أعُوذُ وَنَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَان الرَّجِیْمِ
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیْمِ وَبِهِ نَسْتَعِیْنُ
قَالَ رَسُولُ الله ج: اِنَّ الْحَمْدَ لِلَّهِ نَحْمَدُهُ وَنَسْتَعِينُهُ وَنَسْتَغْفِرُهُ وَنَعُوذُ بِاللهِ مِنْ شُرُورِ أَنْفُسِنَا وَسَيِّئَاتِ أَعْمَالِنَا مَنْ يَهْدِ اللهُ فَلَا مُضِلَّ لَهُ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَا هَادِيَ لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنْ لَا إلَهَ إلَّا اللهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ.
(حدیث صحیح- أخرجه البيهقى/۳/۲۱۵- رقم۵۵۹۴)
(محمّد ج فرموده است: حمد و ستایش از آن الله است، او را میستائیم و از او یاری میخواهیم؛ از او طلب آمرزش و بخشش میکنیم؛ از شر نفسهایمان و اعمال بدمان به الله پناه میبریم؛ هر کس را الله هدایت کند، پس هرگز گمراهی برای او نیست؛ و هر کس را که گمراه کند، پس برای او هدایتگری نیست؛ و شهادت میدهم که جز الله معبودی وجود ندارد، او یگانه و بیشریک است؛ و شهادت میدهم که محمد بنده و فرستاده او است).
أما بعد:
قال رسول الله ج: «إِنَّ أصْدَقَ الْحَدِيْثِ كِتَابُ اللهِ، وَأحْسَنَ الْهُدي هَدْي مُحَمّدٍ، وَشَرَّالْأُمُورِ مُحْدَثَاتُهَا، وَكُلَّ مٌحْدَثَةٍ بدْعَةٍ، وَكُلّ بدْعَةٍ ضَلَالَةٍ، وَكُلّ ضَلَالَةٍ فِي النَّارِ». (بخاری/ و مسلم/ و نسائی/ با عبارت او)
(رسول الله ج فرمودند: راستترین سخن کتاب خدا است؛ و بهترین هدایت، هدایت محمد است؛ و بدترین امور محدثات[نوپیداها در دین] است، و هر نوپیدایی بدعت میباشد؛ و هر بدعتی گمراهی است؛ و [سرانجام] هر گمراهی دوزخ میباشد).
مطالب این نوشته، در اصل خطاب به داعیان ایمان از اهل تشیع است، کسانی که خود را پیرو حقیقی علی÷ میدانند و میگویند: فقط مذهب شیعه حق است، خوب آیا فقط اقرار کردن به شیعه بودن کافی است؟ و دیگر نیازی به تصفیه، تصحیح عقیده، عمل صالح و نیت خالص ندارد؟ آیا هر کس، هر چه بگوید، یا هر نوشتهای را به ما بدهد، باید بدون مطابقت با قرآن و حدیث صحیح آن را بپذیریم؟ اکنون به مطالب ذیل از منابع شیعه توجّه فرمایید، تا طبق دلایل موجود در منابع شیعه بدانیم پیرو راستین علی÷ چه کسی میباشد؟!:
قال رسولُ الله ج: «ولا يَكْمُلُ قَولُ الإيمانِ إلاَّ بالعمل، ولا قَولٌ وعَمَلٌ إلاَّ بنِيَّة، ولا قولٌ وعَمَلٌ وَنِيَّةٌ إلاَّ بمُوَافَقَة السُّنَّةِ».
(بحار الأنوار- جلد اول – حدیث ۵- صفحه ۲۰۷)
(رسول الله ج فرمودند: قول به ایمان کامل نمیشود مگر به عمل؛ و قول و عملی نیست مگر با نیّت؛ و قول و عمل و نیتی نیست، مگر اینکه مطابق با سنت باشد).
