مصائب صحابه رضي الله عنهم

فهرست کتاب

حقایق لرزه آفرین و دردناک مظلومیت و جفاکشی اصحاب رسول اللهص

حقایق لرزه آفرین و دردناک مظلومیت و جفاکشی اصحاب رسول اللهص

هنگامی که آقا با نهایت بی‌رحمی، سنگدلی و قساوت هدف ناوک بیداد قرار داده شد، سرگذشت غلامان و خادمانش به کجا خواهد کشید، کفار جفاکار و مشرکان خونخوار، یاران رسول اللهصرا چنان شکنجه و اذیت و عذاب دادند که تصورش انسان را به لرزه درآورد، در صفحات بعد نمونه‌ای از حقایق دردناک و لرزه‌انگیز و تحمل رنج و آلام و مصائب و تعذیب یاران نبیصرا ملاحظه خواهید فرمود.

(۱) ابن هشام و علامه ابن کثیر رحمه الله از ابن اسحاق نقل می‌کنند که هریکی از قبائل قریش جور و تعدی را نسبت به افرادی که از قبیله‌ی آن‌ها مسلمان می‌شد آغاز کرده تا دین اسلام را ترک کنند.

«فَجَعَلُوا يَحْبِسُونَهُمْ وَيُعَذّبُونَهُمْ بِالضّرْبِ وَالْجُوعِ وَالْعَطَشِ وَبِرَمْضَاءِ مَكّةَ إذَا اشْتَدّ الْحَرّ» [۶۲].

مسلمانان را زندانی کرده و آنان را با کتک‌کاری و گرسنگی و تشنگی در گرمای مکه در نیم روز، لحظاتی که گرمی به اوج خود می‌رسید عذاب و شکنجه می‌دادند.

(۲) شمه‌ای از کارنامۀ حیوانی آن درندگان را از زبان حضرت عبدالله بن عباسبتوجه فرمائید – می‌فرماید:

«إِنْ كَانُوا لَيَضْرِبُونَ أَحَدَهُمْ وَيُجِيعُونَهُ وَيُعَطِّشُونَهُ حَتَّى مَا يَقْدِرُ عَلَى أَنْ يَسْتَوِيَ جَالِسًا مِنْ شِدَّةِ الضُّرِّ الَّذِي بِهِ» [۶۳].

مشرکان اصحاب پیامبرصرا تا جائی می‌زدند و گرسنه و تشنه نگه داشتند که به سبب شدت آزاری که به آنان رسانیده شده بود قادر به نشستن و راست‌کردن پشت خود نبودند.

(۳) علامه ابن اسحاق/می‌فرماید:

ابوجهل فاسق، جوان قریش را علیه مسلمانان برمی‌انگیخت، هرگاه می‌شنید که فلان شخص مسلمان شده است، اگر آن شخص از شرفا و ارباب عزت بود او را تهدید می‌کرد و خوارش می‌داشت و به وی می‌گفت: تو دین آبأ و اجداد خود را ترک کرده‌ای در حالی که آنان از تو بهتر بودند، ما تو را احمق و رأی تو را غلط می‌دانیم و عزتت را نابود خواهیم ساخت. و اگر از تاجران بود، به وی می‌گفت: به خدا سوگند ما تجارت تو را از بین خواهیم برد و مال و منالت را تلف خواهیم کرد، و اگر شخصی ناتوان و ضعیف بود او را شکنجه می‌داد و اوباشان دیگر را نیز علیه وی می‌شورانید [۶۴].

(۴) امام بخاری رحمه الله علیه دربارۀ مظالم مشرکان باب مستقلی در کتاب خود عنوان کرده است، در این باب از حضرت خباب روایت کرده است: وی می‌گوید: من روزی به خدمت سرور انبیاءصحاضر شدم، آن حضرتصدر سایۀ کعبۀ مشرفه بر روی چادر خود نشسته و به دیوار کعبه تکیه زده بود.

«وَقَدْ لَقِينَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ شِدَّةً فَقُلْتُ أَلاَ تَدْعُو اللَّهَ» [۶۵].

در حالی که ما از ناحیۀ مشرکان سختی دیده بودیم، من گفتم: آیا به بارگاه الهی دعا نمی‌فرمائی؟

از این روایت به این واقعیت پی برده می‌شود که مشرکان ظالم حضرات صحابهشرا چنان دچار سختی‌ها و مصائب قرار داده بودند که پیمانۀ کاسۀ صبرشان لبریز و ناچار شده از رسول اکرمصتقاضا نمایند تا آن حضرت بر آن‌ها دعای بد بفرماید.

[۶۲] ابن هشام، ص ۳۳۹، ج ۱. البدایة، ص ۵۷، ج ۳. [۶۳] ابن هشام، ص ۳۴۳، ج ۲. البدایة والنهایة، ص ۵۹. [۶۴] حواله سابق. [۶۵] صحیح بخاری، کتاب بدء الخلق.