محمد صلی الله علیه وسلم خاتم الأنبیاء
سپس الله أ اراده فرمود مدت زمانی طولانی، مردم را هدایت نماید و آنان را بعد از اختلافات مدید، پیرامون حق گرد آورد. تصمیم آن آگاهِ بسیار حکیم ـ بر این شد که با فرستادن خاتم پیامبران محمد ج به سوی تمام بشریت، به برنامهی ارسال پیامبران، پایان دهد؛ لذا قرآن کریم را که کلام الهی است تا پایان جهانِ هستی، برای تمام مردم جهان ارزانی داشت.
﴿فَهَدَى ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لِمَا ٱخۡتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ ٱلۡحَقِّ بِإِذۡنِهِ﴾[البقرة: ٢١٣].
یعنی: «پس الله اهل ایمان را به توفیق خود، به حقّی که در آن اختلاف کردند، راهنمایی کرد».
او ـ با محافظت از قرآن کریم، حفظ دین را تا برپایی قیامت تضمین کرد؛ فرمود:
﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ٩﴾[الحجر: ٩].
یعنی: «همانا ما قرآن را نازل کردیم، و یقیناً ما نگهبان آن هستیم».
ابن کثیر / میگوید: «الله متعال در این آیه اثبات نموده است که وی ذکر، یعنی همان قرآن را، نازل کرده است و خودش ﻷ آن را از تغییر و تبدیل محفوظ میدارد»[٢٠].
و الله أ امر فرمودند:
﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلذِّكۡرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيۡهِمۡ﴾[النحل: ٤٤].
یعنی: «و قرآن را به سوی تو نازل کردیم تا به مردم آنچه را که به سویشان نازل شده بیان کنی».
ابن کثیر / گوید: «﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلذِّكۡرَ﴾ یعنی: قرآن، ﴿لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيۡهِمۡ﴾، یعنی از جانب آفریدگارشان؛ زیرا توی پیامبر خوب میدانی که الله ـ بر تو چه نازل کرده است و چه قدر شیفتهی این کتاب هستی؛ و چقدر از آن پیروی میکنی! و ما نیز خوب میدانیم که تو برترین مخلوق و سیّدِ فرزندان آدم هستی. آنچه مجمل و به صورت کلی آمده، برای انسانها توضیح میدهی و آنچه بر آنان مشکل آید، روشن خواهی کرد»[٢١].
رسول ج رسالت را ابلاغ کرده و امانت را اَدا نمود و امت را ارشاد کرده و اندوه و ناراحتی را برچید. و الله ﻷ با وی دلهای غافل و گوشهای کَر را گشود. ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلرَّسُولُ بَلِّغۡ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَۖ وَإِن لَّمۡ تَفۡعَلۡ فَمَا بَلَّغۡتَ رِسَالَتَهُ﴾[المائدة: ٦٧]:
یعنی: «ای پیامبر! آنچه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن؛ و اگر انجام ندهی پیام الله را نرساندهای». آری، اگر رسول ج به انسانها ادای رسالت نکرده باشد، کیست که ابلاغ نماید؟! و اگر کسی را که الله ﻷ به عنوان «رحمة للعامین» به جهانیان ارزانی داشت، تبیین نکرده باشد، کیست که آن را بیان دارد؟!
ابن کثیر / گفته است: الله تبارک و تعالی رسول الله ج را به اسمِ رسالت مورد خطاب قرار داده است و به وی دستور میدهد تا هر آنچه را الله أ با آن وی را فرستاده است، ابلاغ نماید؛ رسول ج هم امتثال امر نموده و آن را به نحو احسن اَدا نمود...
امت هم به انجامِ مأموریت و ادای امانتِ وی، گواهی داد؛ چنانکه پیامبر بزرگوار اسلام این شهادت و اقرار را در بزرگترین گردهمایی، در روز «حجة الوداع» از امتش گرفت؛ در آن روز تقریباً ۰۰۰/۴۰ از اصحاب ش حضور داشتند. این جریان در صحیح مسلم از جابر بن عبدالله روایت است که رسول الله ج در آن روز در سخنرانی خویش فرمودند: «يَا أيُّها النَّاس إنَّکم مَسؤولُونَ عَنِّي، فَما أَنتُم قَائِلونَ؟» قَالُوا: «نَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ وَأَدَّيْتَ وَنَصَحْتَ» فجَعلَ یَرفعُ أصبعهُ إلی السَّماء وَ ینكسُها إلَیهِم، وَیَقُول: اللَّهمَّ هَل بلَّغتُ؟»: «ای مردم شما حتماً در مورد (انجام مأموریت و رسالتِ) من سؤال میشوید، چه جوابی خواهی داد؟ گفتند: گواهی میدهیم که رسالت را ابلاغ کرده و امانت را اَدا نموده و امت را نصیحت کردی. پس انگشتش را به سوی آسمان بلند میکرد و بر صحابه ش فرود آورده و میفرمود: بار الاها آیا ابلاغ کردم؟»[٢٢].
و رسول الله ج تا زمانی که قومش را بر راه راستی که شبش همچون روزش روشن و درخشان است، جمع نکرد، به دیدار الله ـ نرفت. بعد از نزول این آیه دار فانی را وداع گفت: ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗا﴾[المائدة: ٣].
یعنی: «امروز دینتان را برای شما کامل، و نعمتم را بر شما تمام کردم، و اسلام را برایتان به عنوان دین پسندیدم».
و رسول الله ج فرمودهاند: «ترکتُ فیکُم أَمرَینِ لَن تَضِلُّوا مَا تَمسَّکتُم بِهِما: کِتابَ الله تعالی، وسنةَ رسولِه»: «دو چیز در میانتان باقی گزاردم؛ مادامی که به آن دو تمسّک جویید گمراه نخواهید شد، کتاب الله و سنت فرستادهاش»[٢٣].
ابن کثیر / گفته است: «این بزرگترین نعمت از نعمتهای الهی بر امت اسلامی است؛ چرا که دین را برایشان کامل نموده است، به دینِ دیگری غیر از این دین، نیازمند نیستند. و به پیامبری دیگر، غیر از پیامبرشان ج هم نیازی ندارند. از همین روست که الله أ او را خاتم الأنبیاء خواند و وی را به سوی انس و جن هدیه نمود...»[٢٤].
[٢٠]- مختصر ابن کثیر ج۲ ص۳۰۸
[٢١]- مختصر ابن کثیر ج۲ ص ۳۳۲.
[٢٢]- مختصر ابن کثیر ج۱ ص ۵۳۳.
[٢٣]- مالک/ ١٨٧٤. (و مشکاة المصابیح / ١٨٦ [٤٧]، شیخ آلبانی آن را حسن دانسته است. مترجم).
[٢٤]- مختصر ابن کثیر ج۱ ص۴۸۲.