برائت از شیطان
سرانجام خورشید مشعرالحرام طلوع میکند. مزدلفه را نیز به خدای آن میسپاریم. به طرف خیمههای خود در منا میرویم. چون خیمههای ما در منتهی الیه منا و نزدیک مزدلفه است فاصلهی چندانی تا آنجا نیست. با توجه به خستگی مفرط این پدیده بیشتر از همه برای زنان مسن که نای حرکت ندارند غنیمت شمرده میشود. راه خیمههای خود در منطقهی ۸۵ را به سادگی مییابیم. فرمان حرکت بسوی جمرهها جهت درهم کوبیدن شیطان و برائت از وی ساعتی قبل با طلوع آفتاب صادر شده است. اندکی بعد به سمت جمرات میرویم. تا جمرات فاصله زیاد است. در گروه خودجوش ما همه کارهی خود هستیم. هم معلم و هم راهنمای خود. هم رهیاب و هم عالم مفتی خود. همه اینها عناصری هستند که حجاج نیازمند آناند. اما از آنبی بهرهاند. راهیابی ما توسط نقشهها و فتوای ما توسط اطلاعات و مطالعات قبلی و یا کتابهای دست داشته صورت میگیرد. تا محل جمرات ساعتی پیاده و با هروله راه است.
میدانیم که رمی جمرات به دلیل شلوغی بیش از حد مشکلترین بخش از اجرای مراسم و مناسک است. در سالهای گذشته تعدادی از حجاج هنگام رمی جمرات تلف شدهاند. در حال حاضر در محل رمی جمرات ساختمان ۵ طبقهیی احداث شده که دارای راههای مختلف از جمله پلههای برقی است. این پلهها ظرفیت حمل تعداد زیادی از حجاج در طبقات مختلف را دارد. برخی از طبقهها راه ورودی دیگری از مسیر کوههای مشرف منتهی بر منطقه رمی جمرات را نیز دارد. سرکهایی در این منطقه احداث شده است توسط موترهای مخصوص که در حال رفت و آمد هستند نیز میتوان به آنجا و به مسیر راههای ورودی رسید. راههای ورودی و خروجی از هم جدا و مجزا هستند. در هر ساعت حدود ۵۰۰ هزار نفر میتوانند به راحتی به رمی جمرات بپردازند.
از مسیر کوهی که به طبقهی چهارم منتهی میشود برای رمی جمره میرویم و به دهانهی طبقهی چهارم میرسیم. از همین طبقه به طرف جمرات حرکت میکنیم. روز اول فقط یک جمره زده میشود. جمعیت زیادی در حال جمره زدن هستند. آن قدر که انتظار داشتیم ازدحام نیست. بعد از زدن جمره از محل جمرات خارج میشویم.
فرامین حج در این روزها به ترتیب یکی پس از دیگری باید انجام شود. اینک نوبت اجرای فرمانی دیگر است.
باید به دنبال شکرانه (قربانی) برویم. کمی مشکل است. پرس، پرسان باید از سراغ به عراق بروی. پلیس مشغول تامین نظم است. نمیتوان در آن شلوغی امیدی به راهنمایی او داشت. پس از ساعتی جستجو نمایندگی را مییابیم که وکالت این کار را بر عهده میگیرد. متعلق به شاروالی مکه و مرجعی مطمئن است. آن را وکیل میسازیم. ساعت دقیق ذبح را مشخص میسازد. در مسیر راه که میآییم به ایرانیها بر میخوریم که قصد راهپیمایی دارند. قسمتی از راه نیز بنده شده است. راهپیمایی برائت از مشرکین. همراهان ما به گفتگو میپردازند که آیا آنها معنی توحید و شرک را تمام و کمال میدانند؟. طبیعی است که این راهپیمایی در آن شرایط و شلوغی و خستگی سبب آزار و اذیت مزید حجاج میشود. به موحدین ضربه میزند تا مشرکین. مزاحمتی برای حجاج بوجود آورده است. راستی مگر قرار نیست اینها به انجام مراسم بپردازند. پلیس سعودی نرسیده متفرق میشوند. سرعت گریزشان چنان است که همراهان نمیتوانند جلو خندهیی خود را بگیرند. اینها میخواهند از فلسطین دفاع کنند. همینها؟ راستی فلسطین خیلی بیچاره است که از طرفی زیر پای صهیونیستها لگدمال میشود. از طرفی وسیلهای برای کسب شهرت و محبوبیت غوغا گران سیاسی شده.بی عرضهیی میشود که این عروسکها را برای اخلال حج میفرستند.
