اهل سنت و جماعت - نشانه های خیزش بزرگ

فهرست کتاب

فضیلت صحابه‌‌ی بزرگوارِ رسول الله صلی الله علیه وسلم

فضیلت صحابه‌‌ی بزرگوارِ رسول الله صلی الله علیه وسلم

اصل تمام اصول که اهل سنت را در طول تاریخ متمایز و سرآمد نموده است، پایبندی آنان به کتاب آفریدگار و سنت پیامبرشان و اجماع سَلَف بوده است. سلف یعنی صحابه  ش و تابعین رحمهم الله؛ یعنی ائمه‌ی سه قرن میمون و با برکتِ اسلام. همین رویکرد و برنامه، عاملِ مصونیّتِ آنان از اختلاف، تشتّت، هواپرستی و چند دستگی بود. واقعاً چه کسی است که غیر از صحابه‌ی رسول الله  ج به کتاب الله و سنت پیامبرشان، آگاه‌تر باشد؟!

شارح کتاب «الدرة المضیئة» می‌گوید: «در امت محمّدی که از دیگر امّت‌ها یک سر و گردن والاتر و برتر است، کسی بسان صحابه‌ی بزرگوار  ش وجود ندارد؛ آنان که به هم‌صحبتیِ بهترین نوعِ بشر نایل آمدند. قول راجح و معتمَد امامانِ سنّت بر این است که صحابه  ش همگی، «عُدُول: بسیار عادل‌اند». الله   فرموده است: ﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ...: «محمد فرستاده‌ی الله است و آنان که با اویند...». بر اساس شاهد و گواهی که در صحیحین (بخاری و مسلم) آمده است در فضیلت، کسی همانند صحابه  ش نیست. ابو سعید خدری  س (از رسول الله  ج)روایت می‌کند: «لا تَسُبُّوا أَصْحَابِي، فَلَوْ أَنَّ أَحَدَكُمْ أَنْفَقَ مِثْلَ أُحُدٍ ذَهَبًا مَا بَلَغَ مُدَّ أَحَدِهِمْ وَلا نَصِيفَهُ»: «اصحاب مرا دشنام ندهید. که اگر یکی از شما به اندازه‌ی کوه احد، طلا انفاق کند، با یک یا نصفِ مُدّ[٣٥] اصحابِ من، برابری نمی‌کند». و ترمذی از ابن مغفل  س روایت نموده که وی گفته است: از رسول الله  ج شنیدم که می‌فرمایند: «اللَّهَ اللَّهَ فِي أَصْحَابِي، لَا تَتَّخِذُوهُمْ غَرَضًا بَعْدِي، فَمَنْ أَحَبَّهُمْ فَبِحُبِّي أَحَبَّهُمْ، وَمَنْ أَبْغَضَهُمْ فَبِبُغْضِي أَبْغَضَهُمْ، وَمَنْ آذَاهُمْ فَقَدْ آذَانِي، وَمَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اللَّهَ، وَمَنْ آذَى اللَّهَ فَيُوشِكُ أَنْ يَأْخُذَهُ»: «حضّار به غایبین ابلاغ کنند (که) از الله بترسید در حق اصحاب من! بعد از من ایشان را نشانِ آزردن قرار ندهید، هر کس با آنان محبت کند، به خاطر محبت با من به آنان محبت می‌ورزد. و هر کس بدش از آنان بیاید، چون با من بغض دارد به آنان خشم می‌ورزد. و هر کس اصحاب مرا آزُرد، مرا آزرده است، و کسی که مرا آزرد، الله را آزُرده است، و هر کس الله را بیازارد، عنقریب او را می‌گیرد و کسی را که الله گرفت، امید رهاکردنش نیست».[٣٦]

در میان امت اسلامی هیچ کس در خیر و نیکی، همانند صحابه  ش نیست. و نیکی اسمی است جامع برای هر طاعتِ الهی که باعث تقرّب به الله ـ شده و خدمتی برای مردم باشد. و نیز شامل تمام نیکی‌هایی که شرع به انجام آن تشویق نموده و زشتی‌هایی که از انجامش باز داشته است، می‌شود. هیچ خردمند عاقلی کوچکترین شکی ندارد که صحابه  ش در این میدان گوی سبقت را از دیگران ربوده‌اند، و به بلندای فضل و نیکی و صداقت دست یازیده‌اند. نیک‌بخت آن‌ است که راهشان را پیموده و برنامه‌ی محکم و بی‌نقص آنان را دنبال نماید، و سیه روز کسی است که از روش آنان روی برتابد و آن‌چه را آنان محقق کرده‌اند، بر پا ندارد.

