شبی در میقات - سرگذشت سفر حج بیت الله الحرام

فهرست کتاب

بدرود کابل

بدرود کابل

مانند همه حجاج در انتظار شروع سفر لحظه‌ها را به گونه‌یی معکوس می‌شماریم. چند روز تاخیر در حرکت فرصت مطالعه بیشتر جنبه‌های مختلف حج را فراهم می‌سازد. هر چند انتظار حج سخت اما شیرین نیز هست. این تاخیر به تاریخ ۲۹/۱۱/۱۴۳۰ ساعت یازده صبح وقتی که ما هرات را به قصد کابل ترک می‌کنیم پایان می‌یابد.

آریانا [۱]گفته است انتقال حجاج از هرات، مزار و از قندهار تا کابل به عهده‌ی این شرکت است. این اعلان را عالم و آدم شنیده‌اند. برخی از شرکت‌های متولی حج - مانند شرکت ما- هزینه‌ی انتقال حجاج از هرات به کابل را جداگانه به جیب می‌زنند. این پدیده بر ناخوشنودی حجاج می‌افزاید. برخی از ایشان ساز مخالفت با اضافه‌ستانی سر می‌دهند. نزدیک است کار به مجادله‌یی جدی بکشد. کسانیکه که تجربه سفرهای گذشته را دارند به ایما و اشاره و نجوا به دیگران می‌فهمانند که واپس‌گیری این پول در سرزمین حرمین به سادگی ممکن است. حکومت سعودی از هرچه بگذرد از حق حجاج نمی‌گذرد.

تا زمانی که قانون در کشور ما جای سوء استفاده را بگیرد، این هزینه‌ها را باید پرداخت. هزینه‌ی‌بی قانونی. هزینه‌ی قانون جنگل.

پول حج را که واریز کردید گروگان شرکت‌ها هستید. تا برگشت. آنچه آن‌ها می‌گویند باید گوش کنید. هر مقدار می‌خواهند بپردازید. هرکه هرکه است.

- ما فرود تدریجی را بطرف میدان هوایی بین المللی کابل آغاز کرده‌ایم. لطفا کمربندها ...

ساعتی بعد در میدان هوایی کابل به زمین می‌نشینیم. تدارکارت و سهولت‌های میدان هوایی کابل برای حجاج کمی -گفتیم کمی- بهتر است. بازرسی و تحویل بارها در زیر خیمه‌های مناسب‌تری انجام می‌شود. خیمه‌های انتظار نیز کمی بهترند.

اما دستشویی‌های بدون آب، کثیف و معدود میدان هوایی کابل که برای حجاج تعبیه شده، پائین بودن سطح خدمات را بازگو می‌کند. گاهی ارائه‌ی خدمات حالت نمایشی دارد. همانطورکه واکسن آنفولانزای خوکی وزارت صحت نمایشی بیش نیست. هیچ خبری از آن در مورد کاروان ما- دیگران را نمی‌دانم- نیست. تبلیغات بهتر شدن وضع حجاج نسبت به گذشته نیز مقرون به واقعیت نیست.

سرپرست تیم ما که نماینده‌ی شرکت خصوصی متولی امور حج ما است در امر سرپرستی کم تجربه است. این سوء انتخاب در ادامه خبر خوشی از سازماندهی امور حجاج را نمی‌دهد. سرپرست نامناسب در کنار عدم مدیریت گلی است که به سبزه آراسته می‌شود. کسی که برای کاروان ما تعیین شده فقط تجربه‌ی یک سفر حج دارد. در میدان هوایی کابل وقتی لیست حجاج از او خواسته می‌شود، لیستی وجود ندارد. باز هم هرکه هرکه است. این خشت اول است. خشت اول مدیریت گروه و ترتیب امور. افراد گروه ۱۰۰ نفری ما که به سادگی می‌توانند در یک طیاره جابجا شوند در سه طیاره مختلف همراه با حجاج شرکت‌هایی دیگر از هرات به کابل منتقل می‌شوند. در زمان‌های مختلف به کابل، به جده و مکه می‌رسند. این پدیده برنامه سرپرستی حجاج در جده و مکه را نیز مشکل و مختل می‌سازد. مدیریت گروه و چگونگی ترتیب و تنظیم امور شان در ادامه راه را باید دید و تعریف کرد. گرچه بهار بی‌سوادی و عدم تجربه سرپرست گروه خبر از سالی نیکو نمی‌دهد. همین مجمل مقدمه‌یی از حدیث مفصل است.

با این راهنمایی و این مدیریت ترس و تردید داریم که ره به ترکستان بریم نه به کعبه.

