۱- عقیدهی امامت:
این مسئله آنطور که غزالی تصور کرده که شیعیان معتقدند امام از اهل بیت باشد یا فقط در بحث امامت مشخصاً مسئلهی بودن خلیفه از خاندان نبوت مورد اختلاف است، نمیباشد. بلکه مسئله مهمتر از اینهاست. شیعه اهمیت امامت را کمتر از نبوت نمیداند، و هر کس به امامت ایمان نداشته باشد مرتد و کافر است، و اگر امامت نمیبود زمین دگرگون و بر ساکنانش آشفته میگشت و در الکافی (۱/۳۷۳) چنین روایت شده: «از ابوعبدالله روایت است سه نفر هستند که خداوند در روز قیامت به آنها نگاه و آنان را تزکیه نمیکند و به عذاب دردناک گرفتار میشوند: ۱- هر کس ادعای امامت از جانب خدا کند در حالی که امام نباشد. ۲- هر کس امامی که از جانب خدا تعیین شده را انکار کند. ۳- آن کس که گمان کند آند و (ابوبکر و عمرب) بهرهای در اسلام دارند».
به همین دلیل برخی نصوص قرآنی را به امامت و ائمه تأویل کردند، زیرا مردم از آنان میپرسند، عقیدهای با این اهمیت که آسمانها و زمین به خاطر آن برپا شده -آنطور که گمان میکنید ـ و اگر وجود امام نبود زمین آشفته و پریشان میشد ... و تکذیب کنندهی امام کافر و مرتد است، اگر چنین است!!! پس چرا امامت در قرآن به صراحت ذکر نشده؟!! شیعه میگوید: چنین نیست، بلکه امامت در قرآن مذکور است.