قال رسول الله ج: «فإذا أتاكم الحديث، فاعرضوه على كتاب الله وسنّتي، فما وافق كتاب الله وسنتي، فخذوا به، و ما خالف كتاب الله وسنّتي، فلا تأخذوا به». (بحار الأنوار جلد دوم- حدیث ۲- صفحه ۲۲۵)
(رسول الله ج فرمودند: پس هر وقت کسی برای شما حدیثی آورد، پس آن را به کتاب خدا و سنت من عرضه نمائید، آن چه موافق کتاب خدا و سنّت من بود، پس آن را بگیرید؛ و آن چه مخالف کتاب خدا و سنّت من بود، پس آن را نگیرید).
فهرست آماده شدهی ذیل گلچین شده از متن نهج البلاغه میباشد، که به علی÷ نسبت داده شده است، این حقیر به کسانی که آن را مطالعه میکنند، دلسوزانه یادآوری میکنم که: قبل از شروع به مطالعه، خواهشم این است که از اوّل فهرست شروع به مطالعه نمایند، تا بهتر به مطالب پی ببرند، بدون غرض و دور از تعصّب مذهبی و با دقت کافی و تفکّر در مطالب، بدون اینکه حق را به خودشان بدهند و دیگران را باطل بدانند، این مطالب را مخلصانه مطالعه فرمایند؛ و متوجّه این نکته باشند که به حق برسند، نه اینکه به نفع مذهب خاصّی مطالب را بیابند، این را هم بدانند که کلام علی÷، کلام اللهأ نیست، تا از دست برد دیگران محفوظ مانده باشد، لذا در متن گفتهها مطالبی یافت میشود که اصلاً با فرمایشات آن بزرگوار هیچگونه رابطهای ندارند، چون دور از شأن و شخصیت و عقیدهی توحیدی ایشان میباشد، پس صد در صد دروغ میباشند، به دلیل اینکه، آن انسان شریف که مؤمن و موحّد بوده و محبوب خدا و رسول و مؤمنان است، نعوذ بالله، هرگز اهل ترس، دروغ، ریا و نفاق نبوده است تا سخنانش را از روی توریه [۱] گفته باشد، و تضاد داشته باشد، حقیقتاً بسیاری از آن نوشتهها را به او نسبت دادهاند که قطعاً کلام او نیست، امّا متأسّفانه به نام علی÷ ثبت شده است، لذا ناآگاهان به این مطالب جعلی و باطل باور دارند، آنها را در بین مردم پخش میکنند، به خاطر رضای الله تا دیر نشده چشم باز کرده و بیدار شوید، از خداوند سبحان قادر متعال خواستارم که همهی ما را هدایت کند، امیدوارم همچنانکه نوشتهها و مطالب فراوانی به نام پیامبر اسلام محمّد ج در میان مسلمانان به نام حدیث روایت و نسبت داده شده بود، بزرگان و محدّثین برجستهی اهل سنّت [که خدایتعالی به ایشان جزای خیر دهد] آن احادیث را تصفیه کردند، احادیث صحیح را از احادیث باطل جدا نمودند. اکنون با کمال اطمینان میتوان گفت: فلان حدیث صحیح است و فلان حدیث ضعیف یا موضوعی میباشد.
برای نمونه بخاری/ گفته: ششصد هزار حدیث جمع آوری نمودم، پانصد و نود و سه هزار آنها باطل بودند، فقط هفت هزار آنها صحیح بودند، از آن هفت هزار حدیث صحیح هم، چهار هزار آنها بدون تکرار بودند، و سه هزار حدیث دیگر تکراری بودند. اما متأسفانه در مورد به جمع آوری و نسبت داده شده به علی÷، تا کنون هیچ اقدامی انجام نشده است، لذا آن عالمانی که به علم خود، عمل میکنند، دلسوز هستند و خادم خدا و بندگان خدا میباشند و کاملاً به قرآن و سنّت آگاه هستند، باید این کار مهم را انجام دهند، باید تمام مطالب آن بزرگوار را بر کتاب و سنّت عرضه نمایند، زیرا که آن دو منبع سنگ محک هستند، برای تشخیص سخنان درست و نادرست هر شخصی، حتی علیس، باید آنها را به دو منبع نورانی یعنی قرآن و سنت عرضه نمود، بدین وسیله میتوان پی برد که کدام مطلب از علیس است و کدام نیست، زیرا خدایتعالی فرموده است:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنكُمۡۖ فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن كُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ ذَٰلِكَ خَيۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِيلًا٥٩﴾[النساء: ۵۹].