به یاد خاطرات گذشته میافتم. خاطرات سال ۱۳۶۶ هجری شمسی در ایران. زمانی که حجاج ایرانی در مکه با پلیس سعودی و سایر حجاج درگیر شدهاند. چند صد نفر کشته به بار آمده است. ایرانیها در کوچه و خیابانهای ایران ایستگاهای تبلیغاتی بر پا کردهاند. علیه ملک فهد و سعودی تبلیغ میکنند. خیلی از افغانها نیز میپندارند که پلیس سعودی و سایر حجاج که با ایرانیها درگیر شدهاند کار درستی انجام ندادهاند. میگویند درست است که تظاهرات و هیاهوی، غواغا براه اندختن و مزاحمت برای حجاج کاری ناپسند است و مراسم حج را با مقاصد سیاسی خاص آلوده میسازد. اما درگیری نیز شایسته نیست. درست است که تظاهرات سیاسی براه انداختن و آن را وصل به حج کردن بدعت و زشت است. اما شاید این کار میتوانست از طریق گفتگو به ایرانیها فهمانده شود. در زمان ابراهیم نیز تمام عالم را شرک گرفته بود. در زمان پیامبر نیز شرک و کفر بر همه جهان حکومت میکرد. اما آنها دست به چنین هیاهوهایی نزدهاند. شما از کدام دین و از کدام پیامبر شیوهی دین ورزی تان را میگیرید. اگر ابراهیم و محمد که شیوهی آنها بر پا کردن غوغا و هیاهو نیست.
در این جا وقتی تظاهرات ایرانیها را میبینیم همراهان به گفتگو میپردازند که در ماجرا سال ۱۳۶۶ چه کسی مقصر بوده است؟. گرچه ما هم از کار امروز ایرانیها که باعث مزاحت برای حجاج جهت انجام مناسک گردیده بود آشفتهایم. اما برخی نقدها نیز از طرف همراهان ما بر ماجرا وجود دارد. برخی همراهان میگویند که وظیفهی پلیس ایجاد نظم و رفع مزاحمت از حجاج است باید با هر آشوب وبی نظمی مقابله کند. برخی دیگر میگویند که بگذارید هرچه میتوانندبی نظمی کنند خودشان خسته میشوند. وقتی کسی به آنها اعتنا نکند یخ و خنک میشوند و میروند به خیمههای شان. اکثر این بیچارهها مجبور هستند. برایشان دستور داده شده است. یا جهت خالی نماندن عریضه است. یکی میگوید این پدیده از ملزومات حج آنها است. یکی دیگر از همراهان میگوید این پدیده از ملزومات حج خرافیون است. در افغانستان تا کنون نظر اکثر مردم در بارهی سعودی را تبلغات ایرانیها شکل داده است. اما نظر اکثر همراهان در بارهی سعودی و حکومت سعودی تغییر کرده است. این پندار که حکومت سعودی وهابی است، خشن است، حرمت پیامبر، بزرگان و کعبه را رعایت نمیکند در بین گروه ما کم طرفدار اگر بهتر بگویمبی طرفدار مانده است. همه به آنبی باور شدهاند. مدتی از اقامت ما گذشته است. بیشتر این مدت را در مراسم و مناطق عبادی سپری کردهایم. کتب متعددی را در مکه مطالعه کردهایم. اکنون میتوانیم شیوهی دین ورزی سعودیها را باز شناسی کنیم. شیوهی دین ورزی و رفتار ایرانیها و احترام و حرمت آنها به دین را با سعودی مقایسه کنیم. به مقایسهی اخلاق برخورد سعودی و ایرانیها میپردازیم. چند فاکتور زیر اختلاف رفتار متناقض ایرانیها و سعودیها را بهتر نمایان میسازد.
