شبی در میقات - سرگذشت سفر حج بیت الله الحرام

فهرست کتاب

به‌سوی کعبه

به‌سوی کعبه

اتوبوس‌ها برای انتقال حجاج مهیا است. بسوی مکه می‌رویم. در هر شروعی یکبار صدای لبیک اوج می‌گیرد. لحظات بعد از اوج آن کاسته می‌شود. گرچه به خاموشی نمی‌پیوندند. در شروع حرکت به سمت طیاره، در شروع حرکت طیاره و موتر لبیک گفتن جزء جدایی ناپذیری از سفر است. صدای لبیک دوباره بلند می‌شود. به این فکر می‌کنم آیا بسیاری از حجاج ترجمه‌ی آن را می‌دانند. یقینا که نه.

به مکه می‌رویم. به قبله‌ی مان در نماز. کعبه که هر روز چند بار به آن روی می‌آوریم. شهری که نام آن را قبل از نام شهر خودمان شنیده‌ایم. شهری که دقدقه‌ی دیدار آن را عمری با خود داشته‌ایم. راستی مکه چگونه شهری است؟ می‌دانیم که شهری پر از خاطرات مردان بزرگ است. خاطرات پیامبران. که آن‌ها را چون اسرار تاریخی و چون گنجینه‌یی با ارزش در خود به ودیعه گذاشته است. خاطرات آدم، ابراهیم، اسمعیل ... و محمد و یارانش را در دل روز و شب، کوه و دشت، غم و شادی و پیروزی و شکست خود نهفته است. شهری که خدا آن را برای خانه‌ی خود انتخاب کرده است. شهری که کعبه در آن قرار دارد.

شهری که بیشتر از همه شهرها خدا در آن به درستی پرستش شده است. شهری که نمای توحید و یکتا پرستی است. این شهر دیگر تا ابد شرک، بت پرستی، شیطان گرایی و خرافه پرستی را بر نمی‌تابد. شهری که رفتارها در آن باید انسانی باشد. بر هیچ موجودی ظلم نشود و کسی آزار و اذیت نشود.

شهر صفا و مروه، شهر زمزم، آبی متفاوت از آب‌های عالم. شهر منا و عرفات، شهر هاجر و اسمعیل، شهر آدم و هوا، شهر ابابیل، شهری که در اثر دعای ابراهیم از انواع نعمت‌ها برخوردار است.