(ای کسانیکه ایمان آوردهاید! اطاعت کنید الله را، و اطاعت کنید پیامبر، و صاحبان امر تان را، و اگر در چیزی اختلاف کردید، آن را به الله و پیامبر باز گردانید؛ اگر به الله و روز قیامت ایمان دارید، این بهتر و خوش فرجامتر است).
إن شاءالله، خداوند قادر، رحمان و رحیم، علمای کاردان و آگاه و فهیم و مخلص و موحّد را هدایت فرماید، تا این کار شایسته را انجام دهند، مانند شخصیت بزرگوار و لایق، حقیقت خواه، مخلص، عالم توانا، و دلسوز، استاد راستین سیّد مصطفی حسینی طباطبایی، ایشان شیعه بوده و به درجهی اجتهاد رسیدند، وی تألیفات زیادی دارد از جمله: کتاب "راهی به سوی وحدت اسلامی"، ایشان اکنون در قید حیات و در تهران زندگی میکند، اکثر کتابهای اهل سنّت و شیعه و دیگر فرق اسلامی و حتی کتب مستشرقین و غیره... را مطالعه و بررسی کرده است، وی به این نتیجه رسیده که همهی ما مسلمانان باید مؤمن و فقط به نام اسلام باشیم، از هر نام دیگری مثل سنی، شیعه، حنفی، مالکی، شافعی، حنبلی، جعفری، وهابی و غیره جداً پرهیز کنیم.
فهرست آماده شده از سه قسمت تشکیل شده است: ۱- خطبهها ۲- نامهها ۳- سخنها.
امیدوارم با اذن خدا و با مراجعه به آنها، بتوانید استفادهی مفید و درستی ببرید. در ضمن لازم به یادآوری است، اگر هنگام مطالعهی متن اصلی گفتههای علی÷، در ترجمه آنها دقت کافی نمایید، همچنین به بعضی از توضیحات باطل و مغرضانهی مترجمین مغرض بیدرک و کم علم که در بین کلمات علی÷ در میان پرانتز نوشتهاند، توجّه کنید و فوراً تسلیم آنها نشوید، بلکه مطالب را با دقت مورد بررسی قرار داده و خالصانه برای رضای الله مطالعه کنید، به حقیقت مطلب پی میبرید. پس صحت عرایضم و حقیقت همهی گفتههای آن بزرگوار برایتان روشن خواهد شد. خداوند تبارک وتعالی فرموده است:
﴿وَلَا تَقۡفُ مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٌۚ إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ كُلُّ أُوْلَٰٓئِكَ كَانَ عَنۡهُ مَسُۡٔولٗا٣٦﴾[الإسراء: ۳۶].
(و حق خویشاوندان را بپرداز، و (همچنین حق) مسکین، و در راه مانده را (بپرداز) و هرگز اسراف (و تبذیر) نکن).