۱- در مکه وقتی صدای اذان بلند شد کمتر کسی را مییابی که بسوی نماز نشتابد. اما در مشهد مذهبیترین شهر ایران کمتر کسی را مییابی که نماز بخواند.
۲- در ایران روز عاشورا و تاسوعا کمتر کسی را میبینی که به عزا داری و سنیه زنی نپردازد. اما در سرزمین حرمین کسی را نمیبینی که چنین کاری انجام دهد.
۳- در تظاهرات دولتی در ایران هزاران نفر شرکت میکنند و آن را وظیفهی دینی میدانند. اما در سعودی چنین وظیفهیی برای کسی تعریف شده است. یا در واقع در سرزمین حرمین دین همان چیزی است که محمد جآن را آورده است. همه کوششان این است که چیزی به آن نیافزایند و از آن کم نکنند.
شیوه دین ورزی ایرانی بیشتر مرکب از نوحهخوانی و سینهزنی است تا نماز و عبادت. اما عزاداری در بین سعودیها ناشناخته است. حضور مردم ایران در نمازهای جماعت با سعودیها اصلا قابل مقایسه نیست. بر عکس آنها در تظاهرات و براه انداختن کاروانهای عزا بسیار مشتاق هستند. این پدیدهها را جزء تکلیف و بخشی از عملکرد دینی خود میدانند. در واقع دین ورزی در ایران بدون عزا داری تعریف نشده است. شاید به همین دلیل مشتاق تظاهرات در مکه هستند. در بارهی صدق و درستی تبلیغات ایرانیها و صحت و سقم آن در بین همراهان شک و تردیدها بیشتر و بیشتر شده است.
علت وجود اختلاف بین ایرانیها و سعودیها درک متفاوت و متضاد آنها از دین است. ایرانیها ساختن بارگاههای بزرگ روی قصرها را نشانهی احترام به بزرگان میدانند. اما سعودیها این کار را به دلیل آنکه پیامبر و صحابه آن را روا ندانستهاند بدعت و حرام میدانند. شاید اساسی ترین مشکل در بین ایرانیها و سعودیها مسألهی استعانت از غیر خدا است. در ایران بر زبان آوردن کلماتی مانند یا ابا الفضل یا باب الحوائج مسألهی کاملا پذیرفته شده است. در سعودی پنداشته میشود اباالفضلی که نمیتواند یک بار آب را به خیمهها برساند چگونه میتواند استعانتها را بشنود و مشکلات را حل کند و کار خدایی انجام دهد. البته در مسالهی استعانت تنها سعودیها با ایرانیها اختلاف ندارند. بلکه تمام جهان اسلام آن را نمیپذیرد. بنابر این باید گفت اساسی ترین مشکل بین ایرانیها و سعودیها مسالهی توحید است. توحید در همه جهات و ابعاد آن. توحید در الوهیت، ربوبیت و اسماء و صفات. به نظر میرسد که ایرانیها قدرت مطلق و منحصر به خدا در حیطهی حل مشکلات و رسیدن به فریاد انسان را به رسمیت نمیشناسند. میپندارند که دیگران نیز میتوانند مشکلات را حل کنند مریضان را شفا دهند و ...
هرکدام از این دو شیوه مستلزم کارهایی است که برای دیگران قابل پذیرش نیست. از پرداختن و عدم پرداختن به قبور و آبادی و عدم آبادی قبور.
اختلاف بین ایران و سعودی در شیوهی دین ورزی از اینجا شروع شده و به سایر زمینهها کشیده شده است.
تا اینجا که نگاه میکنیم روش و رفتار سعودیها خیلی نزدیکتر به پیامبر است تا ایرانیها. اما برای فهم شیوههای بهتر دین ورزی باید تاریخ و سیرت یکبار دیگر باز بینی شود. از تاریخ و سیرت بیاد نداریم که کارهای که ایرانیها انجام میدهند و برای شان بسیار اهمیت دارد (از قبیل نوحهخوانی، سینه زنی و قمه زنی) با روش پیامبر و صحابه همخوانی داشته باشد.
بدون شک زمان باقیمانده از اقامت ما در سرزمین حرمین فرصتی بهتری برای شناخت رفتار سعودیها را فراهم میسازد و میتوانیم بهتر در این باره قضاوت کنیم.