موضعگیری هفتم: مسئلهی حجاب (ص: ۳۶ به بعد)
تحت عنوان «جنگ حجاب» آقای غزالی یازده دلیل بر جواز کشف چهرهی زن و اینکه پوشیدن واجب نیست، ذکر کرده است.
من نمیخواهم در اینجا از مسئلهی حجاب و وجوب آن بحث کنم. با تفصیل در موضوع زن بحث کردم، ولی فقط میخواهم سخنی از مؤلف در اینجا نقل کنم که در کتابش «مستقبل الإسلام خارج أرضه وکیف نفکر فیه» نام دارد، در صفحات ـ ۱۴۷ ـ ۱۴۸ ـ میگوید: «چه جلساتی که در میان جوانان دانشگاهی و متدین ما بوده وحضور داشتم، شنیدم میگویند: فلانی ۷۰ دلیل جمعآوری کرده مبنی بر اینکه نقاب زدن از اسلام است در پاسخ گفتم من اکنون کتابی خواندم که چهل و اندی دلیل ذکر کرده که زمین ثابت است و خورشید بدور آن میچرخد».
سپس آقای غزالی در توضیح این دو مثال نمونهای که در آن ۷۰ دلیل بر وجوب حجاب «پوشیدن چهره توسط زنان» جمعآوری کرده است و مثال دیگر میگوید: این پراکندگی و هرج و مرج برنامه ریزی شده در میدان دانش دینی است که ناگزیر باید این میدان را با شتاب پاک نمود تا مسلمانان خودشان را از نابودی قطعی نجات دهند».
آقای غزالی اینها را از جلسات جوانان میداند، پس او را چه شده که وارد این بحثها میشود؟ آیا برای غزالی شایستهتر نبود که در برابر تهاجم کمونیستهای سرخی که علیه اسلام توطئه چینی میکنند، خودش را سرگرم کند؟ آیا بهتر نبود در برابر نصرانیهایی که نقشه میکشند تا بر سرزمین کنانه مسلط شوند، موضعگیری کند؟
و چرا در برابر فساد کاران بیبند و باری که بر رسانههای گروهی مسلط میشوند و زندگی مردم را آراسته به رنگ غربی که بیرون از چهارچوبهی اسلام است نمیایستد؟ ایا در اینباره سرگرمی ندارد، چه سرگرمی؟!
آری روزی آقای غزالی در این میدان بزرگ مشغول بود و همه از او به خاطر نقشی که در دفاع وحمایت از شریعت و عقائد اسلامی داشت تجلیل و قدردانی میکردند.