این مطلب هم مورد توجه و در ذهنتان باشد و خوب توجّه کنید، خواهید دید چیزهایی را به آن بزرگوار نسبت دادهاند، گویا این مترجمان از غیب خبر داشته و انگار قلب علی÷ را شکافته و درون آن رفتهاند، گویا آنها از قلب او خبر داشته و دیگران بیخبر هستند، هر مطلبی آن هم ناروا و نامربوط را بر علیه دیگران به او نسبت دادهاند، به نام علی و از زبان علی به هر کسی که خواستهاند، اهانت كردهاند، يا اينكه اگر ایشان از کسی تعریف کرده و توصیف خیر نموده است، اینها(مترجمین مغرض) گفتههای علی÷ را تکذیب کردهاند، عجب دلسوزی جاهلانه و باطلی! دایهی عزیزتر از مادر شدهاند، برای مثال در خطبهی ۲۱۹ در صفحهی ۷۲۱ در ترجمهی نهجالبلاغه به قلم فیض الاسلام، علی÷ از عمرس تعریف کرده و بیاناتی فرمودهاند؛ متأسّفانه مترجم کلام علیس را تحریف کرده و نیّت باطل خود را در میان پرانتز نوشته است. عجب خیانتی کرده است! اکنون به متن خطبه توجّه فرمایید:
«لِلَّهِ بِلادُ فُلانٍ، فَقَدْ قَوَّمَ الْأَوَدَ، وَداوَى الْعَمَدَ، وَ اَقامَ السُّنَّةَ، و خَلَّفَ الْفِتْنَةَ، ذَهَبَ نَقِىَّ الثَّوْبِ، قَلِيلَ الْعَيْبِ، أَصابَ خَيْرَها، وَسَبَقَ شَرَّها، أَدّى إِلَى اللَّهِ طاعَتَهُ وَاتَّقاهُ بِحَقِّهِ، رَحَلَ وَتَرَکَهُمْ فِى طُرُقٍ مُتَشَعِّبَةٍ، لا يَهْتَدِى فِيهَا الضَّالُّ، وَلا يَسْتَيْقِنُ الْمُهْتَدِى».
[(۱)خدا شهرهای فلانی(عمر ابن خطاب) را برکت دهد و نگاهدارد، که کجی را راست نمود، یعنی (گمراهان را به راه آورد) و بيماری را معالجه کرد، و سنت را برپا داشت(احکام پيغمبر را اجراء نمود)، و تباهکاری را پشت سر انداخت(در زمان او فتنهای روی نداد)، (۲)پاک جامه و کم عيب از دنيا رفت، نيکویی خلافت را دريافت و از شر آن پيشی گرفت(خلافت او منظم بوده، اختلالی در آن راه نيافت) طاعت خدا را بجای آورده، از نافرمانی او پرهيز کرده، حقش را اداه نمود، (۳)از دنيا رفت در حالی که مردم در راههای گوناگون بودند، (به طوری که)گمراه در آنها راه نمیيابد، و راه يافته بر يقين و باور نمیماند.]
میبینیم که آن بزرگوار چقدر زیبا دربارهی شخصیت عمرس فرموده است! امّا وقتی به داخل پرانتز توجّه میکنیم، میبینیم که مترجم نادان، نعوذ بالله، چگونه به خودش اجازه داده که علیس را به دورویی و نفاق متهم کند، با این حال دم از پیروی ایشان بزند؟ در حالی که علیس دست پروردهی رسول دین اسلام است، غیر ممکن و بعید است که اهل نفاق باشد، زیرا او ظاهر و باطنش یکی بوده، در حالی که مترجم از زبان او نقل کرده و گفته: البته تعریف عمر از زبان علی از روی توریه بوده است! بسیار جای تعجب میباشد. به نظر این جانب مترجم نه تنها پیرو علیس نیست، بلکه علیس را لکه دار کرده است، علی و توریه! او حتّی تقیّه نکرده تا چه رسد به توریه؟! ای اهل ایمان! آیا میدانید توریه یعنی چه؟، یعنی حقیقت را پوشانیدن و باطل را ظاهر نمودن، خوب فکر کنید، آیا آن بزرگوار چنین شخصیتی بوده است؟ آیا جز از خدا از کس دیگری ترس داشت؟ او هرگز حقیقت را فدای مصلحت نکرد، تا از اهل توریه و نفاق باشد، چون اگر از کسی ترس میداشت، هرگز شب هجرت پیامبر ج به جای رسول خدا در خانهی آن حضرت و در رختخواب آن حضرت نمیخوابید.
اکنون به فرمایشات علیس که در منابع اهل تشیع از او نقل شده است توجّه فرمایید، خوب فکر کنید تا نتیجهی درست بگیرید:
قال علي÷: «نفاق المرء من ذل يجده في نفسَه».
(ميزان الحكمة- باب ۹۳۹۲- حديث ۲۰۲۵۸)
(علی÷ فرموده: نفاق آدمی ناشی از حقارت و ذلّتی است که در ضمیر خود احساس میکند).
