نخست: تعریف سنت
سنت در زبان عربی به معنای راه و روش است؛ خواه پسندیده باشد یا ناپسند. این کلمه از سُنَن به معنای راه و روش مشتق شده است[٨٢]. در توضیح میتوان به این حدیث اشاره کرد: «مَنْ سَنَّ فِي الإِسْلاَمِ سُنَّةً حَسَنَةً فَلَهُ أَجْرُهَا وَأَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا بَعْدَهُ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَنْقُصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَىْءٌ وَمَنْ سَنَّ فِى الإِسْلاَمِ سُنَّةً سَيِّئَةً كَانَ عَلَيْهِ وِزْرُهَا وَوِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا مِنْ بَعْدِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَنْقُصَ مِنْ أَوْزَارِهِمْ شَىْءٌ»: «هر کس در اسلام روش خوبی پایهگذاری کند، پاداش این کار و پاداش کسانی که به آن عمل میکنند را دارد؛ بدون آنکه چیزی از پاداشِ آنان (عمل کنندگان) کاسته شود و هر کس روش بدی بنا نهد، گناه این کار و گناه کسانی که به آن مرتکب میشوند را دارد؛ بدون آنکه چیزی از گناهِ آنان (عمل کنندگان) را بکاهد»[٨٣].
قاضی عیاض گفته است: این فرمودهی رسول الله ج: «لَتَتْبَعُنَّ سَنَنَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ»: کلمهی «سَنَن» را با فتحهی (سین ونون) که ما در اینجا روایت کردهایم، به معنای روشِ آنان میآید. و «سنن الطریق» یعنی روش و برنامهاش. و گویند: کلمهی «سُننه» با ضمهی «سین و نون» و فتح «سین» و ضمهی «نون» جمعِ «سنة» است و به معنی «روش» میباشد[٨٤] .
ابن أثیر میگوید: «در حدیث کلمهی (السنة) با صیغههای مختلف آمده است؛ که اصل این کلمه به معنای روش و سیرت میباشد»[٨٥].
و سنت در اصطلاح شریعت و از نگاه محدثین عبارت است از: گفتار و کردار یا سکوت یا ویژگی آفرینشی و اخلاقی یا سیرتِ ایشان ج؛ فرقی ندارد که قبل از بعثت باشد یا بعد از آن. با توجه به این تعریف، در نزد برخی از آنان، سنت مترادف حدیث است[٨٦].
اصولیها حدیث را اینگونه تعریف نمودهاند: آنچه از رسول الله ج نقل شده است؛ خصوصاً هر آنچه که در قرآن کریم نیامده است؛ بلکه فقط از طریق رسول ج برای بیان و توضیح آیات قرآن آمده باشد را، سنت گویند[٨٧].
و از منظر فقهاء هر آنچه غیر از فرض و واجب، که از رسول الله ج به اثبات رسیده باشد را سنت گویند[٨٨].
بعد از جدایی گروهها و پیدایش بدعتها و تنوع هوا و هوسها، وقتی به کسی گفته میشد: فلانی از اهل سنت است و یا پیرو سنت است، «سنّت» در مقابل بدعت اطلاق میشد. پس زمانی که شخص مطابق عملکرد رسول الله ج عمل میکرد، گفته میشد، فلانی اهل سنت است[٨٩]؛ یا هر آنچه مستند به دلیل شرعی بود. حال فرقی نداشت که این مورد در قرآن کریم ذکر شده باشد یا در سنت رسول ج. یا که صحابه ش در این باره اجتهاد نموده باشند. مانند: جمع آوری قرآن مجید، و فراخواندن و وادشتن مردم به یک قرائت و نیز نوشتن دیوانها و کتُبِ مرجع[٩٠].
سپس در اصطلاح بسیاری از علمای متأخرِ اهل حدیث و دیگران، هر آنچه از شبهات اعتقادی پاک بود، سنت نامیده شد. خصوصاً در مسایل ایمان به الله ـ، فرشتگان، کتاب، و پیامبران و روز قیامت. همچنین در مورد مسایل مربوط به قضا و قدر و فضایل صحابه ش. و در این زمینه کتابهایی هم نگاشتند و آنها را «کتُب السنة» نامیدند. از این رو این علم را جداگانه «سنّت» نامیدند چون بسیار خطیر و مهم بود و مخالف آن بر لبهی پرتگاه هلاکت قرار داشت[٩١].
یعنی اصطلاح «سنت»، از منظر متأخرین بنا بر شأن والایش و خطیر بودن مخالفت با آن، به جنبهی اعتقادی اختصاص مییافت. چرا که هر گاه سنت به صورت مطلق بیان گردید، از نظر علم، عمل، اخلاق، سلوک، ادب و تمام جوانبِ زندگی بشر، بر روش رسول الله ج و یارانش ش دلالت دارد. ابن رجب از قول سفیان ثوری رحمهما الله میگوید: با اهل سنت به نیکی رفتار کنید که آنان غریب و بیکساند. و منظور این امامان از سنت عبارت بود از روش نبی اکرم ج که از شبهه و شهوت خالی باشد. و نیز روش یاران وی ش که بدان پایبند بودهاند. از این رو فضیل بن عیاض / میگوید: اهل سنت آناناند که میدانند چه حلالی را تناول میکنند؛ زیرا حلالخوری از بزرگترین ویژگیهای «سنت» است که نبی ج و یاران وی ش بر آن بودهاند[٩٢].
[٨٢]- لسان العرب- ماده (سنن).
[٨٣]- مسلم.
[٨٤]- مشارق الأنوار ج۲ ص ۲۲۳.
[٨٥]- نهایة ج۲ ص ۴۰۹.
[٨٦]- السنة و مکانتها فی التشریع الإسلامی، نوشتهی سباعی ص ۴۷.
[٨٧]- الموافقات نوشتهی شاطبی، ج۴ ص ۴۷.
[٨٨]- أرشاد الفحول اثر شوکانی ص ۳۱.
[٨٩]- الموافقات، ج۴ ص۴۷.
[٩٠]- السنة اثر سباعی ص ۴۸.
[٩١]- ابن رجب.
[٩٢]- ابن رجب.