قصهی بی سر و سامانی، شرح سرگردانی حجاج در مشاعر
خستگی انجام مراسم به اندازهیی است که استراحت هفتگی بعد از انجام مراسم هم نمیتواند آن را بطور کامل بزداید. این خستگی باعث مریضی برخی افراد گردیده است. بعد از انجام مراسم به تداوی آن میپردازند.
وقتی از عرفات به مزدلفه و سپس به منا در خیمهها بر میگردیم عدهیی از حجاج خیمه مفقود و ناپدید شده و برنگشتهاند. این پدیده هنگام برگشت از عرفات و به مزدلفه و منا صورت گرفته است. هنگام برگشت به خیمههای منا میپنداشتیم خیمه مملو از جمعیت است ولی جز گروه خودجوش ما چند نفر دیگر نیز به خیمه برگشتهاند. از دیگران خبری نیست.
چند نفر از آنها بعد از یکی دو روز به خیمه بر میگردند. چند نفر از آنها حکایت میکنند که نمیتوانند خود را به محل مشاعر بر سانند و مراسم رمی، شکرانه (قربانی) و حلق را انجام دهند. برخی دیگر از حجاج نیز به دلیل عدم اطلاع ترتیب انجام مراسم را نیز رعایت نمیکنند.
عدهای از حجاج شب به مزدلفه نمیرسند. راه را گم کردهاند یا به مکه رفتهاند. یا در منطقهیی دیگری شب را سپری کردهاند. یا هم شب را تا صبح به منظور رسیدن به مزدلفه راه پیمودهاند. اما به مقصد نرسیدهاند.
حتی برخی از حجاجی که به مزدلفه هم آمده بودند صبح روز دهم نمیتوانند خیمههای خود را پیدا کنند. حتی یک نفر از حجاج جوان و با سواد برای ما گفت بعد از سرگردانی زیاد شب را در مسجد خیف و در ابتدای منا سپری کرده است.
این پدیده با توجه به سودجویی بیش از حد شرکتها در عدم استخدام راهنماهای مناسب و عدم ارائهی معلومات و اطلاعات لازم به حجاج و در نتیجه عدم مدیریت و سرپرستی حجاج، صورت گرفته است.
بارها به مردان مسنی برخوریم که خیمههای خود را حتی تا روز دوم نیز نتوانستهاند پیدا کنند. گروه ما با شناخت اندکی که از محیط در یکی دو روز بدست آورده است و با توجه با آشنایی مختصری که به محیط دارد به آنها کمک میکند تا خیمههای خود را پیدا کنند. این پدیده در عصر روز دوم چندین بار اتفاق میافتد.
وجود این همه سرگردانی و آشفتگی سبب میشود که گاهی این سفر برای عدهیی بجای اینکه سفری خاطره انگیز و سرشار از لذات معنوی شود به سفری با سر گردانیها،بی سروسامانیها و نگرانیهای پیدا و پنهان تبدیل شود که هر لحظه در آرزوی ختم و پایان آن باشند. در اعتراض و احتجاج برای برگشت سریع به کشور خود قدم پیش نهند.
سفر حج برای حجاج سفری سرنوشت ساز اما از مختصر شرح آشفتگی و حدیث مجملی که گفتیمبی سرنوشت است.
وقتی این همهبی عدالتی را از طرف خود بر خود میبینیم، وقتی خود بر خویشتن رحم نمیکنیم و در حق خودبی عدالتی میکنیم چرا باید در وادی الاخضر جایی مناسبی برای ما مهیا گردد؟. چرا باید در منا در بهترین مناطق سکونت داشته باشیم و چرا و چرا ...
﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوۡمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمۡ﴾[الرعد: ۱۱].
«بیگمان الله وضعیت هیچ قومی را دگرگون نمیکند تا آنکه رویه و حالتی را که در خودشان است، تغییر دهند».