(۳۷)- (خطبهی- ۱۴۶) وصف عمرس هنگام جنگ با ایرانیان
(۱)إِنَّ هذَا الْأَمْرَ لَمْ يَکُنْ نَصْرُهُ وَلا خِذْلانُهُ بِکَثْرَةٍ وَ لا بِقِلَّةٍ، وَهُوَ دِينُ اللَّهِ الَّذِى أَظْهَرَهُ، وَجُنْدُهُ الَّذِى أَعَدَّهُ و أَمَدَّهُ، حَتّى بَلَغَ ما بَلَغَ وَطَلَعَ حَيْثُما طَلَعَ، وَنَحْنُ عَلى مَوْعُودٍ مِنَ اللَّهِ، وَاللَّهُ مُنجِزٌ وَعْدَهُ، وَناصِرٌ جُنْدَهُ. (۲)وَمَکانُ الْقَيِّمِ بالْأَمْرِ مَکانُ النِّظامِ مِنَ الْخَرَزِ: يَجْمَعُهُ وَيَضُمُّهُ. فَإِذَا انْقَطَعَ النِّظامُ تَفَرَّقَ وَذَهَبَ، ثُمَّ لَمْ يَجْتَمِعْ بِحَذافِيرِهِ أَبَداً، (۳)وَالْعَرَبُ الْيَوْمَ وَإِنْ کانُواْ قَلِيلًا فَهُمْ کَثِيرُونَ بِالْإِسْلامِ، عَزِيزُونَ بِالْإِجْتِماعِ، (۴)فَکُنْ قُطْباً، وَاسْتَدِرِ الَّرحى بِالْعَرَبِ، وَأَصْلِهِمْ دُونَكَ نارَ الْحَرْبِ، فَإِنَّكَ إِنْ شَخَصْتَ مِنْ هذِهِ الْأَرْضِ انتَقَضَتْ عَلَيْكَ الْعَرَبُ مِنْ أَطْرافِها وَأَقْطارِها حَتّى يَکُونَ ما تَدَعُ وَراءَكَ مِنَ الْعَوْراتِ أَهَمَّ إِلَيْكَ مِمَّا بَيْنَ يَدَيْكَ. (۵)إِنَّ الْأَعاجِمَ إِنْ يَنْظُرُوا إِلَيْكَ غَداً يَقُولُواْ: هذا أَصْلُ الْعَرَبِ فَإِذَا اقْتَطَعْتُمُوهُ اسْتَرَحْتُمْ، فَيَکُونَ ذلِكَ أَشَدَّ لِکَلَبِهِمْ عَلَيْكَ، وَطَمَعِهِمْ فِيكَ، (۶)فَأَمَّا ما ذَکَرْتَ مِنْ مَسِيرِ الْقَوْمِ إِلى قِتالِ الْمُسْلِمِينَ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحانَهُ هُوَ أَکْرَهُ لِمَسِيرِهِمْ مِنْكَ، وَهُوَ أَقْدَرُ عَلى تَغْيِيرِ ما يَکْرَهُ، (۷)وَأَمَّا ما ذَکَرْتَ مِنْ عَدَدِهِمْ فَإِنّا لَمْ نَکُنْ نُقاتِلُ فِيما مَضى بِالْکَثْرَةِ، وَإِنَّما کُنّا نُقاتِلُ بِالنَّصْرِ وَالْمَعُونَةِ.
[(۱) پيروزى و شكست اين امر(اسلام)بستگى به فزونى و كمى جمعيت نداشته، اين دينخدا است كه آن را پيروز ساخت، سپاه او است كه آن را آماده و يارى كرد تا به آن جا كه بايد برسد رسيد، به هر جا كه بايد طلوع كند، طلوع نمود، از ناحيهى خداوند بهما وعده پيروزى داده شده، میدانيم خداوند به وعده خود جامه عمل خواهد پوشانيدو سپاهخويش را يارى خواهد فرمود. (۲) موقعيت زمامدار، همچون ريسمانى است كه مهرهها را در نظام مىكشد و آنها راجمع كرده ارتباط مىبخشد، اگر ريسمان از هم بگسلد مهرهها پراكنده میشوند و هر كدام بجائى خواهد افتاد و سپسهرگز نتوان همه را جمع آورى نمود، و از نو نظام بخشید(۳) عرب امروز گرچه از نظر تعداد كم، اما با پيوستگى به اسلام فراوان، با اتحاد واجتماع و هماهنگى عزيز و قدرتمند است، (۴) بنابراين تو همچون محور آسيا باش!و جامعه را بوسيلهاى مسلمانان عرب به گردشدر آور، با همكارى آنها در نبرد، آتش جنگ را براى دشمنان شعلهور ساز! زيرا اگر شخصا از اين سرزمين خارج شوى عرب از اطراف و اكناف سر از زير بارفرمانتبيرون خواهند برد(و آن گاه خواهى يافت)كه آن چه پشتسر گذاشتهاى مهمتر از آن است كه در پيش رو دارى. (۵) اگر چشم ايرانیها فردا بر تو افتد، خواهند گفت: اين اساس و ريشهى عرباست، اگر قطعش كنيد راحت مىگرديد، اين فكر آنها را در مبارزهى با تو و طمع در نابوديت حريصتر و سر سختتر خواهد ساخت. اين كه يادآور شدى آنها به جنگ مسلمانان آمدهاند و ناراحت هستى، خداوند سبحان بيش از تو اين كار را مكروه میدارد، او برتغيير آنچه نمیپسندد تواناتر است. اما ياد آوريت در مورد تعداد زياد سربازان دشمن، (بدان)كه ما در گذشته درنبرد، روى تعداد تكيه نمىكرديم، بلكه به يارى و كمک خداوند دستبه مبارزه میزديم(و پيروز میشديم).]