شبی در میقات - سرگذشت سفر حج بیت الله الحرام

فهرست کتاب

فرمان حرکت به‌سوی مشعرالحرام

فرمان حرکت به‌سوی مشعرالحرام

همه خشت‌های قصر عمْر روز عید حجاج کنده شده و عرفه به استقبال غروب می‌رود. خورشید روز نهم در آستانه‌ی غروب و ساعت حرکت از صحرای عرفات به سمت مزدلفه نزدیک است. هنوز فرمان حرکت صادر نشده است. دست‌ها جهت تضرع لحظه به لحظه بالاتر می‌رود. تعداد دست‌ها نیز زیادتر می‌شود. قبل از اینکه فرمان حرکت صادر شود همه می‌خواهند کارنامه‌ی قبولی حج را بگیرند. شیطان در عرفه پرستنده‌یی ندارد و غریب و بی‌لشکر است. فردا غریب‌تر خواهد شد. هنگامیکه همه این جمعیت برائت خود را از وی اعلان کنند. کمتر کسی را در این روز و در اینجا و در این زمان مطیع فرمان خود می‌یابد. او تعهد کرده است که همه را گمراه سازد. اما اکنون این جمعیت عظیم را عزم آنست تا از او دوری بجویند. تا چشم کار می‌کند جمعیت سفید پوش و دست به دعا موج می‌زند. حجاج تقاضای حج مبرور و آمرزش گناهان در آخرین دقایق عید را دارند. هنوز اشک مهمان چشمهای حجاج است که خورشید هم غروب می‌کند. اینک مدتی از غروب گذشته است.

لحظاتی قبل فرمان حرکت به‌سوی مشعر الحرام صادر شده است. همه چیز را باید گذاشت. به‌سوی مشعرالحرام رفت. عید حجاج به استقبال غروب رفته است. چه زود این عید به پایان می‌رسد. عرفه پر خاطره‌ترین روز در ایام حج است. شروع کوچ از عرفات در غروب تنها با یک احرام و رها کردن خیمه و وسایل موجود خاطره‌ی غروب حیات را تداعی می‌کند. انسان همین گونه با لباس سفید بسوی خدا بازگشت می‌کند. این جا تنها با یک احرام از عرفات بسوی سرزمین حرم کوچ می‌کند. عرفات خارج از سرزمین حرم واقع است. هدف مشعرالحرام است. مشعر مرز ورود به حرم است. فرمان این است که شب در این مرز متوقف باشیم و علی الصباح عید قربان بسوی منا حرکت کنیم. در آنجا نیز نخست برائت کامل از شیطان اعلام کنیم. به شکرانه‌ی موفقیت در انجام فرامین حیوانی ذبح کنیم. سپس جهت همسان شدن بیشتر با همه حجاج به تراشیدن و یا اصلاح موی بپردازیم و آنگاه اجازه‌ی حضور در خانه خدا جهت طواف را اخذ خواهیم نمود.