اعضای دولت هم که باید وظیفه‌ی نظارت را انجام دهند به نظر می‌رسد حق نظارت را تمام و کمال از شرکت‌ها گرفته‌اند. دیگر هیچ. همه گلها به سبزه‌ها آراسته شده‌اند.

اجرای مناسک حج مراحل مختلفی دارد. در همه مراحل نیاز به مدیریت، نیاز به سامان دهی و تنظیم امور دارد. بدون آن به سختی می‌تواند به اهداف تعیین شده دست یافت. به عبارت دیگر نمی‌توان به انجام مراسم به شکل درست و در زمان آن پرداخت. نمی‌توان از آن نتیجه‌گیری مناسب کرد.

درباره‌ی وقت پرواز از کابل به جده اطلاع دقیقی وجود ندارد. یا نمی‌دهند. عدم اطلاع رسانی سبب بی‌نظمی در همه ابعاد می‌شود. هم وقت مسئولین را جهت جواب‌گویی به سوالات می‌گیرد و هم حجاج را مشوش و نگران و شتابزده می‌سازد. سپری کردن ساعاتی زیر خیمه‌های انتظار فرصت بیشتری برای آشنایی با حجاج و شاید دوست‌یابی را فراهم می‌سازد. همه حجاج به هم اتاقی‌های خوب نیاز دارند. اما این فرصت به ما دست نمی‌دهد. مدتی بعد با خبر می‌شویم که باید ساز رفتن کنیم و سوار طیاره شویم. با شتابزدگی و بی‌نظمی که کماکان بر آغاز تا انجام این سفر حاکم است، حرکت شروع می‌شود. اول به اتوبوس و بعد به طیاره می‌رسیم. راه چندانی تا طیاره نیست. بهره‌گیری از اتوبوس شاید جهت خالی نبودن عریضه و استفاده از همه امکانات باشد. شاید هم به جهت امنیت حرکت در میدان هوایی.

حجاج یکی دیگر از شرکت‌ها نیز چون مور و ملخ در طیاره ریخته‌اند. در چوکی‌های آخر طیاره‌ی تُرکی جابجا می‌شویم. کم و بیش قانون سفر و قاعده حرکت و توقف به دست می‌آید. مسئولین شرکت و سرپرست گروه کار چندانی در ادامه‌ی مسیر برای تو انجام نخواهند داد. این قاعده سفر در این مسیر است. پولی را که به شرکت‌ها می‌پردازی بیشتر حق مافیایی‌گری است تا سرپرستی. این افغانستان است و همین است که هست.

تو باید خودت را به قانون، مسیر و جزئیات سفر آشنا سازی. کارهای خود را خودت راست و ریست کنی. بی‌راهه نروی تا گم نشوی. اگر گم شدی باید خودت را پیدا کنی و به راه بیاوری.

در اینجا به سختی می‌توانی کسی را پیدا کنی که به قانون و مسیر سفر درست و کامل آشنا باشد. این شناخت باید پیش از این بوجود می‌آمد. این سفر بیشتر به سفری عادی به یک کشور می‌ماند. تو خود باید از سراغ به عراق بروی. پرسان، پرسان راه‌ها و جاه‌ها را پیدا کنی.

امور سفر را ترتیب و تنظیم کنی. شرکت نیز مقداری در این هماهنگی نقش دارد. همانقدر که مجبور باشد.

مانند خبر دادن روز پرواز، آماده شدن پاسپورت‌ها، گرفتن هوتل و غیره. همین است که هست.

برخی از همراهان که توان خواندن و نوشتن ندارند و به قواعد این سیر آشنایی ندارند، ترس دارند که در نقطه‌یی از سایر همراهان باز مانند. نمی‌توانند با خیال آسوده حتی وضو بگیرند و نماز بخوانند. نیازهای خود را برآورده سازند. یا امور دیگر خود را انجام دهند. بیم دارند اگر دنبال کاری بروند تا بیرغ ز بغداد آورند در کلاته کلاغ کشت نگذارد.

در کاروان ما – دیگران را باز هم نمی‌دانم- از معلم و راهنما خبری نیست. سرپرست ما نیز از آگاهی مناسب برخوردار نیست. باید روزه‌ سکوت بگیرد.

- ... لطفا کمر بند‌ها را ببندید.

مهماندارها یکی پی دیگری کمر بندها را چک می‌کنند. ساعت ۳:۳۰ همان روز خزانی به وقت کابل طیاره از کابل زمین بلند می‌شود.

- پرواز ما در ارتفاع ۳۰۰۰۰ فوتی و مدت ۵ ساعت را در بر می‌گیرد.

این موضوع از بلند گوی طیاره گفته شد.

[۱] آریانا افغان نام خطوط هوائی بین المللی افغانستان است. [مصحح]