سخن پایانی
یاد دولت مردان ما باشد که دنیا ساعت آخر نیست زنگ بعدی زنگ حساب و کتاب است.
عظمت حج زیاد است. بیحد و مرز. فهم و احساس اغلب جنبهها و جوانب آن اولا بدون تجربهی عملی غیر ممکن است. باید رفت و دید. تجربه کرد. دید و فکر کرد و فهمید و تغییر کرد. دوباره متولد شد. لیاقت حضور در میقات را پیدا کرد.
مرده بودم زنده شدم گریه بودم خند هشدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
گفت که تو مست نهیی رو که ازان دست نهیی
رفتم و سر مست شدم و از طرب آکنده شدم
گفت که شیخی و سری پیشرو راهبری
شیخ نیم پیش نیم امر تو را بنده شدم
گفت که تو شمع شدی لایق این جمع شدی
شمع نیم جمع نیم دود پراکنده شدم
گرچه شیوههای دین ورزی را نمیدانم و اهل آن باید قضاوت کنند. اما بر عبادات و التزام به عبادات ما بیشتر عادت کردهایم و کمتر از روش سنت پیروی میکنیم.
در اینجا بنده نمونههای را بر میشمارم:
۱- التزام به نماز جماعت در مسجدالحرام کم است و در مسجدالنبی بیشتر است. در صورتی که ثواب نماز در مسجدالحرام بسیار بیشتر از مسجدالنبی است.
۲- عمرههای مکرر آیا اصلی دارد یا از روی عادت است. مقداری سوال و جستجوی که ما در بارهی آن کردیم دلیلی قناعت بخش برای آن نیافتیم.
۳- لازم است که حجاج قبل از قدم گذاشتن به سرزمین وحی آگاهیها و دانستنیهایی لازم را جهت انجام اعمال و فهم بهتر آن کسب و بیندوزند.
از جمله آنچه مسافر این سفر بر آن اهتمام داشته باشد این است:
۳-۱ شرایط قبول و رد و صحت و عدم صحت مناسک و مراسم را بداند.
۳-۲ بر مبنای شرایط قبولی عمل کنند. از کارهایی که موجب رد و عدم قبول میگردد حذر کنند.
۳-۳ سعی کنند اعمال و اخلاق شایسته را بیاموزند.
تا دستاوردهای این سفر که ممکن است هرگز دوباره برایشان میسر نگردد پر بار باشد. از انجام کاری که به خطا یا قصد حج را خدشه دارد نماید حذر کنند.
۴- بدون برنامه ریزی نمیتوان به مقاصد تعیین شده دست یافت. به دولتمردان متولی این امور حج نیز نمیتوان دل بست.
نوع مشکل معلوم و مشخص است خلل معلوم است که در کجا است و سخن گفتن بیش از این را نشاید و راههای چاره نیز معلوم و مشخص است.
الف- نخستین آنها عزم و اراده برای اجرای مدیریت بهتر است.
ب- قدم دوم کوتاه کردن دست مافیای فساد و سودجویان از مسألهی حج است. شرکتها نباید مجبور باشند که به دلیل برنده شدن به وزارت رشوت بپردازند. در نتیجه پولی که باید به مصرف رفاه حال حجاج برسد نباید صرف رشوت برای برنده شدن گردد. از طرفی شرکتهایی که بدون مکانیزم درست و به دلیل پرداخت رشوت سرپرستی حجاج را به عهده میگیرند شرکتهای نخواهند بود که از اهلیت مدیریت و سازماندهی این پدیده برخوردار باشند.
ج- مسالهی بعدی جدی گرفتن آموزش حجاج است. نظارت بر کارهای شرکتها در ارائهی خدمات به حجاج از مسایل جدی دیگر است. اینها مسایلی نیست که آنقدر مشکل و یا نا ممکن باشد. شرکتها در صورتیکه احساس کنند نظارت درستی بر آنها اعمال میشود طبیعی است که سطح خدمات خود را افزایش میدهند.
با توجه به تجاربی که در این سفر بوجود آمد ما را به این باور رساند که حاکم نمودن روش مدیریتی بهتر و مناسبتر بر مجموع سفر و بر حرکت و وقوف سبب دست یافتن بهتر به مقاصد عبادی خواهد شد. عدم آن سبب عدم موفقیت میگردد.
با توجه به لزوم سازماندهی و مدیریت امور مربوط به حجاج وزارت حج و اوقاف باید نخست بـه تعریـف جـامعی از ماموریـت و سازماندهی کاروانهای حج بپردازد.
در این جهت ایجـاد تحـول در کـاروانهای حـج ضـروری، قطعی و یکی از سیاستهای استراتیژیک مهم وزارت حج اوقاف قرارگیرد. ایـن تحـول یقینـاً نیازمنـد مدیران دانا و صادق و با ویژگیهای متناسب با شرایط میباشد.
انتخاب معلمان کـاروانهای حـج از طریـق برگـزاری امتحان درست باید صورت گیرد .این امتحان باید به گونهیی سامان دهی شود که در کنار دانش حج و دانش دینی به تجارب فردی و شناخت معلمان از مناطق مختلف مکه و مدینه و مشاعر توجه داشته باشد. باید توجه داشت که داشتن سواد دینی به تنهایی کافی نیست. سواد و دانش دینی با دانش روز و تجارب فردی باید تلفیق گردد. توجه به امور توریزم از موارد مهم است. بنابراین تنها معلمانی که دانش دینی دارند نمیتوانند کار آمد باشند. شاید لازم باشد پدیدهی مدیریت امور را از پدیده تعلیم و راهنمایی امور حج جدا نمود. یعنی کاروان هم مدیر داشته باشد و هم معلم.
با توجه به توانمندیهای مدیریتی در عرصههای غیر حج، شایستهترین مدیران برای ارائهی خدمات حج باید برگزیده شوند. سپس با شرح وظایف مشخص تحت آموزش و ارزشیابی مستمر قرار گیرند.