(۳۵)- (سخن- ۲۱۹) وصف عمر فاروقس
(۱)لِلَّهِ بِلادُ فُلانٍ، فَقَدْ قَوَّمَ الْأَوَدَ، وَداوَى الْعَمَدَ، وَ اَقامَ السُّنَّةَ، و خَلَّفَ الْفِتْنَةَ، (۲)ذَهَبَ نَقِىَّ الثَّوْبِ، قَلِيلَ الْعَيْبِ، أَصابَ خَيْرَها، وَسَبَقَ شَرَّها، أَدّى إِلَى اللَّهِ طاعَتَهُ وَاتَّقاهُ بِحَقِّهِ، (۳)رَحَلَ وَتَرَکَهُمْ فِى طُرُقٍ مُتَشَعِّبَةٍ، لا يَهْتَدِى فِيهَا الضَّالُّ، وَلا يَسْتَيْقِنُ الْمُهْتَدِى.
[(۱) خداوند شهرهای فلانی(عمرس فرزند خطاب) را برکت دهد و نگاه دارد، کجی را راست نمود(گمراهان را به راه آورد)، بيماری را معالجه کرد، سنت را برپا داشت (احکام دین را اجرا نمود)، فتنه را پشت سر گذاشت (در زمان او فتنهای رخ نداد)، (۲)پاک جامه و کم عيب از دنيا رفت، نيکویی خلافت را دريافت و از شر آن پيشی گرفت(خلافت او منظم بود، اختلالی در آن راه نيافت)، طاعت خدا را به جا آورد، از نافرمانی او پرهيز کرد، حقّش را ادا نمود، (۳)از دنيا رفت در حالی که مردم در راههای گوناگون بودند، (که)گمراه در آنها راه نمیيابد، و راه يافته بر يقين و باور نمیماند.]