندانیان با استفاده از وسایل دست داشته خود را کشته‌اند اما من با شناختی که از امریکائی‌ها دارم هیچ سخن آنان را قابل باور نمی‌دانم زیرا در دوران توقیف خودم در گوانتانامو هیچ حرف راست از زبان‌های پلید آنان نشنیدم. حتی اگر از آنان ساعت را هم می‌پرسیدید، دروغ می‌گفتند. اگر ساعت ده بود، نه یا یازده می‌گفتند و به همین ترتیب تاریخ و روز‌ها را.

حتی اگر این سخن آنان را قبول هم کنیم باید به این مسئله توجه شود که چرا این کار صورت گرفت و مقصر اصلی کیست؟

همانگونه که من در این کتاب بارها تکرار کرده‌ام، رفتار خشونت بار و توهین آمیز امریکائی‌ها قابل تحمل نبود و زندانی را مجبور می‌ساخت تا بی‌تفاوت باقی نماند. از آنجا که ظلم کار معمول امریکائی‌ها دربرابر زندانیان بود، بر زندانی همیشه فشار روحی و جسمی وارد می‌شد و بخصوص فشار‌های روحی روی هم انباشته می‌گردید که با گذشت زمان زندانی دچار بیماری روانی می‌شد. در طول مدتی که من در زندان بودم، حدود یکصد زندانی را در مراحل مختلف بیماری‌های روانی و حتی جنون دیدم. فشار‌های روحی انسان را دچار حالتی می‌سازد که مسایل بسیار عادی را هم بزرگ می‌بیند و با گذشت زمان در بعضی انسان‌ها موجب بروز عوارضی می‌شود که مریض کنترول خود را از دست می‌دهد و حاضر به دست زدن به اعمال خطرناک می‌شود.

در زندانیان گوانتانامو این بیماری زیاد دیده می‌شد و با گذشت زمان در اثر اعمال زشت زندانبانان، تقویت می‌گردید. عوامل آنرا می‌توان بشکل ذیل فهرست نمود:

۱- عدم موجودیت قانون

۲- دادن جزا‌های خلاف کرامت انسانی و بیجا و بی‌مورد.

۳- خشونت سربازان

۴- معلوم نبودن سرنوشت زندانی و آینده نامعلوم.

۵- زندانی شدن‌های طولانی در سلول‌های انفرادی.

۶- توهین به مقدسات مانند قرآن کریم.

۷- اجازه ندادن مطالعه‌ کتاب و نبود سرگرمی. به این ترتیب زندانی همیشه در فکر و اندیشه می‌بود.

۸- دادن بی‌خوابی متوالی که گاهی ماهها به طول می‌انجامید و زندانی را به بیماری‌های روانی مصاب می‌ساخت.

۹- شکنجه‌های تحقیر آمیز مثلا برهنه کردن.

۱۰- دادن اطلاعات نادرست به زندانیان در مورد خانواده‌های‌شان مثلا محقق به زندانی می‌گفت که پدر، برادر یا پسرت را دستگیر کرده‌ایم. چنین اخبار نادرست می‌توانست موجب فشار روانی بر زندانی گردد.

۱۱- زندانی مریض را بصورت کامل معالجه نمی‌کردند تا وی همیشه در مورد صحت خود نگران باشد.

۱۲- تاخیر در دادن نامه‌های زندانیان که از طرف فامیل‌های‌شان ارسال می‌شد. در اکثر موارد بعضی از سطور نامه‌ها را از بین می‌بردند تا در ذهن زندانی در مورد وضع خانواده‌اش شک و نگرانی ایجاد کنند.

وقتی مجموع این عوامل بر انسان فشار وارد کند، طبیعی است که کنترول عصبی خود را از دست می‌دهد و دیگر قادر به کنترول خود نخواهد بود.

حتی اگر ما سخن امریکائی‌ها را باور هم بکنیم که این زندانیان مظلوم خودکشی کرده‌اند، زمینه ساز این اقدام آنان خود امریکائی‌ها بوده‌اند و این کار به معنی زیر پا نهادن تمام اصول و اساسات حقوق بشر، قوانین بین المللی و قوانین خود ایالات متحده امریکاست.

اکنون سوال مهم اینست که چه کسی این جرم را مرتکب شده و شرکای جرم چه کسانی‌اند؟

بدون شک شرکای اصلی این جنایات مردم امریکا هستند، زیرا آنها هستند که به دولت امریکا اجازه‌ چنین ظلم و بیرحمی به مردم جهان بخصوص مسلمانان را داده‌اند. آنها به دولت خود این اجازه را داده‌اند تا تمام قوانین بین المللی را زیر پا بگذارد. حکومت امریکا بر اساس قانون اساسی این کشور نماینده مردم این کشور است.

**************