پایان
در پایان این گفتگو با آقای غزالی، میتوانیم به نتایج زیر برسیم:
۱- میتوانیم حدود رابطهاش را با عقیدۀ اشاعره از نکته نظر نفی و اثبات بشناسیم و به مفهوم آنچه که اتباع پیروی از عقیده سلف مینامد پی ببریم.
۲- از حدود رابطهاش با مکتب عقلگرایی و سازگار بودن شیوهی تئوری و عملی دیدگاههایش با این مکتب آگاه شویم.
۳- با حدود توافق و تفاوت بین شیوهی نظری و تطبیق او آشنا میشویم.
۴- با موضعگیری او در برابر مخالفانش خواه از سلف امت یا علما یا جوانان بیداری اسلامی باشد، آشنا میشویم.
۵- هرگاه به گمان آقای غزالی نظریات علماء را مؤید نظریهاش بداند مورد استناد قرار میدهد و با استناد بدان مخالفانش را میکوبد. و هرگاه ای نظریات با دیدگاه او مخالف باشد از نقل شان خودداری کرده و به آنها پشت میکند و حتی به کسانی که اقوال مورد اشاره را گفتهاند ناسزا میگوید.
۶- آقای غزالی با اجماع مخالفت میکند و در مسایل متعدد فقهی نظریات شاذ و نادری دارد!
۷- او به فشار علمی و فرهنگی معاصر پاسخ مثبت داده و در تلاش است برخی احکام شرعی را با مبانی علمی و فرهنگی معاصر وفق دهد.
۸- او در خصوص احادیث «آحاد» شیوهای دوگانه در پیش گرفته به گونهای که گاهی آنها را پذیرفته و گاهی بدون هیچ قاعده و قانونی آنها را رد میکند.
۹- بر گفتار او احساسات سخنوری صرف، بیشتر از اسلوب علمی غلبه دارد.
۱۰- چندگانه بودن نظریات و نوشتههای فکریاش، بگونهای است که نمیتوان سبک نظریه پردازیاش را در چهارچوبهی یک تفکر قرار داد شاید این هم به بند - مادهی - پیش برگردد.
پایان ترجمه:
۲ /۶ / ۱۳۸۲