کدام برنامه‌ی رشد و ترقی را سراغ دارید که صحابه  ش بر آن دست نیافته باشند و کدام خصلت نیک وجود دارد که قبل از دیگران بدان نرسیده باشند. به الله سوگند آنان به سرچشمه‌ی شیرین و زلال حیات وارد آمدند و قواعد دین و کارِ خیر را استوار و محکم نموده‌اند، دل‌ها را به وسیله‌ی قرآن، ذکر و ایمان گشودند، و با شمشیر و سرنیزه و بذل و بخششِ جانِ عزیز خویش در راه رضای رحمان، مناطق را فتح کردند. خیر و نیکی‌ای نبوده مگر این که از کانالِ آنان معرفی شده است و دلیل و برهانی نبوده مگر این که از علوم آنان کشف شده است. راه نجاتی جز راهی که آنان پیمودند وجود ندارد، هیچ خیر و سعادتی نیست مگر این‌که آن را اجرایی کرده‌اند؛ الله ـ از ایشان راضی بادا! چقدر مجالس با ذکر نام آنان مزیّن می‌گردد، و چه اندازه صفحات به تعریف نیک و قدردانی از ایشان آراسته می‌شود.

هم‌چنین در امت اسلامی، در استنباط حکم شرعی و سنت، کسی همچون صحابه  ش نیست. آنان مستحق‌ترین افراد امت، در دست‌یابی به حق و صواب و شایسته‌ترین انسان‌ها به همسویی با قرآن و سنت هستند. روایتی که امام احمد  / و دیگران از ابن مسعود  س آورده‌اند تأیید این ادّعاست: «مَنْ كَانَ مُسْتَنًّا فَلْيَسْتَنَّ بِمَنْ قَدْ مَاتَ، أُولَئِكَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كَانُوا خَيْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ، أَبَّرَهَا قُلُوبًا، وَأَعْمَقَهَا عِلْمًا، وَأَقَلَّهَا تَكَلُّفًا، قَوْمٌ اخْتَارَهُمُ اللهُ لِصُحْبَةِ نَبِيِّهِ  ج وَنَقْلِ دِينِهِ، فَتَشَبَّهُوا بِأَخْلَاقِهِمْ وَطَرَائِقِهِمْ فَهُمْ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، كَانُوا عَلَى الْهُدَى الْمُسْتَقِيمِ»: «هر کس می‌خواهد تأسی جوید به اصحاب رسول الله  ج تأسی جوید. چرا که ایشان پاکدل‌ترین، عالم‌ترین و ساده‌زیست‌ترین، هدایت‌یافته‌ترین و بهترین مردانِ این امت بودند. گروهی بودند که الله   آنان را برای هم‌صحبتیِ پیامبرخویش و برپا دارندگان دینش برگزید. شما نیز قدر و منزلت آنان را بدانید و به روش و آثار ایشان پایبند باشید. زیرا آن‌ها رهروان راه راست بودند».[٣٧]

امام ابن قیّم جوزی  / در کتاب «إعلام الموقعین» می‌گوید: از این روایت برداشت می‌شود که عملکرد صحابه  ش درست، و آن‌چه از آنان اثبات شده است، سزاوارترین افرادِ امت هستند؛ زیرا آنان نسبت به دیگران، پاکدل‌ترین، عالم‌ترین، ساده‌زیست‌ترین، و نزدیک‌ترین افراد به حق و صواب بوده‌اند. این امتیاز‌ها از آن روست که الله   به آنان هوشیاری، فصاحت، دانش فراوان، یادگیری سریع، درک عالی و تیزهوشی، اعتراض اندک یا کلاً عدم اعتراض، قصدِ نیک و تقوای الهی عطا کرده بود. روش و سلیقه‌ی آنان عربی و معانیِ صحیح در سرشت و خِرَد آن‌ها متمرکز بوده است. نیازی نیست در اسناد، وضعیت راویان، علل حدیث و جرح و تعدیل و تحقیقِ آن‌ها تجدید نظر نمود. هم‌چنین تحقیق درمورد قواعدِ اصول و وضعیت افرادی از آنان که اصولی بوده‌اند هم، نیاز نیست. از تمام این‌بررسی و پژوهش‌ها بی‌نیاز بودند. در مورد ایشان فقط باید به دو چیز توجه نمود: (همین که می‌گویند): الله تعالی و رسول  ج چنین فرمودند، و معنای این مطلب فلان و فلان است، همین کافیست. آنان با دارا بودن این دو ویژگی (راوی اقوالِ الله و رسول بودن و بیان داشتنِ معانی) خوشبخت‌ترین مردم بودند. و با این دو خصلت، بهره‌مند‌ترین افرادِ امت بوده‌اند، تمام نیرو و توان خود را بر همین دو فاکتور متمرکز کرده بودند؛ چرا که اصحاب  ش پیامبرِ برگزیده را دیدند و وی را همراهی کرده و به معیّتِ ایشان اسرار آیات قرآنی را تجربه کردند. در محضر نبی اکرم  ج دانش آموختند، قرآن فرا گرفتند و سبب نزول، تفسیر و‌ آدابِ قرآن را حفظ کردند. انوار قرآن و پرتو مصطفی  ج را تجربه کردند؛ آنان به سبب عملکردِ درست، خوشبخت‌ترین مردم بوده و سزاوارترین افراد، ‌به فهم قرآن و سنت می‌باشند[٣٨].