خوب: نعوذبالله، آیا آن بزرگوار چنین بوده؟ پس تا دیر نشده همه بیدار شویم، تا به سبب این گمراهی و گمان بد درباره علیس دچار عذاب دردناک جهنّم نشویم.
قال عليس: «الناس نيام فإذا ماتوا انتبهوا».
(بحار الأنوار مجلسی- جلد۴- صفحه ۴۳)
[علی÷ فرموده: مردم در خواب هستند، وقتی که مردند، بیدار میشوند.]
پس ای اهل باور! بیدار شوید، چه طور ممکن است آن بزرگوار، در جایی از کسی تعریف کرده باشد، در جایی دیگری از او به بدگویی پرداخته باشد؟ آیا چنین چیزی ممکن است! بلی، مگر اینکه بد گفتنش بعد از خوب گفتن باشد، در حالی که، در خطبهی سوم (شقشقیه)، به بدگویی و فحاشی پرداخته، و در خطبهی ۲۱۹ بعد از وفات عمرس به دفاع از او بر آمده است، دیگر قضاوت را به خود شما وا گذار میکنیم، پس ای مدّعیان ایمان و ای مدّعیان دوستی علیس! اگر رستگاری را میخواهید، پس محقّق باشید، از برداشتهای غلط و هرچه میشنوید و میخوانید پیروی نکنید، زیرا مورد بازخواست قرار خواهید گرفت، در آن هنگام است که دیگر جوابی نخواهید داشت، تا تقدیم بارگاه الله تعالی کنید، بازگشتی هم به دنیا وجود ندارد، تا جبرانی باشد.
گذشته از مطالب قبلی که ذکر شد، مگر آن بزرگوار نمیدانسته الله تعالی در قرآن چه فرموده است:
﴿وَلَا تَسُبُّواْ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ فَيَسُبُّواْ ٱللَّهَ عَدۡوَۢا بِغَيۡرِ عِلۡمٖۗ كَذَٰلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمۡ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّهِم مَّرۡجِعُهُمۡ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ١٠٨﴾[الأنعام: ۱۰۸].
(و کسانی را که (مشرکان) به جای الله میپرستند؛ دشنام ندهید، مبادا آنها (نیز) از روی دشمنی و جهالت؛ الله را دشنام دهند، این چنین برای هر امتی عملشان را آراستیم، آنگاه باز گشت آنها به سوی پروردگارشان است، پس آنها را از آنچه عمل میکردند، آگاه میسازد).
پس علی÷ که شخصیّتی متقی و وارع بوده، نسبت به کلام پروردگار آگاهی داشته است، چگونه میتوانسته نسبت به امر پروردگار بیتوجّه بوده باشد! اینها، نه تنها خودشان اهانت میکنند، بلکه از زبان آن بزرگوار هم اهانت میکنند، او را شخصیّتی بیتقوا و اهل نفاق معرفی میکنند، نعوذ بالله، هَذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ.
قال جعفر الصادق÷: «لا تقبلوا علينا حديثًا، إلا ما وافق القرآن والسنّة أو تجدون معه شاهدًا من أحاديثنا المتقدمة، ... ولا تقبلوا علينا ما خالف قول ربنا تعالى وسنّة نبينا ج فإنا إذا حدثنا قلنا قال الله عز وجل وقال رسول الله ج». (کتاب رجال کشّی- صفحه ۲۲۴- حدیث ۴۰۱) - (بحار الانوار)
[جعفر صادق÷ فرموده است: هیچ حدیثی را از ما نپذیرید، جز آن حدیثی که با قرآن و سنّت موافق باشد، یا از احادیث گذشتهی ما گواهی بر آن باشد، ... همانا هیچ حدیثی را از ما قبول نکنید که با سخن پروردگار تعالی یا سنّت پیامبرمان ج موافق نباشد، چرا که اگر ما سخنی بگوییم، میگوییم: خدای عزّوجل چنین فرموده است و رسول خدا محمّد ج چنین فرموده است.]
