شیخ سلمان العوده در گفتگویی آرام با شیخ محمد غزالی

فهرست کتاب

موضع‌گیری هفدهم: روایات زهد (ص: ۱۱۹)

موضع‌گیری هفدهم: روایات زهد (ص: ۱۱۹)

آقای غزالی می‌گوید: «پنجاه حدیث خواندم که به فقر و تنگدستی تشویق می‌نمودند. احادیثی که در باب فضیلت فقرا، بیچارگان، مستضعفان، محبت به آنان و همنشینی با آنان بود. طبق بررسی من هفتاد و هفت حدیث بود که مجموع این احادیث به روی برتافتن ازدنیا و قناعت به مقدار اندک آن تشویق می‌کرد، و از عشق ورزیدن به آن و افزون طلبی و رقابت بر آن بیم می‌دهد. و هفتاد و هفت حدیث دیگر خواندم که در رابطه با چگونه زیستن با نیکان و اسلاف و اینکه چگونه زندگی آنان توأم با قناعت بوده ـ تمام این احادیث را منذری در کتاب «الترغیب والترهیب» که یکی از کتاب‌های کلیدی حدیث بشمار می‌رود؛ ذکر نموده است ـ غزالی می‌گوید: «خداوند مؤلف را که حافظ حدیث بوده رحمت کند و ما و او را بیامرزد. او دارای حسن نیت و خیرخواه امت بوده است ولی فهم صحیح مقتضی روشی دیگر و عملکرد بهتر است.

و پس از سه صفحه، در صفحه/۱۱۷ می‌گوید:

«آیا این روایت‌ها باطل هستند؟ چه بسا که برخی تصور کنند من چنین اعتقادی دارم. ولی واقعیت این است، که این روایات در زمینه‌های محدود، با هدف محدود نقل می‌شوند، در حقیقت آن‌ها به منزله داروهایی هستند که انسان به اندازه‌ی نیاز از آن‌ها استفاده می‌کنند تا اینکه با عمل به آن روایات غرق در عشق دنیا نشوند و از این طریق گرفتار بسیاری از محرومیت‌ها نگردند.

تا زمانیکه دیدگاه غزالی بر این است که این روایت‌ها باطل نیست ولی آنطور که خودش می‌گوید که در زمینه‌های محدود و با هدف محدود نقل می‌شوند و این‌ها جرعه‌هایی از دارو هستند... الخ.

پس گناه منذری چیست؟ که این روایات را در کتاب «الترغیب والترهیب» آورده است، که شیخ غزالی می‌گوید: «ولی فهم صحیح مقتضی روشی دیگر و عملکرد بهتر است». روش دیگر چگونه روشی است؟ و عملکرد بهتر کدام است؟ آیا منذری در کتابش «الترغیب والترهیب» که کتابی جامع است، روایات صدقه و انفاق و یا انذار را ذکر نمی‌کرد و یا همین مورد مذکور مسئله فقر را در کتابش نمی‌آورد، و یا روایات جهاد و خرید و فروش و نکاح یا لباس و زینت و یا طعام و یا ادب و غیره را از کتابش حدف می‌کرد.

هرگز!

بلکه همه‌ی روایاتی که بر تشویق و هشدار، «ترغیب و ترهیب» دلالت دارد، آورده است. و باید می‌آورد.

از این رو ایشان روایاتی که چهارچوبه‌ی عمومی تمام زندگی مسلمانان را در بر می‌گیرد، جمع‌آوری و نقل کرده است.

وانگهی اگر بخواهیم کسی غیر از منذری را در نظر بگیریم که فقط روایات زهد را گردآوری کرده باشد، می‌بینیم که بسیاری از علما اقدام به چنین کاری کرده‌اند که امام احمد، ابن مبارک، ابن ابی عاصم، وکیع و بیهقی و کسان دیگر رحمهم الله را می‌توان نام برد. این چه ایرادی دارد؟ ممانعتی نیست که روایات مربوط به یک بحث در یک کتاب گردآوری شود و هم روایاتی باشند که بخشی از مشکلات روحی و روانی انسان و یا قسمتی از مشکلات جامعه اسلامی را درمان کند.

و چون آن‌ها این مسایل را به شکلی مشخص عرضه نکرده‌اند. یعنی آنان چون در زمینه‌ی بررسی ساختن شخصیت مسلمان یا چگونگی ساخت جامعه اسلامی کار نکرده تا در پی ذکر تمام جوانب زندگی مسلمان و جامعه اسلامی باشند، آنان در زمینه‌ی مشخصی کتاب نوشته‌اند و در زمینه‌های دیگر کتابی دیگری نوشته‌اند. و نمی‌توان از کسی که در یک موضوع کتابی نوشته بخواهیم؛ از تمام موضوعات در آن کتاب بحث کند.

غزالی می‌گوید: «این روایات چند جرعه‌ای از دارو است».

آری! این‌ها جرعه‌هایی از دارو هستند اما نمی‌پذیریم که این جرعه‌هایی دارو فقط برای شخصی معین باشد. بلکه این‌ها جرعه‌های دارویی برای هر فرد است. تا انسانی که سرگرم دنیاست بیش از اندازه در پی دنیا نباشد. ولی لازم است که فراموش نکنیم این‌ها برای تمام افراد جامعه هم جرعه‌های دارو هستند؛ بنابراین بجاست که در هر گوشه از اجتماع اسلامی کسانی از مردم باشند که نشانه‌های زهد در آنان آشکار باشد و از افزون طلبی‌هایی که فراتر از نیازهاست، دست بکشند و تا مردم را همواره با این نشانه‌های آشکارایی که در اثر دنیا طلبی و گردآوری آن فراموش کرده‌اند، تذکر دهند.

بنابر آنچه گفته شد طبیعی است که منذری در «ترغیب و ترهیب» روایات زهد و بسنده کردن به کفاف زندگی را ذکر کند و کسان دیگر از علما در خصوص زهد بصورت مستقل بحث کنند و زهد تنها به معنای کناره گیری از دنیا نیست؛ بیشتر عشره مبشره به بهشت ثروتمند بودند و با این حال زاهد هم بودند و فهم زهد نیاز به بحثی گسترده‌تر دارد.