امام ابن قیم  / می‌گوید: «شایسته است استدلالِ معانیِ قرآن، مبتنی بر روایاتی باشد که راویانِ مورد اطمینان که وارثان پیامبران‌اند آن را از رسول الله  ج روایت کرده باشند. سپس اقوال آنان را با آن‌چه صحابه‌ و تابعین که ائمه‌ی هدایت‌اند باید دنبال نمود. و آیا انسان خردمند قایل به این نیست ‌که اگر قرآن به چنین روشی تفسیر شود، بهتر از تفسیری است که از پیشوایانِ ضلالت و شیوخِ جهمی و معتزلی همانند مریسی، جبائی، نظّام، و علاف و هم‌اندیشان آنان گرفته شود؟ آنان که دارای فرقه‌ها و اختلافات فراوانی هستند؛ همانان که در اسلام، بانیِ فتنه‌ها، انحرافات و بدعت‌ها بوده‌اند و دینشان را تکه‌تکه کرده و به گروه‌های متعدد تبدیل شدند؛ و هر گروه به اعتقادات خویش خرسند و شادمانند. حال اگر تفسیر قرآن و اثبات آن‌چه دلالت بر تفسیر می‌کند و باعث علم یقینی می‌گردد، با احادیث صحیحِ رسول الله  ج و اقوال صحابه  ش جایز نباشد، آیا جایز است در تفسیر آیات به تحریفاتِ جهم بن صفوان و پیروان او و تأویلات علاف، نظّام، جُبایی، مریسی و عبدالجبّار و دیگر رهجویان آنان و هر کورِ مرده‌دل و گُنگ که از قرآن و سنت دور‌اند و در نزد اهل علم و ایمان، گمنام و ورشکسته‌ی علمی‌اند، پیروی کرد»[٣٩]؟

[٣٥]- (مدّ، پیمانه‌ای است كه برخی آن را به پُری دوكفِ دست انسانی میانه اندام، دانسته‌اند. تقریباً ۵۴۴ گرم).مترجم.

[٣٦]- ضعيف تخريج الطحاوية (٤٧١) (٦٧٣)، الضعيفة (٢٩٠١) ضعيف الجامع الصغير (١١٦٠) [مصحح]

[٣٧]- جامع بيان العلم وفضله لابن عبد البر (١١١٥)- حلية الأولياء وطبقات الأصفياء ص ٣٠٥ و... [مصحح]

[٣٨]- مختصر لوامع الأنوار البهیة ص ۵۲۵ به بعد. با کمی تصرف؛ اثر محمد بن سلوم. و این کتاب، مختصر کتاب محمد بن سالم سفارینی (لوامع الأنوار البهیة) که شرح کتاب وی به نام (الدرة المضئة في عقیدة الفرقة المرضیة) می‌باشد، است. و نیز به شرح طحاوی ص ۴۶۴ به بعد مراجعه شود. در این کتاب می‌خوانیم که رسول الله  ج فرمودند: «خَيْرُ النَّاسِ قَرْنِي، ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ، ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ»: «بهترین مردمان (مسلمان)، افراد قرن من هستند؛ و سپس آنان که در پیِ ایشان‌اند» عمران که راوی حدیث است گوید: «نمی‌دانم که رسول الله  ج بعد از قرن خویش دو قرن را نام بردند یا سه قرن». (بخاری و مسلم).

[٣٩]- مختصرالصواعق المرسلة ج۲ ص ۳۳۵.