۲۵- حضرت ابوذر غفاریس:
از مسلمانان نخستین است، علامه ابن جوزی از قول خود وی نقل کرده است که در مسلمانشدن نفر چهارم بوده است [۱۵۲].
از حضرت ابن عباسبروایت شده است که چون حضرت ابوذرس مسلمان شد رسول اکرمصفرمود به سوی قوم خود برگرد و آنان را از اسلام باخبر کن، حضرت ابوذر گفت:
«وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لأَصْرُخَنَّ بِهَا بَيْنَ ظَهْرَانَيْهِمْ».
قسم به ذات پروردگاری که روحم در قبضه اوست من علناً اسلامآوردن خود را در جمع مشرکان اظهار و آشکار خواهم کرد.
«فَنَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ»و به صدای بلند اعلان کرد: «أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ»مشرکان مکه برخاستند «فَضَرَبُوهُ حَتَّى أَضْجَعُوهُ»و او را به قدری زدند که از پای درآمد و به زمین افتاد، حضرت عباسس آمد و خود را بر بالای حضرت ابوذرس انداخت و بدین نحو وی را از چنگ ظالمان نجات داد.
«ثُمَّ عَادَ مِنَ الْغَدِ لِمِثْلِهَا، فَضَرَبُوهُ وَثَارُوا إِلَيْهِ، فَأَكَبَّ الْعَبَّاسُ عَلَيْهِ» [۱۵۳].
باز در روز بعد همان عمل دیروزی را تکرار کرد و کافران دوباره او را زده و بر وی شوریدند تا این که حضرت عباس نجاتش داد.
در صحیح مسلم، جلد دوم، فضائل ابی ذر و در مستدرک حاکم، جلد سوم، ص ۳۳۸ تا ۳۳۹ نیز این روایت موجود است [۱۵۴].
در طبرانی موجود است که به محض خواندن کلمۀ شهادت گروه قریش بر من شورید و مرا چنان زدند که من به مانند بت سرخ رنگی شدم یعنی تمام بدنم خونین شد، و به گمان خود مرا کشتند آنگاه دست برداشتند، در روایت ابونعیم و حاکم هم همین مضمون موجود است (حیات الصحابه، ص ۳۱۲، ج ۲).
[۱۵۲] صفة الصفوة، ترجمه حضرت ابوذر. [۱۵۳] صحیح بخاری، باب اسلام ابی ذر. [۱۵۴] مهاجرین، ص ۷۰، ج ۲.