﴿وَمَآ أَنزَلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ ٱلَّذِي ٱخۡتَلَفُواْ فِيهِ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ لِّقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ٦٤﴾[النحل: ۶۴].
(و (ای پیامبر! ما) کتاب (قرآن) را بر تو نازل نکردیم؛ مگر برای اینکه آنچه را که در آن اختلاف کردند، برای آنها روشن سازی، و (نیز) مایهی هدایت و رحمت برای گروهی که ایمان میآورند؛ باشد).
قال جعفر الصادق÷: «إنا عن الله وعن رسوله نحدث، ولا نقول قال فلان وفلان، فيتناقض كلامنا، إن كلام آخرنا مثل كلام أولنا، وكلام أولنا مصادق لكلام آخرنا، فإذا أتاكم من يحدثكم بخلاف ذلك، فردوه عليه».
(کتاب رجال کشّی – صفحه ۲۲۴- حدیث ۴۰۲)
[جعفر صادق÷ فرموده: ما از خدا و از رسول خدا سخن میگوییم، هرگز نمیگوییم فلان یا فلان چه گفت، زیرا در سخنانمان تناقض پیدا میشود، براستی که سخن آخرینمان مانند سخن نخستینمان میباشد، سخن نخستینمان مصداقی از سخن آخرینمان است، پس اگر کسی حدیثی بر خلاف آن آورد، حدیثش را به خودش برگردانید.]
قال کاظم÷: أتاهم رسول الله ج بما يستغنون به في عهده، وما يكتفون به من بعده: كتاب الله وسنة نبیه.
(بحار الأنوار- جلد ۲- چاپ جدید- صفحه ۱۷۰)
[کاظم÷ فرموده: رسول خدا برای مردم(هدیهای) آورده، که(مومنان) با آن در زمان خودش بینیاز گردیدند، بعد از وی نیز آنان را کفایت مینماید: آن، کتاب خدا و سنت رسول او میباشد.]
قال علي÷: «السنة ما سن رسول الله ج والبدعة ما أُحدث من بعده».
(بحارالانوار جلد دوم صفحه ۲۶۶)
[علی÷ فرموده است: سنّت آن است که رسول خدا عمل نموده باشد، بدعت چیزی است که پس از رسول خدا پیدا شده باشد.]
قال باقر÷: قال رسول الله ج: «يا معاشر قراء القرآن، اتقوا الله عزّ وجل فيما حملكم من كتابه فإني مسؤول وإنكم مسؤولون إني مسؤول عن تبليغ الرسالة وأما أنتم فتسألون عما حملتم من كتاب الله وسنتي».
(اصول کافی- جلد ۵- صفحه۱۶۴)
[باقر÷ فرموده: رسول الله ج فرمودند: ای گروه قاریان! در آنچه که از کتاب خدا با خود دارید و حمل میکنید، از خدا بترسید؛ زیرا من مسئولم و شما هم مسئولید، من مسئول تبلیغ رسالت میباشم، اما از شما از آنچه که از کتاب خدا حمل میکنید و سنت من سوال میشود.]
پس ای عزیزان! بیاییم به خاطر رضای الله، پیرو قرآن و سنت صحیح، پیرو کلام عزیزانی باشیم که کلامشان با آیات و احادیث صحیح موافقت دارد، تا از دایرهی دستورات الله و راه و روش صحیح رسولش خارج نشویم، پس باید از نامهای وحدت شکن ایجاد شده مثل سنی، شیعه، وهابی، سلفی و غیره دست بکشیم، فقط بنام اسلام و مؤمن و امت محمّد ج باشیم، با اتحاد و بینش واحد توحیدی، خود را به جهانیان معرفی کنیم، تا بتوانیم متّقیان اهل هدایت را به دین حقیقی الله دعوت نماییم، راه ایراد گرفتن از دین محمّد ج را بر دشمنانش ببندیم، تا الله قادر ما را یاری کند و در آخرت همه رستگار شویم. إن شاءالله.
