پنجم: موقف اهل سنت دربارهی نماز به امامتِ مبتدع
وقتی اهل سنت در شهری از شهرهای مسلمین باشند، شعار آنان، شرکت در جمعه و جماعات، عیدها، موالات و دوستی با مؤمنان است.
- (از اصول اهل سنت این است که پایبندِ نماز جمع، اعیاد و جماعات هستند. همچون رافضیانِ بدعتی و دیگران، جمعه و جماعت را ترک نمیکنند. به اتفاق ائمهی اربعه و دیگر ائمه اگر از امامِ وقت، بدعت و فجوری دیده نشد و وضعیتش پوشیده و پنهان بود، پشت سرش نماز جمعه و جماعات جایز است و هیچ امامی صحت نماز را منوط به این ندانسته است که حقیقتِ جریان آن امام، معلوم باشد. بلکه بعد از رسول ج تمام مسلمانان پشت سر امامانی نماز میخوانند که حقیقت کارشان را فقط الله میداند و بس... لیکن اگر امکان ندارد جز پشت سر فاجر و یا مبتدع نماز خواند، مانند نماز جمعهای که امامش فاجر یا مبتدع است و جمعهی دیگری هم آنجا برگزار نمیشود، از نظر عموم اهل سنت و جماعت میتوان به امامت چنین شخصی نماز گزارد.
برخی از مردم وقتی میدیدند بدعتها فراوان شده است، دوست داشتند «مستحبّاً» فقط پشت کسی نماز گزارند که وی را میشناسند. چنانکه گویند این فتوا را امام احمد / به کسی داده است که در این باره از امام سؤال نمود. باید توجه داشت که امام احمد / نگفت «فقط» پشت کسی نماز درست است که وضعیتش را بدانی.
گویند زمانی که ابو عمرو عثمان بن مرزوق به مصر آمد و پادشاه وقت مذهب تشیّع را ترویج داده و ظاهر میداشت، و در زمرهی ملحدینِ باطنی بودند، آنهم به دلیل کثرت بدعت در آن دیار، به شاگردان و یارانش دستور داد فقط پشت کسی نماز بخوانند که وی را میشناسند. - الحمد لله - بعد از وفات وی پادشاهان سنّی مذهب همچون صلاح الدین آنجا را فتح و اعتقاد اهل سنّت که در مقابل رافضه بود را، ترویج دادند. در پی آن علم و سنت در آنجا مشهور و ظاهر گشت. لذا نماز پشت سر کسی که وضعیتش معلوم نیست، به اتفاق علمای اسلام جایز است. کسی هم که میگوید اقتدا به امامی که حقیقتش معلوم نیست، ناجایز است، با اجماعِ اهل سنّت و جماعت مخالفت کرده است...
پس بر مسلمان واجب است در صورت سکونت در شهری از شهرهای مسلمین، با آنان در جمعه و جماعات شرکت کند و مؤمنان را دوست بدارد و دشمنی نورزد. اگر دید برخی از راه منحرفاند و سرکش، در صورت توان رهنمونشان کند و شفاف سازی نماید. وگرنه ﴿لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَا﴾یعنی: «الله به قدر توان هر کس مسئولیش میدهد».
اگر توان دارد برای امامتِ مسلمانان کسی دیگر را بگمارد، این کار را بکند. و اگر توان جلوگیری از کسی که نشر دهندهی بدعت و فجور است را دارد، کوتاهی نکند. اگر توان این کار را نداشت، نماز به امامت کسی که به کتاب الله و سنت آگاهتر است و پایبندتر به طاعت الله ـ و رسول ج است، بهتر است. چنانکه پیامبر ÷ در حدیثی صحیح میفرمایند: «يَؤُمُّ الْقَوْمَ أَقْرَؤهُمْ لِكتَابِ اللَّهِ، فَإِنْ كَانُوا في الْقِراءَةِ سَواءً، فَأَعْلَمُهُمْ بِالسُّنَّةِ، فَإِنْ كَانُوا في السُّنَّةِ سَوَاءً، فَأَقْدمُهُمْ هِجْرَةً، فَإِنْ كانُوا في الهِجْرَةِ سَوَاءً، فَأَقْدَمُهُمْ سِنّاً».
یعنی: «بهترین قاری و عالمِ به قرآن، امام جماعت شود و اگر همه در قرائت قرآن مساوی بودند، هر کدام از آنها که به سنت پیامبر – ج - عالم تر است، امام شود. و اگر در سنّت نیز مساوی بودند، مقدّمترین آنها در هجرت؛ و اگر در هجرت نیز مساوی بودند، مُسنترین آنها امامت دهد».[٣٦٣]
اگر در ترک رابطه با آن که بدعت و فجورش آشکاراست، مصلحتی راجح وجود داشت، ترک ارتباط کند. مانند پیامبر ج که ارتباط با سه نفرِ جنگ تبوک را تحریم کرد؛ تا که الله متعال توبهی آنان را پذیرفت. و اما اگر کسی دیگر را بدون اجازهی وی امام نمود و در ترک نماز پشت وی مصلحتی شرعی وجود نداشت، ترک جمعه و جماعات جهل و گمراهیست. و این یعنی بدعت را با بدعت جواب دادن)[٣٦٤].
[٣٦٣]-اين لفظ را ابو عوانه (٢/٣٥) تخریج کرده است، و همچنین مسلم (٢/١٣٣) وأبو داود (٥٨٢) والنسائى (١/١٣٦) والترمذى (٢/٤٥٩) وابن ماجه (٩٨٠) وابن الجارود (٣٠٨) والدارقطنى (١٠٤) والحاكم (١/٢٤٣) والبيهقى (٣/١١٩ و١٢٥ و١١٩) والطيالسى (٦١٨) وأحمد (٤/١١٨ و١٢١ و٥/٢٧٢) نیز با الفاظ متقارب، آن را روایت کرده اند. [مصحح]
[٣٦٤]- منهاج السنه: ج ۳ ص ۲۸۰ – ۲۸۶.