عهد ابراهیم
مکه همچنان عهدی که ابراهیم با خدا بست پایبند است. کعبه از نظر ظاهری و باطنی همچنان از پلیدیها پاک مانده است. پلیدیها، مظاهر شرک و خرافات و پرستش و استعانت از غیر خدا در بین مکیان خریدار و طرفداری ندارد. اگر مظاهری از خرافات و یا تصدیههای ضد توحیدی هم به شکل نا پیدا یا آشکار فردی یا جمعی محدود یا گسترده در حرمین سر میزند از مردمی بیرون از این سرزمین است.
در حال حاضر کوششهای صورت میگیرد که این مظاهر از کعبه دور شود.
اگر شیوهی دین ورزی مکیان را از دیدگاه گرایش به توحید بررسی کنیم باید اذعان کنیم که درک مکیان درک توحیدی محض است. تخم توحیدی که ابراهیم در دلها کاشت، اسماعیل مراقبت و محمد جآن را باور نمود، بخوبی رشد و نمو کرده است. ساکنان سرزمین حرمین در قدرت خدا کسی را شریک نمیدارند. مکه قدرت خدا را به حیث قدرت مطلق میشناسد. کعبه از انواع خرافات پاک شده است. انواع نمادهایی که میتوانست مانع فهم و عمل به توحید در مکه باشد اکنون وجود ندارد. معمولا در بین مسلمانان مقبرههای بزرگان و گاهی برخی آثار دیگر مانند جای پای بزرگان و غیره وسایلی برای توسل و نشر و پخش خرافات میشود. مکه سعی کرده خود را از چنین آثاری تخلیه سازد. مظاهری که میتوانست مانع فهم و عمل به توحید باشد محو شده است. در حقیقت توحید با همه جوانب و معانیش برای مکه چنان با اهمیت است که حاضر نیست آن را به چیزی تعویض کند.
در مکه بارها این موضوع بین همراهان محور بحث و گفتگو قرار میگیرد. همراهان به این اذعان دارند که اگر اندیشهیی غیر از اندیشهی کنونی در مکه حاکم بود مثل بعضی از فرقههایی که یاری خواستن از غیر خدا برای آنها به امری عادی یا حتی به ارزش بدل شده است مکه چه شکل و صورت بد و ترکیب زشتی بخود میگرفت. بدون شک خانهها یا محل سکونت بزرگان و آرامگاههای آنها امروز هر کدام یک منبع تولید خرافهی مستقلی بود. هر قبر یک بت میشد. خانه هر کدام از بزرگان محلی برای بت گرایی. از صدها مظهر غیر خدا استعانت میشد. که اگر تعداد آنها به اندازه بتهای جاهلیت در مکه نبود ولی تعداد آنها به دهها میرسید. بت گرایی به شکلی رونق دیگر مییافت. بت، بت است. فقط نامها فرق داشت. این بار این غیر خدایان استعانت شونده افراد نیک سیرت میبودند. از توحید فقط نامی باقی مانده بود و بس. وقتی از غیر خدا استعانت میشود، چه فرقی میکند این غیر خدا که باشد. چه نامی داشته باشد. مهم این است که دیگر توحید وجود ندارد. اما مکه به توحید همچنان وفا داراست. بتها را مردود شمرده است. چه بت لات و عزّی و چه بت قبر یکی از بزرگان.
زمانیکه پیامبر مکه را فتح کرد نخستین کار وی استوار کردن مجدد پیمانی بود که ابراهیم و اسماعیل با خدا استوار کرده بودند. اکنون قرنها بعد از عهد ابرهیم نیز کعبه همچنان از شرک و خرافات بدرستی بدور مانده است.
باید اعتراف کنیم که عهد ابراهیم همچنان استوار است. بناچار باید گفت که سعودیها لیاقت ادارهی حرمین را دارند. کسی لیاقت ادارهی این خانه را دارد که بتواند عهد ابراهیم را استوار نگهدار.
اما برخی حجاج که عقاید شان با خرافات آغشته شده و از درک موضوع عاجزاند در سدد شکستن این عهد محکم بر میآیند. در خانهی خدا هم قدرت خدا را به رسمیت نمیشناسند. در ستیزی مدام با توحید و ملزوماتش هستند. ایاک نعبد و ایاک نستعین میخوانند اما جهت عدم استعانت غیر خدا برای شان برهان کافی نمیباشد. فرمان عدم استعانت را میخوانند و خود نیز تعهد میکنند که فقط از تو استعانت میجوییم. اما لحظه بعد غیر خدا را میخوانند و از آنها مدد میجویند. کمی دقت کنی نجوای یا علی یا حسین، یا زهرا و یا رضا را با گوش خود میشنوی.
انجام اعمال خرافی نزدیک مقام ابراهیم گاهی مشهودتر است.
گاهی موظفان حرم نیز در انجام رسالت خویش در منع خرافات کوتاهی نموده یا چندان موفق عمل نمیکنند.
