(۱۱)- (خطبه- ۸۸) اعتراض به اختلاف و موعظهی بندگان
(۱)أَرْسَلَهُ عَلى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ، وَطُولِ هَجْعَةٍ مِنَ الْأُمَمِ، وَاعْتِرامٍ مِنَ الْفِتَنِ، وَانتِشارٍ مِنَ الْأُمُورِ، وَتَلَظٍّ مِنَ الْحُرُوبِ، وَالدُّنْيا کاسِفَةُ النُّورِ، ظاهِرَةُ الْغُرُورِ، (۲)عَلى حِينِ اصْفِرارٍ مِنْ وَرَقِها، وَإِياسٍ مِنْ ثَمَرِها، و اغْوِرارٍ مِنْ مائِها، قَد دَرَسَتْ أعْلامُ الْهُدى، وَظَهَرَتْ أَعْلامُ الرَّدى، (۳)فَهِىَ مُتَجَهِّمَةٌ لِأَهْلِها، عابِسَةٌ فِى وَجْهِ طالِبِها، ثَمَرُهَا الْفِتْنَةُ، وَطَعامُهَا الْجِيفَةُ، وَشِعارُهَا الْخَوْفُ، وَدِثارُهَا السَّيْفُ. (۴)فَاعْتَبِرُواْ عِبادَ اللَّهِ، وَاذْکُرُوا تِيكَ الَّتِى آباؤُکُمْ وَإِخْوانُکُمْ بِها مُرْتَهَنُونَ، وَعَلَيْها مُحاسَبُونَ، (۵)وَاللَّهِ ما تَقادَمَتْ بِکُمْ وَلا بِهِمُ الْعُهُودُ، وَلا خَلَتْ فِيما بَيْنَکُمْ وَبَيْنَهُمُ الْأَحْقابُ وَالْقُرُونُ، وَما أَنتُمُ الْيَوْمَ مِنْ يَوْمِ کُنتُمْ فِى أَصْلابِهِمْ بِبَعيدٍ، (۶)وَاللَّهِ ما أَسْمَعَهُمُ الرَّسُولُ شَيْئاً. إِلّا وَها أَنَا ذَا الْيَوْمَ مُسْمِعُکُمُوهُ، وَما أَسْماعُکُمُ الْيَوْمَ بِدُونِ أَسْماعِهِمْ بِالْأَمِسْ، وَلا شُقَّتْ لَهُمُ الْأَبْصارُ، وَلا جُعِلَتْ لَهُمُ الْأَفْئِدَةُ فِى ذلِكَ الْأَوانِ، إِلَّا وَقَدْ أُعْطِيتُمْ مِثْلَها فى هذَا الزَّمانِ. (۷)وَوَاللَّهِ ما بُصِّرْتُمْ بَعْدَهُمْ شَيْئاً جَهِلُوهُ، وِ لا أُصْفِيتُمْ بِهِ وَحُرِمُوهُ، وَلَقَدْ نَزَلَتْ بِکُمُ الْبَلِيَّةُ جائِلًا خِطامُها، رِخْواً بِطآنها، فَلا يَغُرَّنَّکُمْ ما أَصْبَحَ فِيهِ أَهْلُ الْغُرُورِ، فَإِنَّما هُوَ ظِلٌّ مَّمْدُودٌ إِلى أَجَلٍ مَّعْدُودٍ.
[(۱) هنگامى خداوند رسالت را بر عهده او [رسول الله ج] گذارد كه مدتها از بعثت پيامبران پيشين گذشتهبود، ملتها در خواب عميقى فرو رفته بودند، فتنه و فساد جهان را فرا گرفته بود. كارهاى خلاف در ميان مردم منتشر و آتش جنگ زبانه مىكشيد، دنيا بىنور و پراز مكر و فريب گشته بود (۲) برگهاى درخت زندگى به زردى گرائيده، از ثمره زندگى خبرى نبود، آب حياتانسانى به زمين فرو رفته، منارهاى هدايتبه كهنگى گرائيده، پرچمهاى هلاكت و بدبختىآشكار شده بود، (۳) پس دنيا با قيافهاى زشت و كريه به اهلش مىنگريست، با چهره عبوس باطالبانش روبرو بود، ميوه درخت آن فتنه، طعامش مردار بود، در درون، وحشت و اضطراب، در برون شمشير حكومت مىكرد، (۴) اى بندگان خدا عبرت گيريد!و به ياد وضعى كه پدران و برادرانتان كه از جهانرختبربستند و در گرو آن مىباشند، و در برابر آن محاسبه مىشوند، باشيد، (۵)و به خدا سوگند از زمان شما تا ايشان روزگاران درازی طی نشده، ميان شما و ايشان سالها و قرنها نگذشته، شما امروز از روزی که در اصلاب آنها بوديد دور نيستيد، (۶) به خدا سوگند رسول ج چيزی را به گذشتگان شما نشنوانيد، مگر آنکه من امروز به شما گوشزد مینمايم، گوشهای شما امروز از گوشهای آنها در ديروز پستتر نيست، در آن زمان ديدههای آنان بينا نگشته و دلهايی به آنها داده نشده، مگر آنکه در اين زمان مانند آن ديدهها و دلها به شما هم دادهاند، (۷) سوگند به خدا، شما بعد از آنها به چيزی بينا نشديدهاید که آنها ندانسته باشند، به چيزی برگزيده نگشتيد که آنها از آن محروم و بیبهره مانده باشند، بليه ای(فتنه و فسادی) به شما وارد گشته که(آن بليه مانند شتر سرکشی است که) مهارش در جولان و تنگ آن سست است، پس آنچه که گناهکاران در آن روز کرده، (و)زندگی مینمايند، شما را نفريبد، زيرا آن مانند سايهای است گسترده تا زمان معين.]