اما خبری از مسئولین شرکت متولی امور حج ما نیست. تا حجاج را جهت حرکت به‌سوی مزدلفه و مشعر الحرام کمک و راهنمایی کنند. باید نماینده‌ی آن‌ها جهت راهنمایی و تنظیم حجاج جهت حرکت حضور یابد. همین است که هست. به ناچار باید خود دست بکار شویم. خیمه‌ها را به خدای آن می‌سپاریم. به سرک‌ها می‌آییم. در آن شلوغی و عجله، شتابزدگی و‌بی نظمی هر‌کس به سمت و جهتی در حرکت است. البته حجاج افغان. حجاج دیگر کشور‌ها با برنامه‌ریزی بهتری حرکت کرده و یا در حال حرکت هستند. از موترهای حمل و نقل نیز اثری نیست. با تلفن‌های مکرر به مسئولین شرکت و سوال و پرسش‌های مکرر در می‌یابیم که باید خود را به نزدیک ترین ایستگاه موتر‌ها برسانیم و به‌سوی مزدلفه حرکت ساز کنیم. برنامه همین است. در مناطق متفاوت ایستگاه‌های متعددی مهیا شده است. تا حجاج بتوانند به ترانسپورت دسترسی پیدا کنند. اما عدم اطلاع از چنین امری سبب‌بی نظمی گسترده‌یی در بین حجاج افغان شده است. مسیر راه مملو از جمعیت و موتر است. ما یک گروه خود تشکیل هستیم که از مکه با هم بوده ایم. باید به هم کمک کنیم و در کنار هم و باهم حرکت کنیم. در بین جمعیت ما مردان و زنان مسن حتی معلول نیز وجود دارند. برخی از همراهان با دستگیری از ناتوانان اجر بیشتری کمایی می‌کنند. حرکت ما به کندی صورت می‌گیرد. اما فاصله‌ی چندانی تا ایستگاه موتر‌ها نیست. تا خود را به ایستگاه می‌رسانیم زمانی را در بر می‌گیرد. همه عجله دارند. تا فرمان حرکت و وصول به مشعر الحرام را اجرا کنند. خیمه‌ی ضخیم شب دامن سیاه خود را بر اطراف و اکناف پهن دشت عرفات گسترانده و کران تا کران را در تاریکی فرو برده است. یکی از حجاج که با موتر تصادم کرده توسط پلیس برای درمان انتقال داده می‌شود. در همه جا پلیس جهت ارائه‌ی خدمات به حجاج در دسترس است. این پدیده هم در مکه هم در جده و در منا، عرفات، مناطق رمی جمرات و در مسیر راه و در سایر مناطقی که لازم است مشهود است. با مهربانی به حجاج کمک می‌کاند. این پدیده کمک زیادی به راهنمایی و تنظیم حجاج و امنیت کرده است. در آن شلوغی حجاج را از خطرات در امان نگه می‌داراد. امنیت حاکم است و کسی احساس نا امنی نمی‌کند. بعد از مدتی راهپیمایی به ترمینال می‌رسیم. برنامه ریزی جنوب آسیا و مکتب ۸۵ چندان جالب نیست. موتر‌ها تقریبا مملو از جمعیت است.

در یکی از بس‌های نیمه پر جابجا می‌شویم. اما جایی نشستن نیست. تا نوبت حرکت ما می‌شود ساعتی را در بر می‌گیرد. سر انجام عرفات را به خدای آن می‌سپاریم و جهت هدفی دیگر حرکت می‌کنیم. وقتی حرکت آغاز می‌شود باید بعد از یک و حدّ اکثر دو ساعت به مزدلفه که فاصله‌یی چندانی با منا ندارد برسیم. اما گویا سیاست پلیس ترافیک در آن وضع چنان است که موتر به هر سمتی که حرکت می‌کرد اجازه‌یی دور زدن از آنجا را ندارد. باید در مسیر خویش حرکت کند. نمی‌دانیم که اتوبوس حامل ما به کدام سمت در حرکت است. بیدار خوابی شب‌های گذشته و‌بی نظمی در حرکت و توقف پدیده‌هایی هستند که خستگی را به اوج رسانده‌اند. حرکت چندین ساعته در موتر که در آن جای ایستادن هم نیست مزید بر علت توانایی ما را به فرسایش گرفته است. وضعیت زنان و مردان مسن چندان مساعد نیست. حدود ۵ ساعت را در موتر می‌پیمایم تا به مکه می‌رسیم. موتروان بنگالی می‌خواهد حجاج را در مکه از موتر پیاده کند. اما باید به مزدلفه می‌رفتیم. سماجت و اصرار موتروان بنگالی در نرساندن حجاج به مزدلفه در آن وقت بیشتر از هر پدیده‌ی دیگر باعث خستگی مفرط می‌شود. با اصرار ما به سمت مزدلفه براه می‌افتد مدتی بعد به مزدلفه می‌رسیم.

در مرز مزدلفه و منا از موتر/خودرو پیاده می‌شویم. مشعرالحرام بین عرفات و منا قرار دارد و تا وادی محسر امتداد می‌یابد. طول آن چهار کیلومتر است. توقف در وادی محسر جایز نیست.