﴿أَلَمۡ يَعۡلَمُوٓاْ أَنَّهُۥ مَن يُحَادِدِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَأَنَّ لَهُۥ نَارَ جَهَنَّمَ خَٰلِدٗا فِيهَاۚ ذَٰلِكَ ٱلۡخِزۡيُ ٱلۡعَظِيمُ٦٣﴾[التوبة: ۶۳].
(آیا نمیدانند، بیگمان هر کس با الله و رسولش مخالفت (و دشمنی) کند، پس مسلماً برای او آتش جهنم است، جاودانه در آن خواهد بود؟! این (همان) رسوایی بزرگ است).
یاد آوری آخر- اگر کسی با مشاهدهی دلایل توضیح داده شده از کتاب و سنت و اقوال علما توجه نکند، باید بداند که: آیهی ۱۴ سورهی حجرات شاملش شده و در قیامت از ضرر کنندگان میباشد، پس تا دیر نشده، باید توبه کرد و به راه اصلاح بازگشت.
﴿قَالَتِ ٱلۡأَعۡرَابُ ءَامَنَّاۖ قُل لَّمۡ تُؤۡمِنُواْ وَلَٰكِن قُولُوٓاْ أَسۡلَمۡنَا وَلَمَّا يَدۡخُلِ ٱلۡإِيمَٰنُ فِي قُلُوبِكُمۡۖ وَإِن تُطِيعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ لَا يَلِتۡكُم مِّنۡ أَعۡمَٰلِكُمۡ شَيًۡٔاۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٌ١٤﴾[الحجرات: ۱۴].
(اعراب (بادیهنشین) گفتند: «ایمان آوردهایم» (ای پیامبر!) بگو: «شما ایمان نیاوردهاید، لیکن بگوئید: اسلام آوردهایم، و هنوز ایمان در دلهای تان وارد نشده است. و اگر الله و پیامبرش را اطاعت کنید چیزی از (پاداش) اعمالتان کاسته نمیشود، همانا الله آمرزنده مهربان است»).
قال طحاوی: «لا یُقَلِّدُ إلاَّ عصبي أو غبي». (صفة صلاة النبي - آلبانی)
[طحاوی گفته: تن به تقلید نمیدهد، جز(کسی که) متعصب یا کودن باشد.]
قال رسول الله ج: وَمَنْ أَرْضَى النَّاسَ بِسَخَطِ اللّهِ وكَلَهُ اللّهُ إلَى النَّاسِ.
(ترمذی، قال الألبانی: صحیح)
[حمّد فرموده: هر کس [بجای رضایت الله] به دنبال رضایت مردم باشد، خداوند از او ناخشنود است، پس او را به مردم میسپارد.]
﴿ٱتَّبِعُواْ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكُم مِّن رَّبِّكُمۡ وَلَا تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءَۗ قَلِيلٗا مَّا تَذَكَّرُونَ٣﴾[الأعراف: ۳].
(آنچه از جانب پروردگارتان بر شما نازل شده، پيروی کنيد، و از اولياء (و معبودهای) ديگر جز او، پيروی نکنيد، چه اندک پند میپذيريد).
﴿وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَيَخۡشَ ٱللَّهَ وَيَتَّقۡهِ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ٥٢﴾[النور: ۵۲].
(و کسیکه الله و پیامبرش را اطاعت کند، و از الله بترسد، و از (مخالفت فرمان) او بپرهیزد، پس اینانند که کامیاب (واقعی) هستند).
﴿۞يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَلَا تُبۡطِلُوٓاْ أَعۡمَٰلَكُمۡ٣٣﴾[محمد: ۳۳].
(ای کسانیکه ایمان آوردهاید! الله را اطاعت کنید، رسول (الله) را اطاعت کنید، اعمالتان را باطل نکنید).
والسّلام علی من اتّبع الحقّ والهدی وآخر دعوانا أن الحمد لله ربّ العالمین
تهیه کننده: محمّد فاتح شریعتی فرزند عطاالله
سنندج - ۱۳/۱۲/۱۳۹۰
[۱]ـ دو پهلو گویی، کنایه گویی.