سه گونه سرباز
سربازان سه گروه بودند که از روی نشانهای مخصوصشان تشخیص میشدند. مثلا نشان یک گروه درخت بود و از گروه دیگر شمشیر. گروه سوم نشان دایره شکل مانند مهتاب داشتند.
سربازان دارای نشان درخت افرادی خوش برخورد بودند. مطابق برنامه عمل میکردند و با زندانیان رفتاری خوب داشتند. ظالم نبودند و در هنگام تقسیم غذا منصفانه عمل میکردند. میوه هم میدادند و در زمان خواب زندانیان، مزاحمت ایجاد نمیکردند. بازرسیهای بیجا نمینمودند و از زندانیان مریض وارسی میکردند. در هنگام ضرورت دکتور و مترجم را صدا میزدند و زمان غسل و قدم زدن را بصورت کامل رعایت میکردند. سزای بیجا و گزارشات دروغ به مافوق نمیدادند و لباسهای زندانیان را بخوبی عوض میکردند. لباس کثیف و پاره شده نمیدادند و اگر چنین لباسهائی تصادفا میآمد آنرا عوض میکردند. در هنگام بیرون بردن، و لچک و زولانه را با احتیاط باز و بسته میکردند. اخلاق خوب انسان را متاثر میسازد و ما هم برای آنان مشکل ایجاد نمیکردیم و اگر برادری با آنها رویه خوب نمیکرد، او را توصیه میکردیم که این افراد مردمان خوبیاند و باید ما هم با آنها رویه اسلامی داشته باشیم.
سربازان دارای علامت شمشیر رویه دیگری داشتند. تابع پروگرام اما خشن بودند. در دادن غذا دست باز نداشتند. زندانیان را سزای بیجا میدادند و از طرف شب ایجاد مزاحمت مینمودند اما در میانشان بعضی اشخاص خوب هم دیده میشد.
اما سربازان دارای نشان مهتاب خیلی خشن و بیرحم بودند و درجه اخلاقشان سفر بود. غذای سهمیه را نمیدادند و همیشه ما را گرسنه نگهمیداشتند. در هنگام خواب خیلی مزاحمت ایجاد میکردند و تلاش داشتند تا لباسهای کثیف در تن ما باقی بماند. رفتار توهینآمیز داشتند که موجب قهر و خشم زندانیان میشد اما در میان آنان هم به ندرت اشخاص نسبتا خوب یافت میشد که نشانههای انسانی داشتند اما بسیار کم.
سه گروه دیگر هم بودند که یکی نشان کلید داشت و دیگری گروه ۹۴ بود. اما مهربانترین همه، گروه سوم یعنی هسپانویها بودند که همیشه به ما کمک میکردند. اخلاق بسیار خوب و انسانی داشتند و کمتر اثر از خشونت در رفتار آنان هویدا بود.
آنها گاهگاهی هم به گذشته تاریخی خویش اشاره میکردند که اجداد آنان هم مسلمان بودهاند. به زندانیان غذای اضافی میدادند و هیچگاه بیموجب کسی را تنبیه نمیکردند. برهنه را میپوشانیدند و در هنگام خواب مزاحم نمیشدند. آب، شامپو و صابون به ما میدادند و گاهگاهی در صحبت ما شریک میشدند و از بازیهای سیاسی خود را آگاه میساختند. به نماز و به قرآن مجید بیاحترامی نمیکردند.
اما هسپانویها مدت زیادی با ما نبودند زیرا امریکائیها از رفتار نرم آنان با زندانیان ناراضی بودند و بزودی از وظایف در زندان دور شدند. یکی از سربازان هسپانوی بیست روز قبل از رفتن به من گفت که ما در اینجا نخواهیم ماند زیرا امریکائیها به ما شک همکاری با زندانیان را دارند.
اما سربازان دارای نشان کلید مردمی نهایت پست و بدور از ارزشهای انسانی بودند که مدت طولانی در جزیره باقی ماندند و تا رهائی من هم در آنجا بودند. آنها به نماز احترام نداشتند و همیشه دست به کارهای تحریکآمیز میزدند تا زندانیان عکس العمل نشان دهند و بهانه برای جزا دادن و تنبیه بدست آورند. گزارشات غلط میدادند و چندین بار به قرآن مجید توهین کردند. شبها مزاحم خواب زندانیان بودند. درمیان آنان اشخاص خوب نهایت کم بود.
از آنها هم بدتر گروه ناین فور(۹۴) بود. اینها هم مردمی پست و مغرور و نهایت خشن بودند. تا حد توان سعی داشتند که زندانیان را اذیت کنند. با زندانیان مریض کمک نمیکردند و جواب سوال را نمیدادند. در هنگام نماز مزاحمت ایجاد میکردند.
زندانیان هم با این گروه همکاری نمیکردند و سخت با آنها در تضاد بودند، در هنگام تفریح با آنها بیرون نمیرفتند و جواب آنها را نمیدادند. کار بجائی رسید که همه زندانیان تصمیم گرفتند که این گروه باید در زندان نباشد. مقاومت زندانیان سرانجام موجب گردید که آنها از زندان بیرون شدند و یا در گروههای دیگر تقسیم گردیدند.
گمان اغلب این بود که این گروه یهوداند و یا سربازان اسرائیلی هستند و این از امکان بعید نبود.
تا سال ۲۰۰۵ این چند گروه از سربازان که آرمی Army نامیده میشدند و مربوط نیروهای زمینی بودند وظیفه امنیت زندان را بعهده داشتند اما بعد نیروهای بحری آمدند که بخش مهمی از اختیارات به آنان سپرده شد و در مقایسه با افراد نیروی زمینی رویه بهتر داشتند اما در میانشان اشخاص خشن نیز وجود داشت که زندانیان را اذیت میکردند.
************