همه اینها پیش چشم پلیس سعودی انجام میشود. منع جدی در کار نیست. این خلاف پندار و خلاف شنودهای ما در بارهی سختگیری پلیس حرمین است. این انتظاری است که حجاج از موظفین حرم دارند تا فضای حرم فضای پاک وبی آلایش بماند. تا مظاهر شرک و خرافات به طور کامل زدوده شود. عهد ابراهیم÷همچنان استوار بماند. آنجا که پیمان بست تا خانه را برای طواف کنندگان و نماز گزاران پاک سازد.
گاهی دلت میخواهد که بر سر موظفین حرم فریاد بکشی که مانع خرافه گرایی گردند. فقط کسانی را میبینی که نزدیک مقام ابراهیم مردم را از اعمال نادرست منع میکنند. مقام ابراهیم جایی است که او در آن به تبلیغ توحید میپرداخت. امروزه نیز از آن مقام به شکل کم رنگ به همین منظور استفاده میشود.
موظفان حرم باید در عدم گسترش و منع خرافه گرایی بکوشند. عهد ابراهیم÷را پیوسته تجدید کنند. ابراهیم÷همواره مفهوم شرک را به چالش میکشید. به تبلیغ توحید واقعی میپرداخت مقام ابراهیم جایی است که مفاهیم شرک و خرافه و استعانت، خواندن و طلب از غیر خدا باید به چالش کشیده شود. موظفان حرم باید بدان همت گمارند. این وظیفه ابراهیمی است. حفظ مقام ابراهیم نیز به همین منظور صورت گرفته است. تا رسالت ابراهیم زنده بماند.
در واقع اگر ابراهیمگونه عمل شود باید استعانت از غیر خدا به هر نحو و رنگی که هست به چالش کشیده شود. چه همه آنها نیز میدانند که علی حسن و حسین و فاطمه خدا نیستند. ابوالفضلی که بشر است، عباسی که نمیتواند یک مشک آب را به خیمه برساند چگونه میتواند مشکل گشای خلق خدا باشد. در کجای قرآن گفته شده اگر کسی کشته شد به مقام خدایی میرسد. یا به مقامی میرسد که بتواند مشکلگشا باشد. پس معنای این گونه استعانت باید به چالش کشیده شود. همانطور که ابراهیم ستاره پرستی، خورشید و ماه پرستی را به چالش میکشید. جامعهی اسلامی بیش از هرچیز امروز نیازمند فهم توحید است. فهم روشنتری از توحید.
این پدیدهیی است که اگر بدان توجه نشود باعث نشر و پخش بیشتر میشود. گاهی مظاهر و صداهای خرافه پرستان به صورت جمعی بلند میگردد. این صداهای خرافی از غیر خدا در کنار خانهی خدا به شکل جمعی و بلند امداد میجویند.
اعمال خرافی به هر شکل و رنگ و ترکیبی که باشد چه جمعی و چه فردی خیلی بد منظر و زشت است. در همه جا انجام اعمال خرافی برای صاحبان اندیشه زشت و نا پسند است. اما زشتی آن در صحن حرم چند برابر است.
رابطهی خدا و انسان در نظر این گروه یک رابطه مغشوشی است.
در جایی خوانده بودم که این گروه برای برآوردن حاجات به زیارت امامان میروند و از امام طلب حاجات میکنند اگر برآورده شد میگویند که امام حاجتم را داد. اگر نشد میگویند خدا نخواست. خدا و امام در دید اینها دو رقیب یا شاید دو همکارند که بر آورندن حاجات کار امام و بر آورده نکردن آن کار خدا است. یعنی هرچه کار مثبت است از امام است و هرچه کار منفی است از خدا. در این برداشت خدا یک کارشکن است. براستی امروز مسلمانان به درک درستی از توحید نیاز دارند. در این درک بیش و پیش از هر چیز تعریف رابطه بین خدا و بنده مهم است. در این دید نیز گاهی رابطه دو رقیب که خدا بنده نقش کارگشای مثبت را دارد و خدا کار شکن منفی.
- از دیدگاه اسلام رابطه بین خدا و بنده فقط رابطهی عبد و معبود است. ﴿سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِيٓ أَسۡرَىٰ بِعَبۡدِهِۦ لَيۡلٗا مِّنَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ إِلَى ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡأَقۡصَا﴾[الإسراء: ۱] «پاک و منزه است ذاتی که شبی بندهاش را از مسجد الحرام به مسجد الاقصی بُرد».
- از دیده گاه یهودیت رابطه دو رقیب چه آنکه خدا با یعقوب کشتی میگیرد و جالب آنکه خدا مغلوب میشود و یعقوب غالب.
- از دیدهی مسحیت رابطه پدر و پسر است که عیسی پسر خدا است.
- در این دید نیز گاهی رابطهی دو رقیب که بنده نقش کارگشای مثبت را دارد و خدا کار شکن منفی.
- از دید هندوئیزم رابطهی وحدت موجود است.
برخی از دشمنان کعبه که کینهی کعبه را به دلیل آنکه مردم بیشتر از حسین بر محور کعبه جمع میشوند هنوز سقوط آخرین فلق بت پرستی و خرافه پرستی را باور نکردهاند، پیوسته به تولید خرافه گرایی میپردازند. دشمنان کعبه کسانی هستند که از عظمت کعبه میهراسند.