در مشعر یافتن جایی برای استراحت و نماز کار ساده‌یی نیست. در همواری‌ها مکانی برای توقف استراحت یافت نمی‌شود. بیش از یک ملیون نفر پیش از ما به آنجا رسیده‌اند. بسیاری از مناطق اشغال شده است. بعد از جستجویی چند در دامنه کوهی در شیب تند یک سیل‌بر جایی برای توقف و استراحت می‌یابیم.

بعد از ادای نماز شام و خفتن سنگ ریزه برای جمرات جمع آوری می‌کنیم.

اکنون تاریکی نیمه شب بر کران تا کران مشعر الحرام پایه زده است. در عرفات مرغی پر نمی‌زند. خیمه‌های منا نیز‌بی سر نشین است.

اینجا مشعر الحرام است. جاییکه‌یی که در آن به فرمان خدا بعد تمام شدن عرفات باید ذکر خدا گفته شود. حجاج همراه از انجام فرمان پرودگار در عرفات و توقف در مشعرالحرام خوشحالند. همه نگرانی همین بود که نتوانند به مزدلفه برسند. خوشحالند که توانسته‌اند فرامین خدای آسمان‌ها و زمین را تا اینجا با موفقیت اجرا کنند. در آن خستگی مفرط این پدیده محور گفتگوی حجاج همراه می‌شود. جز انجام موفقیت آمیز ماموریت دقدقه و تشویشی وجود ندارد. با استراحتی کوتاه خستگی مفرط زدوده می‌شود. فراموش کرده‌ایم که امشب، شب سوم بیدار خوابی ما است. گویا بیشتر از ۵ ساعت به صورت ایستاده در داخل اتوبوس نبوده‌ایم. موفقیت در انجام فرامین و احساس موفقیت در بخشی از وظایف خستگی مفرط را به فراموشی سپرده است. چنان نیرویی به حجاج بخشیده که اگر همین اکنون فرمان حرکت به‌سوی جمرات صادر شود با دنیایی از انرژی به‌سوی آن می‌روند.

همه همراهان به این موضوع اعتراف می‌کنند. اما فرمان این است که تا صبح در اینجا توقف کنیم. همه مشتاق اجرای فرامین هستند.

امشب در این جا و در این دشت همه رنگ‌های تعلق‌بی اعتبار شده است. در این دشت مکانی برای کسی اختصاص نمی‌یابد تا قاعده‌ی رنگ و نژاد معتبر باشد و برتری نیز برای اماکن نیست. تا در آن پولدار و‌بی پول، جنوبی و شمالی، غربی و شرقی مشخص گردد. همه در زیر سقف یک آسمان هستند. حکمت‌های خدا بسی بیش از این است. اگر انسان بیاموزد. این نشانه از رجعت انسان به‌سوی پرودگار است. رجعتی که استثنا ندارد، همه را در بر می‌گیرد، باید بروند. به کسی بیش از یک کفن نمی‌دهند. به کسی بیش از مقدار لازم زمین نمی‌دهند. شاید بازماندگان بخواهند برایت قبری به بزرگی شهر بسازند. اما کمکی به تو نخواهد کرد. تو نمی‌توانی از آن بهره ببری. فقط مورد توجه زنده گان قرار خواهی گرفت. این نیز مزیتی نخواهد بود.

زیر سقف آسمان روی خاک حتی در همواری به سختی می‌توان جایی برای توقف یافت. شبی با لحظه، لحظه خاطره.

شب در مزدلفه این گونه سپری می‌شود. یکی دو روز بعد که حجاج به خیمه‌های منا می‌رسند و داستان سرگردانی شان را بیان می‌کنند متوجه می‌شویم زحمتی که در آن شب ما به آن دچار شده‌ایم در مقابل آنچه آن‌ها به آن مواجه شده‌اند ناچیز و اندک است. اما این زحمت‌ها وقتی دردناک است که حجاج را از انجام فرمانی باز دارد. نتوانند به مشعرالحرام، یا به جمرات و غیره برسند. موفق به انجام سایر شعایر نشوند. خستگی را می‌توان با استراحت زدود اما عدم موفقیت را نه.

سرگردانی بسیاری از آن‌ها داستان رنجی است که کشیده‌اند؛ این داستان‌بی کفایتی‌های رئیس شرکت ما را بیشتر برملا می‌سازد.

طبیعی است که در این پدیده باید کسی جز خود را ملامت نکنیم. مدیریت همه مراحل بستگی به ما دارد. کشورهایی که مدیریت مناسبی بر حج اعمال می‌کنند حجاج آن‌ها به زحمت کمتری دچار می‌شوند. باید وزارت حج و اوقاف همان زمان را به تیر نقد ببندیم. مافیای فساد و شرکت‌های سودجو باید از سود جویی در مسأله‌ی حج دست بردارند. مدیریت مناسبی بر پدیده حج در مجموع مراحل آن اعمال گردد. باید این پدیده ضمن کانفرانس‌ها مورد بررسی‌ها و مطالعه، قرار گیرد. با ارائه‌ی تجارب راهکار مدیریتی بهتری بر پدیده‌ی حج اعمال گردد. شکی نیست که بخش عمده‌یی از این‌بی نظمی‌ها توسط وزارت حج و اقاف و ریاست‌های آن می‌تواند اصلاح گردد. باید فکر اساسی در باره‌ی این پدیده صورت گیرد. گام‌های اساسی که به برخی از آن‌ها در زیر اشاره شده است برداشته شود:

۱- در وزارت کسانی که نصب و تعیین می‌شوند باید اهلیت لازم را داشته و از دانش مدیریت امور توریزم و برنامه‌ریزی امور توریزم بر خوردار باشند.

۲- باید در امور توریزم و چگونگی مدیریت کاروان‌ها آموزش ببینند. آموزش در رشد این پدیده می‌تواند نقش موثر داشته باشد. در این آموزش می‌توان از کسانی استفاده کرد که در این موضوع تحصیل کرده‌اند و هم از تجارب مفید در موضوع حج برخوردار باشند.

۳- کسانی منحیث راهنما نصب و تعیین می‌شوند نیز باید ضمن داشتن سواد دینی مورد آموزش‌های مناسب جهت مدیریت و راهنمایی کاروان‌ها قرار گیرند. تنها فهم و سواد دینی برای انجام امور و سرپرست شدن کافی نیست بلکه باید:

الف- سرپرست‌ها، معلمان ضمن چند امتحان جدی از طرف وزارت حج و اوقاف برگزیده شوند نه از راه و مسیرهای غیر قانونی.

ب- در مورد مدیریت و سرپرستی کاروانها به آن‌ها آموزش داده شود.

ج- نقشه‌های برخی مناطق مانند منا، عرفات و مزدلفه در اختیار آن‌ها قرار داده شود و به آن‌ها شیوه‌ی پیدا کردن مناطق آموزش داده شود تا در صورت لزوم آن‌ها بتوانند به راهنمایی حجاج بپردازند.

د- جغرافیای مناطق برای آن‌ها به شکل مختصر آموزش داده شود.

ه- سهولت‌های موجود در حرم و سایر مناطق به آن‌ها معرفی شود (برخی از آن‌ها در پیوست همین نوشتار آمده است).

و- شرکت‌هایی برای سرپرستی حجاج گزینش شوند که علاوه بر امکانات، حاوی افراد دارای دانش عملی و تجربی در مسأله‌ی حج، کارمندان دانا و مشاورین با اطلاع باشند. دانش لازم و حداقل تجربه‌ی لازم در امور کاروان‌های حج را داشته باشند.

۴- باید از تجارب سایر کشورها از طریق مطالعه‌ی تجارب عملی آن‌ها که به تحریر در آمده است استفاده گردد.

گرچه تا وقتیکه مافیای حاکم بر امور دولت افغانستان تعیین کننده‌ی امور و موثر بر همه برنامه‌های زندگی است وجود چنین امری مشکل به نظر می‌رسد. به دلیل آنکه عزمی در چنین موردی وجود ندارد.